تاریخچه اولین تعریف از اصطلاح توانمند سازی به سال 1788برمیگردد که در آن توانمندسازی را بهعنوان تفویض اختیار در نقش سازمانی خود میدانستند که این اختیار بایستی به فرد اعطا یا در نقش سازمانی او دیده شود. این توانمندسازی به معنی اشتیاق فرد برای مسولیت واژهای بود که برای اولینبار بهطور رسمی به معنی پاسخگویی تفسیر شد. گروف در سال 1971 به تعاریف رایج فرهنگ لغت از توانمندسازی اشاره میکند که شامل تفویض قدرت قانونی، تفویض اختیار، واگذاری ماموریت و قدرتبخشی است. در سال 1990 گاندرز توانمندسازی را به تفویض اتخاذ تصمیم به کارکنان مفهومسازی کرد، اما زیمرمن در همان زمان به سهل و ممتنع بودن ارایه تعریفی از آن اشاره می کند و معتقد است زمانی ارایه تعریفی از توانمند سازی آسان است که آن را بدون در نظر گرفتن واژه هایی مانند درماندگی، بی قدرتی و بیگانگی مورد توجه قرار دهیم….
چرا توانمندسازی برای سازمانها ضرورت دارد؟