استراتژی های مختلف به کودکان کمک می کند تا احساسات خود را هدایت کنند.
والدین نقش مهمی در شکل دادن به مهارت های تنظیم هیجان کودک خود در اوایل زندگی دارند.
والدین حمایتی با پیامدهای مثبت در جوانان مرتبط است.
یک رویکرد متعادل که عواطف کودکان را تصدیق می کند و بر حل مسئله تمرکز می کند، تشویق کننده است.
والدینی که در خانه عواطف مثبت را الگوبرداری می کنند، ممکن است توانایی فرزندان خود را در تنظیم احساسات افزایش دهند.
در اوایل دوران کودکی، والدین نقش مهمی در کمک به فرزندانشان در توسعه مهارتهای تنظیم هیجان، یعنی مهارتهای برچسبگذاری، درک و مدیریت احساسات بازی میکنند. این فرآیند که به عنوان اجتماعی شدن احساسات والدین (PSE) شناخته می شود، برای شکل دادن به نحوه یادگیری کودکان برای هدایت دنیای عاطفی خود ضروری است.
PSE فرآیندی است که از طریق آن والدین ارزش های خود را در مورد رفتارهای عاطفی به اشتراک می گذارند، به فرزندان خود می آموزند که احساسات خود را درک و کنترل کنند و پاسخ های عاطفی مناسب را مدل سازی کنند. این راهنمایی میتواند هم بهطور غیرمستقیم، از طریق جو عاطفی خانواده و یادگیری مشاهدهای، و هم بهطور مستقیم، از طریق شیوههای خاص فرزندپروری، مانند روشهایی که والدین به احساسات فرزندشان پاسخ میدهند، اتفاق بیفتد.
تحقیقات نشان میدهد که پاسخهای حمایتی والدین، مانند تمرکز بر مشکل یا عواطف کودک، ابراز احساسات و مقررات کودکان را تشویق و هدایت میکند و با پیامدهای مثبت در جوانی مرتبط است. برعکس، پاسخهای محدودکننده و تنبیهی والدین متمرکز بر تنبیه کلامی یا فیزیکی با پیامدهای منفی، از جمله خطر بالاتر مسائل اجتماعی، رفتاری و سلامت روان همراه است (هوون و همکاران، 1995؛ هارل و همکاران، 2015؛ راماکریشنان و همکاران. .، 2019).
با درک اینکه چگونه والدین به فرزندان خود در مدیریت چالشهای عاطفی کمک میکنند، میتوانیم بینشی در مورد عوامل زمینهای اولیه که بر تنظیم هیجان تأثیر میگذارند، به دست آوریم. این درک بسیار مهم است، زیرا بر طیف گسترده ای از نتایج کودک، از عملکرد اجتماعی و رفتاری گرفته تا مسائل مربوط به سلامت روان، از جمله اختلالات خوردن و مصرف مواد، تأثیر می گذارد.
از آنجایی که آزمایشگاه ما علاقه مند به درک روش های مختلفی است که والدین ممکن است به احساسات کودکان نوپاشان پاسخ دهند، از والدین خواسته شد تا به یک سری سناریوهای فرضی که در آن کودک ناراحت یا عصبانی می شود، پاسخ دهند. والدین میزان پاسخگویی آنها به هر سناریو را در 6 روش نظری معنادار برای مقابله با احساسات منفی کودکان نشان دادند. راههای پاسخدهی ممکن با 6 راهبرد مقابلهای مطابقت دارد که هم پاسخهای مقابلهای حمایتی و هم غیرحمایتی را منعکس میکنند: مشکل محور (مانند یافتن راهحل)، متمرکز بر احساسات (مانند تصدیق احساسات)، تشویق بیانی (مانند نشان دادن همدلی)، به حداقل رساندن (کماهم جلوه دادن). موضوع)، تنبیهی (تنبیه کودک) و ناراحتی (بیان احساسات منفی خود). این به ما کمک کرد تا طیف راههایی را که والدین بر احساسات منفی فرزندان خود مدیریت میکنند و 3 الگوی متمایز استفاده از استراتژی را شناسایی کنیم:
1. پشتیبانی تطبیقی
این گروه از والدین بیشترین سطوح استفاده از راهبردهای متمرکز بر مشکل، راهبردهای متمرکز بر هیجان و تشویق بیانی را گزارش کردند و به ندرت از حداقل سازی، پاسخ های تنبیهی یا ابراز ناراحتی استفاده کردند.
2. پاسخگویی متمرکز بر راه حل
به نظر میرسد این گروه از والدین حل مسئله و حمایت عاطفی را در اولویت قرار میدهند و در سطوح پایینی از حداقلسازی، تنبیه و پاسخهای پریشانی شرکت میکنند. با تأکید کمتر بر تشویق بیانی، این والدین بیشتر بر حل مشکلات و تصدیق عواطف بدون تأکید زیاد بر بیان عاطفی تمرکز کردند.
3. استفاده از استراتژی های متنوع
این گروه از ترکیب متنوعی از استراتژی ها هنگام پاسخ دادن به نمایش های عاطفی فرزندشان استفاده کردند. این والدین سطوح بالایی از پاسخهای متمرکز بر مشکل و هیجان را نشان دادند و همچنین گزارش دادند که در مقادیر متوسطی از تشویقهای بیانی، به حداقل رساندن، تنبیه و پاسخهای پریشانی مشارکت داشتند.
با استفاده از این الگوهای متمایز رفتارهای والدینی پیرامون احساسات، ما همچنین علاقه مند به درک این موضوع بودیم که چگونه این راهبردها بر تنظیم احساسات کودک بعدی تأثیر میگذارند، و همچنین عوامل والدینی که ممکن است در استفاده از استراتژیهای مختلف نقش داشته باشند.
مادرانی که سطوح بالاتری از عاطفه مثبت را در جو خانواده ابراز میکنند، به احتمال زیاد استراتژیهای حمایت تطبیقی را اتخاذ میکنند، در حالی که مادرانی که سطوح پایینتری از هیجانات مثبت ابراز میکنند، تمایل به اتخاذ راهبردهای پاسخگویانه متمرکز دارند.
اگرچه بیان کلی عاطفه مثبت در میان والدینی که از رویکرد متمرکز بر راه حل استفاده می کردند کم بود، اما وقتی این والدین احساسات مثبت را ابراز کردند، یک سال بعد، زمانی که کودکان 3 ساله بودند، تنظیم هیجان بهتری را پیش بینی کرد. این نشان میدهد که رویکرد متعادل تمرکز بر یافتن راهحل، در حالی که هنوز احساسات فرزندشان را تأیید میکند، ممکن است تنظیم هیجانی بیشتری را ترویج کند زیرا والدین بیان احساسات مثبتتری را در خانه مدلسازی میکنند. از آنجایی که بعید است والدین به طور دقیق از یک استراتژی منحصر به فرد در سراسر (و حتی در درون!) تعامل عاطفی با فرزندشان پیروی کنند، مهم است که بدانیم چگونه استفاده از استراتژیهای مختلف میتواند به طور موثر توسعه سالم تنظیم احساسات را تقویت کند.
درباره نویسنده مهمان: دکتر میشل راموس، از سال 2021 بخشی از آزمایشگاه توسعه احساسات بوده است. تحقیقات او بر درک عواملی است که به تفاوتها در نحوه مشارکت کودکان و نوجوانان در رفتارهای پرخطر کمک میکند. تحقیقات در حال انجام او بر توسعه تنظیم احساسات در اوایل زندگی و نقش والدین متمرکز است.