سیر تکامل شخصیت در جوامع امروزی چگونه است؟

پیشرفت تمدن و تکامل شخصیت

مریم بابایی فرد. کارشناس ارشد روانشناسی عمومی

رشد مغز انسان و پیشرفت جامعه بشری به‌موازات هم اتفاق افتاد. انسان‌ها زمانی که در حال یادگیری این موضوع بودند که چگونه با همکاری هم زندگی کنند، هم‌زمان در حال سازگار کردن خود در محیط غیر فیزیکی جدیدی بودند که خود را در آن یافتند. محیطی که جامعه نامیده شد و از طریق قوانین و آداب خاص خود روی تکامل شخصیت انسان‌ها تأثیر گذاشت.

بسیاری از گونه‌ها، از میمون‌ها گرفته تا ماهی‌ها و حشرات، به‌صورت اجتماعی زندگی می‌کنند. این حقیقت که انسان نیز این‌گونه است، مسئله‌ی جدید و مورد توجهی نیست، بلکه آنچه حائز اهمیت و جالب است پیچیدگی محض نظام‌های اجتماعی است که انسان در آن زندگی می‌کند. انسان‌های ماقبل تاریخ، اغلب در گروه‌های خانوادگی کوچکی زندگی می‌کردند تا بتوانند منابع را به اشتراک گذاشته و بقای خود را افزایش دهند. با افزایش جمعیت، عده‌ی بیشتری مجبور می‌شدند باهم زندگی کنند تا میزان بهره‌مندی از منابع را افزایش داده و امنیت لازم را فراهم سازند.

با گذشت زمان، قواعد و سنن مختلف به وجود آمدند که باعث تشکیل «فرامن»، آن بخش از ذهن که فرد را با عضو ایده آل جامعه مقایسه می‌کند، شدند. حال علاوه بر فشاری که نیاز بقا بر انسان‌ها می‌آورد، آن‌ها می‌بایست نگران قوانین جوامعی که در آن زندگی می‌کردند نیز باشند. با گذشت زمان، چالش‌هایی که مردم در جوامع با آن‌ها روبه‌رو بودند، درونی‌سازی شده و صفات و رفتارهای سازگار و موفق به نسل‌های بعد می‌رسید و به‌این‌ترتیب زمینه‌ی شکل‌گیری شخصیت منسجم و موردقبول ازنظر معیارهای اجتماعی فراهم می‌آمد.

درواقع بسیاری از صفات و رفتارهای انسان امروزی که تجلی شخصیت آن‌هاست، از طریق تکامل گونه‌ای قابل‌ردیابی است و نتیجه سازگاری‌های تکاملی می‌باشد. در این میان می‌توان به چند مورد مهم اشاره کرد:

  • تشکیل گروه
  • داشتن جایگاه
  • محافظت از خود
  • انتخاب همسر

رفتارهایی مشترک که فارغ از تفاوت‌های فردی افراد، در همه به شکل خاص خود بروز می‌کند.

تشکیل گروه فرایندی است که از طریق آن افراد تصمیم می‌گیرند که با چه کسانی تمایل دارند منابع خود را به اشتراک بگذارند. درواقع خویشاوندی قوی‌ترین عاملی است که فرد به هنگام تصمیم‌گیری در مورد اشتراک منابع به آن توجه می‌کند. بعد از خویشاوندی عامل مهم دیگر سابقه و گذشته‌ی به اشتراک‌گذاری منابع حائز اهمیت است. درواقع اگر فرد در ارتباط با فرد دیگری سابقه‌ی به اشتراک‌گذاری منابع به‌صورت کارآمد و مفید داشته این احتمال که در آینده این اشتراک ادامه پیداکرده و موفق باشد بیشتر است. این همان چیزی است که امروزه استانداردهای دوستی را برای انسان‌ها می‌سازد و انسان‌های امروزی بر ساس آن دوست‌یابی می‌کنند.

مسئله‌ی بعدی داشتن جایگاه است. این مورد به نظر می‌رسد جزء مواردی است که در میان دو جنس دارای ارزش متفاوتی باشد. درواقع داشتن جایگاه از این حیث مفید است که میزان دسترسی به منابع و به‌طورکلی اتحاد اجتماعی را بالا می‌برد. به نظر می‌رسد برای مردان از گذشته تا امروز داشتن جایگاه و سعی در حفظ و از دست ندادن آن از ارزش بیشتری برخوردار بوده است، این در حالی‌ است که زنان برای انتخاب همسر خود به این عامل توجه ویژه داشته و دارند و معمولاً سعی می‌کنند مردان با جایگاه بهتر و مطمئن‌تر را انتخاب نمایند، مسئله‌ای که آن را به شکل امروزی خود نیز می‌توان دید.

اما یکی دیگر از مهم‌ترین سازگاری‌های انسان مسئله‌ی «خودآگاهی نمادین» می‌باشد. خودآگاهی ذهنی توانایی ارگانیسم برای تمییز دادن خود از هر آنچه خود نیست می‌باشد. گونه‌های رشد یافته تر، مانند بیشتر میمون‌های بزرگ، خودآگاهی بهتری دارند که «خودآگاهی عینی» نامیده می‌شود. خودآگاهی عینی به توانمندی ارگانیسم برای تبدیل‌شدن به سوژه‌ی موردتوجه خود و آگاه شدن از وضعیت ذهنی خود گفته می‌شود. این بدان معناست که ارگانیسم حداقل یک بازنمایی شناختی ناپخته از خود دارد و برای مثال می‌تواند خود را در آینه تشخیص دهد.

تاکنون انسان‌ها تنها گونه‌هایی شناخته شدند که سطح بالاتری از خودآگاهی را دارند که «خودآگاهی نمادین» نامیده می‌شود. این خودآگاهی به طیفی از صفات که توسط انسان‌های بالغ بروز داده می‌شود، اطلاق می‌گردد و شامل داشتن بازنمایی شناختی انتزاعی از خود به‌وسیله‌ی زبان، انجام تکالیف هدف محور، ارزیابی خروجی و نتایج این تکالیف و نسبت دادن نتایج این تکالیف به خود نمادین (برای مثال نسبت دادن شرم در صورت عدم موفقیت و غرور در صورت موفقیت) می‌باشد.

حس نمادین خود برای ارتباطات اجتماعی ضروری می‌باشد، چراکه برای اینکه دو ارگانیسم بتوانند ازنظر اجتماعی با یکدیگر تعامل داشته باشند، هرکدام باید بتواند منفعت‌ها و مزایای این تعامل را در ارتباط با خود و ارگانیسم دیگر ارزیابی کند. بدون داشتن حس نمادین خود، برای انسان‌ها داشتن جامع‌های پیچیده‌تر از جوامع شامپانزه‌ها غیرممکن خواهد بود. درواقع داشتن این توانمندی که به شکل تکامل‌یافته‌تری در انسان‌ها وجود دارد، رفتاری دیگر است که نشان‌دهنده‌ی مسیر طی شده تکاملی برای شکل دادن شخصیت کلی انسان و رساندن آن به شکل امروزی برای داشتن توانایی زندگی در جوامع پیچیده‌تر است.

این مقاله در شماره 18 ماهنامه تخصصی الکترونیکی روانبنه منتشر شده است.

منبع:

goodtherapy.org

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *