مدیریت موفق و هوشمندانه
مانا رضایی. کارشناس ارشد مشاوره شغلی
واژه مدیریت را معمولاً با کارهای تیمی، جلسات کاری، تصمیمات مهم به یاد میآوریم؛ اما مدیریت درواقع اینها نیست. مدیریت راهنمایی و نظارت کردن تیمی متشکل از 1 یا چند نفر با هدف هماهنگسازی و ایجاد یک هارمونی در بین اعضای آن، برای کامل کردن هدفی مشخص است. مدیران عالیرتبه باید از دانش کافی در تکنیکها و مهارتهای مدیریتی برخوردار باشند، آخرین تغییرات بازار را بدانند و قادر باشند آینده را پیشبینی کنند و این نکته را در نظر داشته باشند که محصول موردنیاز امروز را دیروز و موردنیاز فردا را امروز باید تولید کنند.
تعریف مدیریت
تقریباً به تعداد نویسندگان كتب مدیریت، تعریف مدیریت وجود دارد. مدیریت یعنی كار كردن با افراد و بهوسیله افراد و گروهها برای تحقق هدفهای سازمانی. لازمه موفقیت آن است كه همه مدیران به مهارتهای اجتماعی و انسانی مجهز باشند. بهعبارتدیگر مدیریت عبارت است از دستیابی به هدفهای سازمانی از طریق هدایت و رهبری، بنابراین هرکسی حداقل در مراحل مشخصی از زندگی خود یك مدیر است.
بر این اساس، برخی حوزههای مهارتی که در فرا گرد مدیریت ضرورت دارد عبارتاند از:
مهارت فنی
توانایی به كار بردن دانش ـ روشها ـ فنون و ابزار كه لازمه انجام وظایف خاص است و از طریق تجربه ـ تحصیل و کارورزی كسب میشود،
مهارت انسانی
توانائی و قدرت تشخیص در كار كردن با مردم و انجام دادن كار بهوسیله آنها كه شامل درك و فهم و انگیزش و به كار بردن مدیرت مؤثر است.
مهارت ادراكی
توانایی فهمیدن پیچیدگیهای سازمان و آگاهی از اینکه آیا خود شخص درخور شرایط سازمان عمل میکند یا نه. این آگاهی موجب میشود كه مدیر بهجای اینکه فقط بر مبنای هدفها و نیازهای گروه نزدیك و بلافاصله خود عمل كند و اقدامات خود را بر هدفهای سازمان استوار سازد
هر مدیری (در هر موقعیت و جایگاه) دارای شرح وظایفی است، اما لازمه موفقیت یک مدیر، پیش از آنکه انجام وظایف باشد، رسیدن به یک هدف موفقیت است. مدیر موفق تمرکز فکری و فعالیتهای عملی را، در مسیر رسیدن به هدف قرار میدهد. در هر موسسه خدماتی، بازرگانی و تولیدی بهجز اهداف مشترک، مدیریت نیز هدفهای خاصی دارد که بر اساس نیاز و یا خواستهای مالکین با هیئتمدیره تعیین میشود.
این اهداف عبارتاند از:
1- تحکیم روابط انسانی از طریق بهکارگیری روشهای دموکراتیک
2- شناخت روشهای مختلف مدیریتی.
3- آشنایی با نمودارهای سازمانی مربوط به کارکنان و وظایف مدیران.
4- آشنایی با روش مقابله با عکسالعملهای کارکنان به هنگام ایجاد تغییرات در محیط کار و نحوه غلبه و برخورد با آن.
5- سعی و کوشش در جهت ارتقاء سطح تخصص و مهارت کارکنان از طریق آموزشهای مداوم.
6- آشنایی با شرح وظایف و مسئولیتهای سرپرستان قسمتها.
7- آشنایی با ایجاد روابط انسانی بین کارکنان.
در ادامه خصوصیاتی از مدیران موفق ارائه میشود:
انگیزه
انگیزه یکی از ویژگیهای مدیر موفق است که حتی میتوان بهعنوان یک صفت شخصیتی از آن نام برد. وقتی تاریخچه زندگی مدیران موفق بررسی میشود، همگی آنها دارای انگیزههای قوی برای مدیر شدن بودهاند.
مهارتهای ارتباطی
مدیر، زمانی در امر مدیریت موفق است که قادر به سخنرانی مفید و اثربخش در اماکن عمومی و بین زیردستانش باشد. رهبر یا مدیر باید قادر به برقراری ارتباط با سبک و شیوه خاص سازمان یا گروه بوده و پیام و منظور او مناسب با فهم و درک شنوندگان و حضار باشد. برای مثال کلمات پیچیده و تخصصی نمیتواند برای کارکنانی که دارای دانش تخصصی محدود هستند مفید باشد. کارکنان آموزشدیده میتوانند منظور خاص مدیر را درک کنند، اما زیردستانی که دارای محدودیت در آموزشهای رسمی هستند، ممکن است منظور مدیر را درک نکنند. در کل زبان مدیر باید متناسب با ویژگیها، معلومات و اطلاعات زیردستان باشد.
استقامت
ازآنجاییکه تغییرات کوچک و بزرگ در باورها و عقاید زیردستان بهصورت تدریجی و با صرف وقت ایجاد میشود، مدیری موفق است که برای تلاش چندین ساله آماده و در این راه دارای روحیه مقاومت و پشتکار بوده و از هیچگونه تلاشی دریغ نکند و آماده رویارویی با ناکامیها و شکستها باشد.
تسلط
مدیر باید فردی قاطع، جسور و مسلط بوده و در شیوههای تفکر و نگرش نسبت به دیگران راسخ و مصمم باشد.
صبر و شکیبایی
صبر، شکیبایی و خود نظمی از صفات اصلی و اساسی مدیر است. مدیر همیشه باید به خاطر داشته باشد که گذشت زمان، عنصری ضروری برای مدیریت و اعمال تغییرات است. برای بسیاری از مدیران جوان، صبر و مقاومت بسیار دشوار است. آنها باید آگاه باشند که پذیرش عقاید جدید و تغییر در رفتار زیردستان زمانی صورت میگیرد که زمان لازم برای تفکر در مورد تغییرات وجود داشته باشد.
ذکاوت و زیرکی
یک مدیر موفق، مدیری است که نسبت به خواستههای زیردستانش آگاهی دارد. تأمین خواستههای زیردستان عامل مؤثری در گسترش اعتماد آنان به مدیر است. مدیر باهوش و باذکاوت، مدیری است که بتواند بهطور دقیق وضعیت خلقی زیردستان را تشخیص داده و به رفع ناراحتیها و مشکلات روحی آنها بپردازد. توانایی گوش دادن از مهارتهای ضروری یک مدیر خوب و موفق است. مدیر باید با زیردستان تماس داشته و در جریان مشکلات و ناراحتیهای آنان باشد.
راستی و صداقت
مدیر نیاز به اصل صداقت و اطمینان در برخورد با زیردستانش دارد. زیردستان اغلب از مدیری اطاعت میکنند که صادق و قابلاطمینان باشد. پذیرا بودن و خلوص، دو ویژگی هستند که اغلب زیردستان از آن تقدیر میکنند و دوست دارند که مدیر آنان دارای این دو ویژگی باشد. راستی و صداقت مدیر باعث گسترش روابط زیردستان با وی و حرفشنوی آنها و درنتیجه مدیریت اثربخش میشود.
تشویق و پاداش دادن
همه افراد دوست دارند به خاطر کارهایی که برای سازمان انجام میدهند از آنها قدردانی و تعریف شود. مدیری موفق است که بتواند بهموقع و به طرز مناسبی کلیه کارکنان تحت امرش را که بهگونهای مفید و اثربخش برای سازمان کار میکنند، مورد تشویق قرار دهد؛ حتی تشویق کلامی و در این راه رعایت عدل و انصاف را نیز بکند.
مردمسالاری
مدیران باید از خود زیردستان، با آنها و برای آنها باشند. تنها دلیل مدیریت باید منافع زیردستان باشد. مدیر باید به منافع زیردستان احترام بگذارد و تمام تلاش خود را صرف ارضا و تأمین نیازهای آنها نماید. نگرش منفی و سوءظن زیردستان نسبت به مدیر، زمانی شکل میگیرد که مدیر نسبت به خواستهها و منافع آنان بیاعتنا و به فکر تأمین منافع خودش باشد. باید تمام نیازهای یک مدیر، ارضا شده باشد تا وی درراه تأمین منافع زیردستانش از هیچگونه کوششی دریغ نکند.
قدرت پیشبینی
مدیر موفق، مدیری است که در تعیین احتمالات، واقعبین باشد. مدیر باید هنر درک امکانات و احتمالات را داشته باشد. باید از خصوصیات، تواناییها، امکانات، میزان حمایت زیردستان و سازمان مربوطه، نقاط ضعف و قوت خود و احتمال موفقیت برنامههای طراحیشده اطلاع کامل داشته باشد. درنهایت مدیر باید آشنایی کامل با قوانین احتمالات داشته باشد. قدرت پیشبینی ارزش زیادی برای یک مدیر دارد.
عملگرا بودن
مدیر، زمانی موفق است که در اجرای تصمیماتش راسخ باشد و آنها را به منصه ظهور برساند. مدیر باید آمادگی رویارویی با ناکامیها، کارشکنیها و انتقادات درست و نادرست را درراه اجرای تصمیماتش داشته و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکند.
پیشرو بودن
مدیر موفق، زیردستانش را به جلو حرکت میدهد. در مدیریت، ارتباطات و ترکیب راهبردهای جدید مهم هستند. مدیر پیشرو، اسباب و امکانات لازم را برای پیشرفت سازمان و زیردستان فراهم میکند.
تفویض قدرت
حتی بهترین مدیران نمیتوانند بهتنهایی از عهده شغل مدیریت برآیند. آنها نیاز به ترغیب زیردستان برای انجام کارهای سازمان دارند. باید به زیردستان اعتماد کنند و قادر به تفویض مسئولیتها بین آنها باشند. ویژگی مشترک در تمام مدیران موفق، توانایی آنها در کار گروهی و پیوند با زیردستانی است که قادر به همکاری در جهت اداره بهینه سازمان هستند.
جذابیت
معمولاً زیردستان، مدیر را بهعنوان شخصی میشناسند که جلوتر از زمان خود حرکت میکند. جذبه نقش اساسی در این برداشت دارد. مدیر جذاب توانایی بیشتری در هدایت زیردستان و ترغیب آنان در انجام وظایف محوله دارد
این مقاله در شماره شانزدهم ماهنامه تخصصی روانبنه به چاپ رسیده است.