اجازه ندهید سندروم آشیانه خالی به طلاق منجر شود
مژگان عطار-کارشناس ارشد روانشناسی عمومی
این روزها تعداد افرادی که در سنین بالا برای جدایی به دادگاه مراجعه میکنند افزایشیافته است. در فرهنگهایی که طلاق هنوز بهعنوان یک تابو مطرح میشود افراد بسیاری هستند که در ابتدای ازدواجشان به این نتیجه میرسند که تفاهم لازم برای ادامه زندگی مشترک را ندارند اما به دلیل وجود بچهها به زندگی مشترک ادامه میدهند و درزمانی که بچهها از خانه میروند به فکر جدایی میافتند. این مقاله در مورد این افراد نیست.
در مقابل افرادی هستند که به زندگی مشترکشان علاقهمند هستند اما پس از جدا شدن فرزندان از بدنه خانواده احساس میکنند زندگیشان نشاط قبل را ندارد و رفتارهای نامناسب در مقابل این اتفاق آنها را به جدایی سوق میدهد. باید دانست که زمانی که فرزندان منزل را ترک میکنند سؤال اصلی والدین از خودشان این است که سلامت و کیفیت ازدواجشان در چه حدی است؟ درحالیکه جایگاه طرح این سؤال باید بسیار قبل از این موضوع قرار بگیرد.
زوجهای زیادی هستند که زندگی مشترک را بهخوبی و با بلوغ لازم برای ازدواج شروع میکنند اما به دنیا آمدن فرزندان و مسئولیت پدری و مادری کردن به حدی سنگین است که گاهی در طول انجام آن، والدین خود را فراموش میکنند و پسازاینکه فرزندان بزرگ شدند و این وزنه از دوش مادر و پدر برداشته شد میبینند که هدف مشترک دیگری ندارند و این موضوع موجب سردرگمی و ایجاد مشکل در رابطه میشود.
در زیر لیست نشانههای وجود دارد که در صورت مشاهده آنها در روابط زوجین باید به آنها هشدار داد و برای بازسازی رابطه به آنها کمک کرد.
- بیتوجهی به مهارتهای ابراز محبت بهصورت بدنی.
- موضوع صحبتهای پدر و مادر غالباً در مورد فرزندان است و حتی زمانی که قصد دارند در مورد چیز دیگری صحبت کنند درنهایت بحث به بچهها کشیده میشود.
- توجه بیشازحد به تلفنهای همراه و روزنامهها حتی زمانی که برای غذا خوردن کنار هم هستند.
- بیتوجهی به علایق یکدیگر، فراموش کردن سلیقه یکدیگر (برای مثال خواننده موردعلاقه، کتاب موردعلاقه و…)
- بیتوجهی به پیشنهادات یکدیگر درزمانی که تصمیم به انجام کاری غیر روتین را دارند (برای مثال زمانی که برای یک سفر برنامهریزی میکنند) و جمع نکردن سرنخهایی (مثل عکس و یا فعالیت دونفره) برای اینکه در زمان دیگر از یادآوری آن خاطره لذت ببرند.
- نداشتن رابطه جنسی به مدت طولانی
- نداشتن مکالمات جذاب دونفره
- نداشتن موضوعی مشترک برای دنبال کردن (مثل کنسرت، سفر، سینما و…)
- رفتارهای پرخاشگرانه و نامناسب در حضور فرد غریبه یا در جمع (برای مثال زوجهایی که در حضور درمانگر به یکدیگر خصومت نشان میدهند)
- فرزندان نسبت به علایق پدر و مادرشان بیشتر اطلاع داشته باشند تا پدر و مادر از یکدیگر.
- ناتوانی از صحبت در مورد نگرانیها با یکدیگر به دلیل ترس از سوءتعبیر و منجر شدن به جروبحث
- صرف کردن زمان بیشتر در سرکار حتی بدون حقوق برای بازنگشتن به منزل
وجود این نشانهها در رابطه بیانگر آن است که زوجین در یافتن معنی ارتباط خود دچار مشکل هستند و زمانی که بچهها که تنها حلقه معنیدار ارتباط هستند حذف شوند این مشکلات پررنگتر از قبل نمایان خواهند شد.
برخی توصیههایی که میتواند به این افراد در بازسازی روابطشان خصوصاً درزمانی که عمق مشکلات هنوز زیاد نشده کمک کند عبارتاند از:
- روزی نیم تا یک ساعت را به یکدیگر اختصاص دهند. در این زمان میتوانند قدم بزنند، برای شام بیرون بروند، یکدیگر را به یک کافیشاپ مهمان کنند و… اما مهمترین قانون این یک ساعت این است: هیچ صحبتی نباید به اسامی بچهها و یا موضوعی در مورد آنها اشاره کند. هرکسی این قانون را زیر پا گذاشت باید توسط دیگری جریمه شود.
- در هفته یک روز را به روز بدون تکنولوژی اختصاص دهند. این روزها با پیشرفت تکنولوژی فاصله بین افراد در مناطق دور کم شده اما به همین میزان کیفیت روابط نزدیک در صورت استفاده نادرست از آن، کاهش مییابد. به همین سبب مهم است که افراد در هفته یک روز را بدون تلویزیون، گوشی تلفن همراه، اینترنت و… در کنار هم صرف کنند.
- بازی کردن! در نگاه اول پیشنهاد سادهای به نظر میرسد اما زوجین با انجام بازیهای مداد کاغذی قدیمی و یا بازیهایی مثل مار و پله، منچ، شطرنج و… احساس صمیمیت بیشتری میکنند و در طول این فعالیت با استفاده از شوخی و خنده به یکدیگر نزدیکتر میشوند.
- گرفتن هدایای بیمناسبت. زوجین باید موظف شوند که برای یکدیگر هدایایی هرچند کوچک اما بدون مناسبت بخرند و طرف مقابل را غافلگیر کنند. یکی از مشکلات روابط این است که افراد عادت میکنند تنها در موقعیت خاصی بهطرف مقابل توجه نشان بدهند و یا هدیه بدهند درصورتیکه رابطه نیازمند توجه مداوم است.
- سفرهای جادهای.زمانی که دو نفر در ماشین کنار هم نشسته باشند غالباً راحتتر صحبت میکنند چراکه لازم نیست به یکدیگر نگاه کنند. علاوه بر این تلاش میکنند مسافت را با حرف زدن جذابتر کنند بنابراین تصاویر خلاقانهتر و سؤالهای جذابی مطرح میکنند که باعث میشود وارد دنیای مشترک یکدیگر بشوند. حتی بجای سفر میتوان چند ساعت رانندگی بیهدف در خیابانهای شهر را پیشنهاد کرد.
- آغاز کردن فعالیتی مشترک. فعالیت مشترک میتواند شامل هر چیزی باشد، هدفگذاری برای خرید یک ماشین، خواندن یک کتاب، دیدن فیلم، بزرگ کردن حیوان خانگی و… فعالیتهای مشترک دو نفر را بیشتر باهم درگیر میکند و باعث نزدیکی روحی و گره خوردن بیشتر اهدافشان با یکدیگر میشود.
- صمیمیت جسمی بیشتر. در برخی فرهنگها وجود فرزندان مانعی برای ابراز احساسات پدر مادر است. باید دانست که این ابراز احساسات بهمنزله آموزش همسرداری درون خانوادهای برای فرزندان و استحکام روابط والدین است؛ بنابراین به زوجها پیشنهاد داده شود با رعایت حدومرزهای خانواده، از بیان احساساتشان به یکدیگر خودداری نکنند.
- تشویق به بازسازی ارتباط جنسی. خیلی از زوجها پس از بچهدار شدن از برقراری رابطه جنسی دوری میکنند تا زمانی که حتی آخرین بار رابطه را فراموش میکنند. باید دلیل این دوری را در افراد پیداکرده و آنها را به بازسازی مجدد رابطه تشویق کرد.
- توجه به علاقهمندیهای همسر. باید به افراد آموزش داد توجهات کوچک مثل خریدن میوه موردعلاقه همسر، در خاطر نگهداشتن زمان فیلم موردعلاقه او و کارهایی ازین قبیل نماد توجه و اهمیت دادن است که حضورشان میزان صمیمیت زوجین را بیشتر میکند.
- تشویق به تکرار کارهای روزهای اول ازدواج. همه زوجین در روزهای ابتدایی آشنایی عادتهای خاصی دارند، ارسال پیامکهای صبحگاهی، ملاقات بیبرنامه، ارسال کارتپستال، انتخاب اسامی مستعار برای یکدیگر و… زمانی که به دلیل مشغول شدن به تربیت فرزندان از این روزمرهها دور میشوند ناخودآگاه این پیام را به یکدیگر ارسال میکنند که توجهشان نسبت به هم کم شده و یکدیگر را فراموش کردهاند. باید آنها را تشویق کرد عادتهای قدیمی را تکرار کنند تا رابطهشان را از نو بسازند.
باید به زوجها یادآوری کرد رابطه آنها قبل از تولد فرزندان نیز وجود داشته است و دلیل ازدواج آنها با یکدیگر مسائلی غیر از فرزندانشان بوده است. والدین خوشحالتر، فرزندان موفقتری خواهند داشت.