کشف اصلی دوانلو، درمان از طریق ارتباط با ناخودآگاه است (دوانلو، 1987). دوانلو هنگام کار با بیماران با مقاومت بالا و برانگیختهشده بهصورت ناخودآگاه، مشاهده کرد که بیماران تصاویر دیداری از بدنهای مرده یا زخمی، با اشکالی منسجم یا بههمریخته، داشتند. او کشف کرد که این مظهری از نیروی محرک در بیماری بود که احساسات و انگیزههای ناخودآگاه او به سمت وضعیت هوشیارانه برده میشدند تا درمان شود. او این نیرو را، درمان از طریق ارتباط با ناخودآگاه نامید، زیرا عملکرد آنها ارادی نبود و متفاوت با عوامل آگاهانه رابطه درمانی عمل میکردند.
درمان با غلبه بر مقاومت