13 مزیت ابراز هیجان خشم بهصورت کنترلشده
“منتشر شده در شماره شانزدهم نشریه تخصصی روان بنه”
سورنا صدیقی. کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
یک مرد خشمگین به چیزی که میخواهد، میرسد و باور به رسیدن بهتنهایی خشنودکننده است.
آریستولت
خشم، در مقایسه با احساساتی مانند شادی، امید و اشتیاق بار منفی زیادی دارد. احتمالاً این موضوع ریشه در فرهنگ، اجتماع، باورهای مذهبی و وجوه مخرب آن مثل خشونت و پرخاشگری دارد. بهعبارتدیگر بسیاری از عموم عقیده دارند بهتر بود انسانها اساساً هیجانی به اسم خشم نداشته باشند. هرچند بسیاری از روانشناسان اجتماعی، متخصصان مغز و متخصصان سلامت روان پیشنهاد میکنند که خشم برای موقعیت انسان بسیار ارزشمند است.
از دیدگاه تکاملی، همه هیجانها در جایگاه و موقعیت مناسب و درست ارزش حیاتی دارند و به افراد کمک میکنند تا به هدف خود نزدیک شوند. برای مثال میزان مناسبی از اضطراب و استرس افراد را به کارکرد در سطح بهتر نزدیک میکند، غم و ناراحتی تخلیه کننده است، به افراد کمک میکند تا بعد از تخلیه احساساتشان، حمایت و توجه دیگران را جلب کرده و به سمت بهبود گام بردارند.
خشم تنها یک واکنش پرخاشگرانه نیست، خشم به انسانها کمک میکند که اطلاعاتی را به دست بیاورند تا بهتر در شرایط زندگی درگیر شوند. اگر به شخم بهعنوان هیجانی نگاه شود که افراد را آگاهتر میکند، بهتر میتوان پاسخها را با موقعیتهای مربوطه منطبق کرد. در ادامه فهرستی از مواردی مطرح میشود که در نشان میدهد چرا بهتر است افراد احساس خشم داشته باشند.
به زنده ماندن افراد کمک میکند
هیجانات برای این به وجود آمدهاند که انسانها را امن نگهدارند. خشم در مواقعی به وجود میآید که فرد موردحمله قرار میگیرد و باید در مقابل از خود دفاع کند. این هیجان وقتی بهصورت خودکار فعال میشود که باعث شود فرد در برابر حملات، مقابله کند و زنده بماند.
تخلیه خشم است که احساس آرامش را معنیدار میکند.
در عصبانیت افراد احساس درد فیزیکی و احساسی دارند. زمانی که این حس وجود دارد، انسان به سمتی هدایت میشود که کاری انجام داده و با استرس مقابله کرده و تنش ناشی از آن را از بدن خارج کند و با برگرداندن احساس آرامش به فرد احساس رضایت ببخشد.
احساس کنترل را در افراد فراهم میکند.
خشم باعث میشود فرد نیاز زیادی به کنترل خود پیدا کند. خشم باعث میشود افراد خود را ناتوان احساس نکنند. کسانی که خشمشان را بهصورت کنترلشده ابراز میکنند در رسیدن به خواستههایشان و در اختیار داشتن مسیر رسیدن به مقصدشان موفقتر از کسانی که خشمشان را سرکوب میکنند، عمل میکنند. سرکوبی خشم باعث میشود فرد دچار وسواس فکری نسبت به نحوه ابراز آن شود و این وسواس فرد را از رسیدن به هدف بازمیدارد.
به انسانها انرژی میدهد
از دیدگاه بقا، زمانی که کسی قصد آسیب رساندن دارد، خشم باعث راهاندازی دفاعها میشود. خشم کمک میکند افراد بر دشمنان غلبه کنند و انگیزه این را ایجاد میکند که فرد در برابر مشکلات، به دنبال راهحلهای جدید بگردد و با آنها روبرو شود.
باعث حل مسئله میشود.
زمانی که افراد با موضوعی مواجه میشوند که راه رسیدن به خواستههایشان را سد کرده است، خشمگین میشوند. این خشم باعث میشود تا فرد به دنبال راههای برطرف کردن این مشکل بگردد. اگر افراد خشمگین نشوند حتی ممکن است انگیزه کافی برای پیدا کردن روشهای حل مسئله جدید پیدا نکنند.
خشم فرد را نسبت به بیعدالتیها آگاه میکند.
افراد خشم را زمانی تجربه میکنند که در حق آنها بیعدالتی رخداده باشد. خشم به فرد کمک میکند تا با دیگران ارتباط برقرار کند به این صورت که: «بهتر است با من با عدالت برخورد کنی وگرنه باید بهای آن را بپردازی»
خشم باعث میشود فرد اجازه ندهد دیگران از او سوءاستفاده کنند. این نوع از خشم باعث میشود تغییرات مثبتی در جامعه اتفاق بیفتد و افراد بدانند بدرفتاری با دیگران بهایی دارد و باید آن را بپردازند.
فرد را بهسوی هدفش هل میدهد.
خشم افراد را بهسوی اهداف و پاداشهایش سوق میدهد. زمانی که فرد به چیزی که میخواهد نمیرسد، خشم برانگیختهشده و باعث میشود فرد به سمت اهدافش حرکت کند. خشم به افراد انرژی میدهد تا به هدفهایشان برسند.
باعث خوشبینی میشود!
با کمال تعجب خشم باعث میشود فرد خوشبینیاش برانگیخته شود. خشم باعث میشود فرد روی نقاط امیدواری تمرکز کرده تا به هدف نزدیکتر شود بهجای اینکه روی حس درد و قربانی شدن تمرکز شود. سیستم خشم به چیزی توجه دارد که قابلدسترس است نه چیزی که ناممکن است. زمانی که افراد خشمگین هستند، احساس مثبتتری نسبت به تغییر موقعیت دارند.
از ارزشها و باورهای افراد محافظت میکند.
زمانی که ارزشهای افراد با موقعیتی که با آن مواجه میشوند همخوان نباشد، خشم فعال میشود. خشم به فرد یادآور میشود در درون او چه عقاید و باورهایی در جریان است و وقتی شرایط با آنها ناهمخوان است چگونه باید برای محقق کردن ارزشها تلاش کرد.
همکاری را افزایش میدهد.
اگر خشم بهصورت مناسب و در زمان مناسب ابراز شود این پیام را به همراه دارد که: «من از موقعیت ناراضی هستم، ما نیاز داریم باهم صحبت کنیم و راهحل مناسبی پیدا کنیم» خشم باعث میشود دیگران متوجه شوند چه چیزهایی برای فرد مهم است و خطوط قرمز ارتباطات را مشخص میکند.
احساسات دردناک را میپوشاند.
همانند مکانیسمهای دفاعی فروید، خشم باعث میشود افراد میزان واقعی درد نهفته در زیر لایههای خشم را احساس نکنند.
باعث شناخت دقیقتر خود میشود.
زمانی که فرد خشمگین میشود ممکن است به دلیل ترس از دست دادن کنترل، ترس از ضعف، طردشدگی، رهاشدگی، دوست نداشته شدن و… خشم خود را سرکوب کند درحالیکه اگر به درون خود مراجعه کند و واکاوی بهتری از خود داشته باشد میتواند راههایی برای ابراز این خشم پیدا کند که کمتر مخرب باشند و یا بعد از پیدا کردن منشأ خشم، خود را بهگونهای همخوان با شخصیت واقعیاش، مدیریت کند. درواقع مدیریت خشم به شناخت بیشتر از خود منجر میشود.
احساس خشم باعث افزایش هوش هیجانی میشود.
کسانی که بتوانند بهجای سرکوب یا ابراز نامناسب خشم، آن را به شیوه درست هدایت کنند هوش هیجانی بالاتری دارند. حتی تمرین برای اینکه فرد بتواند خشم خود را به شیوه درست ابراز کند باعث میشود هوش هیجانیاش بالاتر رود. زمانی که هوش هیجانی فرد افزایش مییابد، تعاملات وی اثربخشتر میشود.
نتیجهگیری:
یکی از مسائلی که درمانگران اغلب اوقات با آن درگیر میشوند، افرادی هستند که نحوه بیان خشم خود را نیاموختهاند. از سوی دیگر با توجه به اینکه نحوه ابراز خشم تا حد زیادی فرهنگ وابسته و مذهب وابسته است، در بسیاری از مذاهب و فرهنگها ابراز این هیجان منع شده است. حتی گاهی درمانگران بیآنکه بدانند مراجع را به روشهای نادرست ابراز این هیجان ترغیب میکنند. باید دانست که هیجان خشم با همه اینکه میتواند بسیار مخرب و آزاردهنده باشد فواید و مزایای زیادی هم دارد؛ بنابراین باید با استفاده از تکنیکهای شناختی-رفتاری و تغییر باورهای نادرست نسبت به هیجان خشم، تکنیکهای ذهن آگاهی و آموزش نحوه درست ابراز هیجان به مراجع آموخت در موقعیتها، به نحو درست خشم خود را ابراز کند و تحت هر شرایطی از سرکوب کردن آن خودداری نماید.
مطالعه این مقاله برای درمانگران و مراجعین بهصورت همزمان توصیه میگردد.
منابع
این مقاله برگرفتهشده از مقالات زیر است:
- Davidson, R. (2012). The Emotional Life of Your Brain: How Its Unique Patterns Affect the Way You Think, Feel and Live—and How You Can Change Them. London, UK: Penguin Books.
- Fischhoff, B., Gonzalez, R. M., Lerner, J. S., & Small, D. A. (2005). Evolving Judgments of Terror Risks: Foresight, Hindsight, and Emotion. Journal of Experimental Psychology: Applied, 11(2), 124-139
- Ford, B. Q., & Tamir, M. (2014). Preferring Familiar Emotions: As You Want (and Like) It? Cognition and Emotion, 28, 311-324.
- Henk, A. et al. (2010). The Art of Anger: Reward Context Turns Avoidance Responses to Anger-Related Objects into Approach. Psychological Science 21,1406-10.
- Lerner J.S., & Keltner D. (2001). Fear, Anger, and Risk. Journal of Personality and Social Psychology, 81, 146-159.
- Lickerman, A. (2012). The Undefeated Mind: On the Science of Constructing an Indestructible Self. Deerfield Beach, FL: Health Communications, Inc.
- Sell, A. et al. (2005). Regulating Welfare Tradeoff Ratios: Three Tests of an Evolutionary-Computational Model of Human Anger. Diss Abstr Int B Sci Eng. 2006;66(8-B):4516.
- Van Kleef, G. A. (2010). The Emerging View of Emotion as Social Information. Social and Personality Psychology Compass, 4/5, 331-343.