خودشیفتگی

خودشیفتگی

افراد خودشیفته

افراد خودشیفته در جامعه از جایگاه برجسته ای برخوردار هستند. به طور کلی افرادی را خودشیفته در نظر می گیریم که بیش از حد معمول به خود و ویژگی هایشان توجه می کنند. علارغم تحقیقات روان شناختی، این تصور در جامعه جهانی وجود دارد که خودشیفتگی و ویژگی های آن در افراد به ویژه درجوانان در حال افزایش است.

اگر بخواهیم نگاه درستی به اختلال خودشیفتگی داشته باشیم، باید آن را به صورت یک  طیف نگاه کنیم. ویژگی خودشیفتگی به طور معمول همه افراد جامعه را در برمی گیرد. به این صورت که بیش تر افراد نزدیک به وسط طیف هستند و تعداد کم تری در دو سر طیف قرار دارند.

در سال ۱۹۷۹  رابرت راسکین و کالوین اس هال برای سنجش میزان خودشیفتگی افراد، پرسشنامه شخصیت خودشیفته(NPI) را به وجود آوردند. اکنون یکی از پر کاربرد ترین مقیاس ها برای سنجش این ویژگی شخصیتی است، این مقیاس از نمره ۰ تا ۴۰ نمره گزاری می شود که میانگین آن در اوایل  تا اواسط نوجوانانی کاهش می یابد. ممکن است بعضی از افراد سالم در این مقیاس نمرات بالایی کسب کنند. این افراد احتمالا در برخورد های اول بسیار جذاب به نظر می رسند و می توانند مخاطب خود را جذب  کنند. ولی در نهایت این گونه نیستند و یا ممکن است برخورد های شخصی ناخوشایند و استرس زایی داشته باشند. اما در کل  شخصیت این افراد اساسا سالم باشد.

ویژگی های خود شیفتگی

ویژگی های خودشیفتگی

حتما همه ما افرادی را دیده ایم که سخنرانی های طولانی در رابطه با شغل و جایگاه اجتماعی خود می کنند و با این حال به نظر می رسد که آن ها اصلا به اینکه خودشیفته هستند، شک نمی کنند. ولی ویژگی خودشیفتگی در واقعیت بسیار پیچیده تر از یک چنین نمونه هایی است.خودشیفته بودن همیشه به معنی عزت نفس اضافی و یا عدم اطمینان زیاد، نیست. این افراد خواهان و حریص این هستند که دیگران قدردان آن ها باشند و ازشان تشکر کنند. یا دیگران دائما مشغول تعریف و تمجید از آن ها باشند. این افراد دوست دارند همیشه و همه جا  مرکز توجه قرار بگیرند، در کل می خواهند بگویند طافته جدا بافته شده هر جمعی هستند. همین موقعیت بالاتری که برای خود در نظر می گیرند توضیح رفتار ویژه و خاصی است که آن ها انتظار دارند دیگران در حقشان انجام دهند.

شاید جالب باشد که نتیجه تحقیقات بیان می کند که افراد خودشیفته خیلی راحت اقرار می کنند که به خود محور بودن خویش آگاهی کامل دارند. بدیهی است که داشتن ویژگی های خودشیفتگی در سطوح بالا، می تواند آسیب های جدی به روابط عاطفی،خانوادگی و حرفه ای این افراد وارد کند.

چگونه یک فرد خودشیفته را تشخیص دهیم؟

اگر در اطراف خود فردی را دارید که به خودشیفته بودن او شک دارید، اول از همه باید چند صفت را که نشان دهنده ویژگی خودشیفتگی در افراد هست را بشناسید.

افراد خود شیفته:

  • احساس همدلی با دیگران ندارند.
  • احساس خود بزرگ بینی افراطی دارند.
  • نیازمند این هستند که دیگران آن ها را تحسین کنند.
  • باور دارند که انسان خاص و منحصر به فردی هستند، پس باید رفتار های ویژه ای هم با آن ها بشود.

پس اگر فرد مورد نظر شما به طور مداوم این ویژگی ها را نشان می دهد، شما با یک فرد خود شیفته سر و کار دارید.

آیا بین خودشیفتگی غیر مرضی و نوع بیمارگون آن تفاوتی وجود دارد؟

میزان شیوع خودشیفتگی بیمارگون یا اختلال شخصیت خودشیفته بسیار نادر است: تقریباً 1 درصد از کل جمعیت را در بر می گیرد. این میزان از شیوع از زمانی که متخصصان بالینی اقدام به اندازه گیری آن کردند، ثابت مانده است.

زمانی که عملکرد روتین و روزانه فرد به دلیل ویژگی های خودشیفتگی مختل شود، به اختلال شخصیت خودشیفته مشکوک می شویم. افراد دارای این اختلال معمولا در روابط خود دچار اختلاف می شوند، زیرا توان همدلی با دیگران را ندارند. افراد خودشیفته بیمارگون چون تمایل دارند که برتر و بهتر از دیگران به نظر برسند، پس قطعا افراد دیگر را پایین تر و پست تر از خود می دانند و همچنین این افراد  توان تحمل اختلاف نظر را ندارند.

آیا خود شیفته ها از خودشیفتگی خود با خبر هستند؟

 اگر بین این دو راهی مانده اید که فردی خودشیفته است یا خیر، بهترین راه این است که از خود او سوال کنید. باور عمومی این است که خودشیفته ها متوجه خودشیفته بودن خود نیستند و یا چون نگران به چالش کشیدن هویت خود هستند، دست به انکار ویژگی خودشیفته بودن خود می زنند. اما با توجه به تحقیقی که در آن از مقیاس ۴۰ سوالی خودشیفتگی استفاده شده است، افرادی که به سوال (آیا شما خود شیفته هستید ) پاسخ مثبت داده اند، در کل این پرسش نامه از دیگر افراد نمره بالاتری به دست آورده اند.

آیا خودشیفتگی مزایایی دارد؟

با توجه به تحقیقات انجام شده خودشیفتگی در سطوح بالا و بالینی مزایایی برای فرد خودشیفته دارد مانند:

  • سرسختی ذهنی یعنی خوب عمل کردن در موقعیت های استرس زا.
  • موفق بودن در محیط مدرسه و محل کار.
  • با انگیزه و مصمم تر بودن نسبت به دیگران به دلیل احساس خودارزش مندی.
  • احتمال بروز کمتر افسردگی در افراد خودشیفته.

آیا مدیر شما یک فرد خود شیفته است؟

مدیران خودشیفته تمایل به پیشی گرفتن دارند تا کنار آمدن. منظور ما این است که این دسته از کار فرماها تمایلی به همکاری ندارند، متکبر اند و بیش تر خواهان بحث کردن هستند. آن ها صرفا خواهان برنده بودن در هر کاری هستند و این مساله را بسیار نزدیک می بینند و همه افتخارات موفقیت سیستم را برای خودش می دانند. اگر کسی وفاداری نشان ندهد مورد انتقاد شدید رئیس خودشیفته خود قرار می گیرد.

ویژگی های بالا  نشان دهنده یک مدیر خودشیفته است.

رفتار درست با یک فرد خوشیفته چگونه است؟

رفتار درست با یک فرد خودشیفته

 اگر به دنبال برقراری رابطه با یک خودشیفته هستید، خود را برای نا امیدشدن و ناراحتی آماده کنید. این افراد ممکن است در مسیر دست یابی به کنترل و تحسین به عزت نفس شما ضربه بزنند و یا شما را مسخره کنند.اگر برای کاری که یک خودشیفته مرتکب آن شده است قصد بحث و مشاجره با او را دارید، بدانید که این کار آب در هاونگ کوبیدن است. به جای آن باید در رابطه با این فرد مرز بندی درستی را انجام دهید و از لحاظ عاطفی از او فاصله بگیرید. درست است که کنترل احساساتتان نسبت به دیگری دست شما نیست و کار سختی است، اما کنترل نحوه پاسخگویی به این احساسات در دست شما است.

ممکن است در نهایت به این نتیجه برسید که عطای رابطه با یک فرد خودشیفته را به لقای آن ببخشید، حالا چه آن فرد یکی از اعضای خانواده باشد، چه شریک عاطفی و یا رئیس شما. در این مسیر بسیار حائز اهمیت است که شما به ویژگی های فرد خود شیفته مورد نظر بسیار توجه کنید و تفکر عمیقی داشته باشید، تا در آینده تجربه یک ارتباط مشابه را نداشته باشید.

راهکارهای مقابله با یک خودشیفته چیست؟

چند راه حل کلیدی:

  • اعتراف به ناامید شدن.
  • درک ریشه رفتارهای افراد خودشیفته.
  • جلوگیری از از دست دادن هدفمند بودن خودتان وقتی پای در مرکز توجه بودن یک خودشیفته در میان است.

 محققانی که خودشیفته‌ها را در دو طبقه  آسیب‌پذیر یا خود بزرگ بین طبقه‌بندی می‌کنند، بیان  می‌کنند که رویکردهای خاصی برای هر یک از دو طبقه ضروری است.

 چگونه با یک مدیر خودشیفته رفتار کنم؟

  • توقعات خود را مدیریت کنید.
  • موفقیت‌های خود را با موفقیت‌های مدیر ‌خودشیفته خود هم سو کنید.
  • مرزها را ترسیم کنید.
  • سعی نکنید با او مجادله کنید، یا کارهای خود را توجیه کنید یا توضیح دهید.

با این کارها می توانید یک فرد خودشیفته را در محل کار مدیریت کنید.

آیا یک فرد خودشیفته می تواند رهبر موفقی هم باشد؟

چون خودشیفته‌ها تمایل شدیدی به کسب قدرت، توجه و تأیید دیگران  دارند، ممکن است در کمپین‌های مدیریت شرکت یا رهبری سیاسی بسیار خوب و کارآمد عمل کنند. با این حال، هنگامی که به هدف خود رسیدند و مسئولیت مورد نظرشان را گرفتند، ممکن است بیشتر بر ارتقای خود و سرکوب مخالفان تمرکز کنند تا پیشبرد اهداف سازمان و چون فاقد همدلی با دیگران هستند، وفاداری کمی را در سازمان خود تقویت می کنند.

خودشیفتگی در روابط

رابطه عاشقانه با فرد خودشیفته

  تمایل یک فرد خودشیفته برای برانگیختن تحسین و تمجید دیگران به ویژه از طرف شرکای عاطفی، اغلب آنها را جذاب و کاریزماتیک می کند. ویژگی هایی که می تواند به سرعت یک عشق را پر حرارت کند. اما کمبود ذاتی آن ها در همدلی ممکن است آن ها را از درک دنیای درونی شریک زندگی و ایجاد یک رابطه بلندمدت کامل باز دارد.

 برای افراد درگیر با اختلال شخصیت خودشیفته تقریباً غیرممکن است که واقعاً عاشق یک نفر شوند و یک رابطه قابل اعتماد و برابر ایجاد کنند. چنین فردی ممکن است دست به یک سری رفتار های آزاردهنده بزند، مانند:

  • ایجاد قوانین سختگیرانه در یک رابطه.
  • تلاش برای جدا کردن شریک جدید از دوستان و خانواده.

چرا خودشیفته‌ها در ارتباط اولیه بسیار خوب عمل می کنند؟

تحقیقات بیان می کند علت این که افراد خودشیفته در اوایل ارتباط بسیار جذاب و تاثیرگزار هستند و می توانند افراد زیادی را به سمت خود جذب کنند، این است که دیگران آن ها را دارای اعتماد به نفس قوی تری نسبت به اعتماد به نفسی که واقعا افراد خودشیفته دارند، ارزیابی می کنند. این دقیقا ویژگی ای است که افراد به شدت از آن استقبال می کنند.

 آیا خودشیفته ها می توانند عاشق شوند؟

 افراد خودشیفته ممکن است در مراحل اولیه یک رابطه مثل اولین قرار ملاقات، اشتیاق و جذابیت خود را نشان دهند. اما برای اکثر افراد خودشیفته، روابط عاطفی حکم یک رابطه تجاری را دارد. آن ها توجه مثبت و رضایت جنسی را برای تقویت اعتماد به  نفس و عزت نفس خود ارائه می کنند. هدف لذت بردن از یک خوشی غیرمتعهدانه است و بیشتر خودشیفته‌ها به مرور علاقه خود را به رابطه از دست می‌دهند، زیرا انتظار برای صمیمیت افزایش می‌یابد یا احساس می‌کنند که بر چالش برقراری رابطه غلبه کرده‌اند.

 آیا افراد خودشیفته نسبت به افراد دیگر ارتباطات بیشتری دارند؟

 از دیدگاه تکاملی، این نظریه مطرح شده است که، حداقل در حوزه جفت گیری، خودشیفتگی ممکن است یک کارکرد تطبیقی ​​داشته باشد: افزایش موفقیت در جفت گیری کوتاه مدت. تحقیقات بین‌فرهنگی نشان داده است که خودشیفته‌ها سطوح بالاتری از اجتماعات جنسی دارند: آن‌ها بیشتر به روابط یا پیوندها کوتاه‌مدت علاقه‌مند هستند و بیشتر به دنبال شریکی هستند که قبلاً در روابط متعهد بودند.

 تفاوت بین خودخواهی و خودشیفتگی در یک رابطه چیست؟

 اختلال شخصیت خودشیفته نسبت به خودخواهی بسیار نادرتر است. بیشتر افراد خودخواه هستند تا خودشیفته. تفاوت اصلی  در این است که آیا فرد به طور دوره ای تنگ نظر و خود محور است یا اینکه به طور دائم با دیگران همدلی ندارد.

دپارتمان پژوهش مرکز مشاوره احیا

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *