احساس بی‌ارزشی به چه چیزی اطلاق می شود و چه پیامدهایی دارد؟

احساس بی‌ارزشی و مشکلات ناشی از آن

مژگان عطار. کارشناس ارشد روانشناسی عمومی

در سن بلوغ؛ افراد احساسات مختلفی را تجربه می‌کنند که از طیف بسیار مثبت تا بسیار منفی نوسان دارد. یکی از این احساسات منفی احساس بی‌ارزشی است.

احساس بی‌ارزشی را به‌صورت حس ناامیدی شدید تعبیر می‌کنند که فرد احساس می‌کند تأثیری در دنیا و زندگی اطرافیانش ندارد، بی‌استفاده است و چیزی برای عرضه کردن به دنیا ندارد. افرادی که تشخیص افسردگی می‌گیرند، معمولاً این احساسات را نشان می‌دهند.

علاوه بر این کودکانی که مورد غفلت و یا سوءاستفاده قرارگرفته‌اند نیز این حس را تجربه کرده و تا بزرگ‌سالی این حس را خواهند داشت. گاهی شدت این احساس به حدی زیاد می‌شود که فرد را به سمت خودکشی سوق می‌دهد و در این نقطه لزوم درمانگر و یا اورژانس‌های اجتماعی حس می‌شود.

بی‌ارزشی دقیقاً چگونه احساسی است؟

بی‌ارزشی، احساسی است که باعث می‌شود فرد حس کند مؤثر نیست و هدف ویژه‌ای ندارد که این احساسات تأثیرات منفی زیادی روی سلامت هیجانی وی دارد.

پژوهشی که اخیراً در دانشگاه سئول انجام شد نشان داد که احساسات بی‌ارزشی با قصد خودکشی در طول زندگی در افرادی که تجربه تروماهای شدید دارند و یا افسردگی عمده دارند، همبستگی دارد. نتیجه‌گیری نهایی این بود که از بین نشانه‌های افسردگی، احساس بی‌ارزشی بیشترین همبستگی را با تلاش‌های خودکشی فرد دارد.

برای مثال در بزرگ‌سالان مشکلات مالی، طلاق، بدون شغل بودن و… و در کودکان و نوجوانان مورد غفلت واقع‌شدن، سوءاستفاده، نادیده گرفته شدن در متن خانواده و مشکلات دوران بلوغ راه‌انداز احساس بی‌ارزشی می‌شود و در افراد این سؤال را ایجاد کند که زندگی‌شان هیچ معنایی ندارد.

کسانی که تجربه بی‌ارزش بودن را دارند، به‌سختی می‌توانند جنبه‌های مثبت زندگی خود را ببینند و تنها نقاط منفی را در نظر می‌گیرند. همان‌طور که می‌دانیم این یک شناخت تحریف‌شده است که معمولاً از احساسات زیرینی مثل افسردگی، اضطراب، غم و یا استرس ناشی می‌شود. هرچقدر زمان احساس بی‌ارزشی فرد بیشتر شود، خارج شدن از این وضعیت بدون کمک برای او دشوارتر خواهد بود.

پیامدهای احساس بی ارزشی چیست؟

احساس بی‌ارزشی می‌تواند به خلق منفی طولانی‌مدت تبدیل شود و حتی باعث آسیب‌های جسمی شود. پژوهشی در چین روی 2000 نفر از افراد 65 سال با موضوع رابطه بین مرگ‌ومیر و احساس بی‌ارزشی انجام شد. احساس بی‌ارزشی تنها عامل از بین عوامل افسردگی بود که مرگ‌ومیر افراد را پیش‌بینی می‌کرد (بدون در نظر گرفتن موارد خودکشی). 18.2% از افرادی که گزارش بی‌ارزشی دادند و 9.9% افرادی که این حس را نداشتند در 5 سال بعد فوت کردند.

پژوهشگران نتیجه گرفتند این موضوع می‌تواند به این دلیل باشد که افرادی که احساس مفید بودن ندارند کمتر مراقب سلامت خود می‌باشند و بیشتر درگیر رفتارهای پرخطری می‌شوند که برای سلامتی آن‌ها ضرر دارد. همچنین این افراد حمایت‌های اجتماعی کمتری را دریافت می‌کنند. پژوهشگران پیشنهاد کردند که احساس بی‌ارزشی نیز باید یکی از ریسک فاکتورهای مرگ‌ومیر زودهنگام در نظر گرفته شود.

همین نتیجه را می‌توان به کودکان و نوجوانان تعمیم داد. نوجوانانی که احساس بی‌ارزشی دارند، به سمت گروه‌هایی جذب می‌شوند که غالباً ارزش‌های منفی دارند و رفتارهای پرخطر انجام می‌دهند. ترکیب این ویژگی با خصلت‌های دوران بلوغ مثل آسیب‌ناپذیری، خطرپذیری بالا و دیگر باورهای این‌چنینی باعث می‌شود فرد در مورد سلامتی خود سهل‌انگارتر شود.

چه مشکلات روان‌شناختی با احساس بی‌ارزشی همبستگی دارند؟

در DSM، احساس بی‌ارزشی عمدتاً با افسردگی همبستگی دارد اما این احساس می‌تواند در اسکیزوفرنی و اضطراب نیز مشاهده شود. احساس شدید بی‌ارزشی در کودکان و نوجوانان ممکن است نشان‌دهنده غفلت و یا سوءاستفاده‌های جدی باشد و باید موردتوجه قرار گیرد. علاوه بر این احساس بی‌ارزشی می‌تواند با احساساتی مثل غم، گناه، ناامیدی و انگیزش پایین نیز هم‌آیند باشد.

احساس بی‌ارزشی در اشکال مختلفی خود را نشان می‌دهد مثل:

  • درد سنگین در بدن
  • افکار منفی درباره خود
  • ناامیدی و تکانه‌های منفی
  • اضطراب اجتماعی
  • کاهش اهداف زندگی، کاهش علاقه به زندگی
  • افکار خودکشی

علاوه بر این فردی که احساس بی‌ارزشی می‌کند ممکن است:

  • از رابطه عاطفی کناره‌گیری کند
  • درگیر سوءمصرف الکل یا مواد شود
  • ابراز عاطفی کاهش‌یافته داشته باشد
  • به‌طور مداوم افکار منفی داشته باشد
  • از خود غفلت کند/از رفتارهای روزمره مثل استحمام، خوردن، لباس شستن و… دوری می‌کند.

درمان احساس بی‌ارزشی

زمانی که این حس در افراد درمان نمی‌شود کارکردهای افراد به‌سرعت کاهش می‌یابد. معمولاً کنار آمدن با این حس بدون کمک حرفه‌ای امکان‌ناپذیر است. خصوصاً زمانی که احساس بی‌ارزشی با افسردگی و دیگر اختلالات روان‌شناختی همایند می‌شود درمان بیشتر سودمند خواهد بود.

درمان‌های شناختی رفتاری در درمان احساس بی‌ارزش شواهد تجربی بیشتری نسبت به دیگر درمان‌ها دارند و موفق‌تر عمل می‌کنند. در مواقعی که این احساس با اختلالات دیگر همایند می‌شود معمولاً درمان اختلال سبب می‌شود که حس بی‌ارزش بودن نیز از بین برود.

مورد پژوهی:

احساس دوست‌نداشتنی بودن و تأثیرگذار نبودن:

السا، 29 ساله گزارش می‌دهد که در بیشتر مواقع در حال گریه است و زمانی که گریه کردن را آغاز می‌کند قادر به پایان دادنش نیست. او احساس می‌کند تأثیری در زندگی کسی ندارد و موردعلاقه هیچ‌کس نیست. او به درمانگرش گفت فکر می‌کند به‌عنوان یک فرد هیچ ارزشی ندارد و هیچ‌کس نمی‌تواند او را دوست داشته باشد. درمانگر قبلی برای او داروی ضدافسردگی تجویز کرده بود که از دیدگاه السا هم‌زمان بااینکه به او کمک کرده بود، به دلیل عوارض جانبی باعث بی‌خوابی و اضطراب او شده بود. همچنین چون این داروها عوارض جانبی جنسی نیز دارند از دیدگاه السا باعث شده بود تا رابطه عاطفی قبلی او دچار مشکل شود و به هم بخورد که همین امر باعث شد احساس بی‌ارزشی او افزایش یابد.

السا گفت چند بار احساس زودگذر خودکشی داشته و گاهی درگیر سوءمصرف می‌شود. بعد از چند جلسه درمانی، السا احساس ناامیدی و خشم نسبت به والدینش را بروز داد. او آن‌ها را انتقادی و بی‌رحم توصیف کرد. او به درمانگر گفت که رشته و دانشگاهش را برای خشنودی آن‌ها انتخاب کرده و امیدوار بوده با موفقیت در آن مسیر توجه و محبت آن‌ها را جلب کند اما موفق نشد و تنها چیزی که به دست آورد شغلی بود که به آن علاقه نداشت.

درمان و تلاش السا در زندگی شخصی‌اش به او کمک کرد تا حس ارزشمندی را پرورش دهد و انگیزه او را در جهت به دست آوردن خواسته‌هایش بالا برد. بعد از گذراندن دوره‌های درمانی شناختی-رفتاری و تغییر باورهای نادرست درونی‌سازی شده، السا توانست برای آینده‌اش احساس امیدواری کند. احساسی که به درمانگر گفته بود فکر نمی‌کرد هیچ‌گاه تجربه کند.

 

این مقاله در شماره 19 ماهنامه تخصصی روانشناسی روانبنه منتشر شده است.

منابع
  1. Diagnostic and statistical manual of mental disorders: DSM-5. (5th ed.). (2013). Washington, D.C.: American Psychiatric Association.
  2. Mental Health; Investigators from Seoul National University Report New Data on Depression (Feelings of worthlessness, traumatic experience, and their comorbidity in relation to lifetime suicide attempt in community adults with major depressive disorder). (2014, August 11). Mental Health Weekly Digest, 44.
  3. Wong, S., Leung, J., & Woo, J. (2011). Main content area The relationship between worthlessness and mortality in a large cohort of Chinese elderly men. International Psychogeriatrics, 609-615. http://dx.doi.org/10.1017/S1041610210000724
[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *