ژاک-آلن میلر. ترجمه روزبه سیدی
ممکن است به این فکر بیافتیم که آیا ساختارهای شناختی دیرینهشناسی برای این طراحیشده بود تا با چیزی مانند یک مذهب روبرو شود، چراکه همین دیرینهشناسیِ مذهبیِ روانکاوی است که من بهعنوان لغزش فوکو از آن یادکردم. همین ملاحظه بود که بهگونهای دیرینهشناسیِ مذهب منجر شد که ناگزیر آن را از عرصهي اصلیاش بیرون میکشید، یعنی این اندیشه که عصرِ مدرن با دورهي کلاسیکِ قرن هجدهم آغازشده و مستقیم به دورهی معاصر راه برده است. بااینوجود فوکو تسلیم نمیشود. دیرینهشناس زیرک بلافاصله تسلیم نمیشود صرف اینکه اثر-صدقی- که خود آفریده است به طرز شگفتانگیزی بهسوی خودش برگشته، مانند شاگرد جادوگری که استادش را ابژهي کارش میکند. این مسئله و این واقعیت که فوکو دست از تلاش نکشید تا کاربرد لذتها و مراقبت از خود را به دستمان برساند دستاوردی ست که باید مایه تحسین همهکسانی باشد که برایشان اندیشیدن مسئلهای اخلاقی ست.