بزرگترین مشکل درمان هایی که به بن بست خورده اند

بزرگترین مشکل درمان هایی که به بن بست خورده اند. اگر تغییر بخشی از برنامه نیست، پس برنامه ای هم نیست!

روانشناسی برای هرکسی نیست!شاید این عجیب ترین جمله ای باشد که تا کنون شنیده اید. مهم نیست چه میزان تکنیک درمانی وجود دارد، نظریه ها چه میگویند، تحقیقات به چه نتیجه ای رسیدند. در نهایت جواب ثابت است: اگر مراجع تصمیم به تغییر نداشته و هدف ندارد، هیچ چیزی درست نمی شود.

متاسفانه نداشتن هدف و برنامه بسیاری از مراجعین را در اضطراب، افسردگی، اعتیاد و بدکارکردیهای هیجانی گرفتار می کند. در این مواقع به دنبال مقصر نباید گشت بلکه باید در اولین قدم دریافت که چرا این اتفاق می افتد.

رابطه درمانی از متغیرهای چندوجهی ای تشکیل شده که عمدتا بر دوش درمانگر سنگینی می کند. درمانگر متبحر، زمانی را صرف این میکند که هدف درمان را برای مراجع شفاف کند، مسیر را روشن کند، از مراجع برای سرعت و نحوه مداخله فیدبک بگیرد، منابعی را برای تمرین در غیر ساعات درمان معرفی میکند و به ناگفته های درمان مثل دینامیک کودکی مراجع، زبان بدن و فرهنگ مراجع نیز توجه می کند.

با در نظر گرفتن اینکه درمانگر تمامی ایتم های مربوط به درمان را فراهم کند، باقی کار به عهده مراجع است و او باید در مسیر تغییر تلاش کند. مراجع باید با احساسات ناخوشایندش روبرو شود و صادقانه و با گشودگی با درمانگرش ارتباط بگیرد. در نهایت باید بدانیم مراجع، متخصص زندگی خودش است.

بیشتر مراجعینی که برای درمان می آیند در نقطه بسیار نزدیک به فروپاشی روانی هستند. بسیاری از آنها نیز در همان لحظه دلیل مشکلات خود را می دانند. آنها متوجه احساسات خود هستند و به دنبال متخصصی می گردند که به آنها ابزاری بدهد تا با ترس از تغییر خود روبرو شوند.

مشکل زمانی آغاز می شود که مراجع وارد درمان شود بی آنکه قصد داشته باشد چیزی را در درون خودش تغییر دهد. تغییر ترسناک بوده و پر از عدم اطمینان است. بخش مهمی از کار درمانگر انگیزه دادن به مراجع برای ایجاد این تغییر است.

فرض کنید یک مراجع با گزارش شکست عاطفی به شما مراجعه کرده است.درمانگر باید بررسی کند که مراجع می خواهد روی کدام بخش تمرکز کند. برای مثال:

  • کسب بینش در مورد اینکه چرا رابطه جواب نداده است.
  • پیدا کردن بخش ها و خصوصیات مثبت رابطه
  • مرزکشی احساسی مناسب در رابطه چیست؟
  • تعارضات در رابطه سالم چگونه حل می شوند؟

بعد از چند جلسه، اگر هیچ پیشرفتی حاصل نشود ممکن است درمانجو تنها به دنبال محلی برای تخلیه بار هیجانی ناشی از ارتباط ناموفق خود میگردد، به دنبال راهی برای مجبور کردن دیگران به تغییر باشد، در نقش قربانی گیر کرده باشد و یا ناامیدی خود را به درمانگر فرافکنی کند. جمله غالب این افراد این است:« تو به من کمکی نکردی»

این رفتارها مخربند چرا که انرژی مراجع روی چیزی صرف می شود که از کنترل او خارج است و از آن بدتر مراجع به جای اینکه این رابطه ناموفق را به چشم پلی برای جلو رفتن ببیند، تنها به بخش نخواسته شدن تمرکز میکند.

بیشتر مراجعان در درمان به دنبال شنیدن این جمله هستند:« اینکارها را انجام بده و بعد از آن بهتر می شوی» که عموما در بیشتر مواقع این مساله درست نیست. بخش مهمی که مراجع در درمان باید به دنبال آن باشد این است که چرا این گونه فکر میکند، چرا اینگونه رفتار می کند و چرا دنیا را به این صورت می بیند.

بدون هدف درمانی، هیچ راه حل واقعی ای وجود ندارد. اگر تغییر دادن کلمات، افکار و رفتار جزو برنامه نباشد، هیچ راهکار عملی ای وجود ندارد.

هیچ کاری نکردن همیشه یک گزینه است، اما نه در اتاق درمان.

بزرگترین مشکل درمان هایی که به بن بست خورده اند زهرا صدقی اقدم-کارشناس ارشد روانشناسی بالینی

منبع

Psychologytoday.com

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *