آیا زنان خودشیفته غریزه مادری دارند و می توانند مادر خوبی باشند؟

مسائل خودشیفتگی می تواند در توانایی فرد برای تبدیل شدن به یک مادر خوب اختلال ایجاد کند.

زنان خودشیفته می توانند غریزه مادری داشته باشند که آنها را به تمایل به مادر شدن فرزند سوق می دهد.

آنها ممکن است فرزندان خود را واقع بینانه نبینند، زیرا آنها فاقد روابط کلی ابژه و ثبات ابژه هستند.

فقدان همدلی عاطفی می تواند در توانایی هماهنگی با کودک اختلال ایجاد کند.

برای مادرانی که به اختلال شخصیت خودشیفته تشخیص داده شده است، کاملاً ممکن است که غریزه مادری داشته باشند، اگر غریزه مادری را نسبتاً آزادانه به عنوان تمایل به مادر شدن فرزند تعریف کنیم. با این حال، مانند سایر خصوصیات خلقی، به نظر می رسد این تمایل به مادر در یک طیف است و در هر زن خودشیفته وجود ندارد. این باور که هر زنی دارای غریزه طبیعی مادری است، توسط تحقیقات فعلی پشتیبانی نمی شود (Conaboy, 2022).

ما می دانیم که وقتی به دختر بچه ها نگاه می کنیم، برخی از آنها عروسک های بچه را به عنوان اسباب بازی می خواهند و برخی دیگر حیوانات عروسکی را ترجیح می دهند. و برای بسیاری از دخترانی که از عروسک‌های کودک لذت می‌برند، این علاقه به ایفای نقش مادری تا بزرگسالی ادامه می‌یابد و آنها را به داشتن نوزادان خود سوق می‌دهد. زنان دیگر ممکن است علاقه خاصی به بچه دار شدن نداشته باشند اما ممکن است این کار را برای برآورده کردن انتظارات فرهنگی یا مذهبی انجام دهند.

اختلال شخصیتی خودشیفتگی

جیمز اف مسترسون (1926-2010)، نظریه پرداز معروف اختلال شخصیت، تعلیم داد که اختلال شخصیت خودشیفته یک سازگاری اکتسابی است، نه ذاتی. با این حال، برخی از افراد ممکن است ویژگی هایی داشته باشند که تبدیل شدن به خودشیفتگی را برای آنها آسان تر می کند، مانند همدلی عاطفی ذاتی پایین. مسترسون و دیگر نظریه پردازان رشد معتقد نیستند که افراد با NPD متولد می شوند. آنها بر این باورند که کودک NPD را در نتیجه عدم تناسب بین نیازهای عاطفی واقعی کودک و آنچه که والدینش می توانند ارائه دهند، ایجاد می کند (مسترسون، 1981؛ شطرنج و توماس، 1984).

مسترسون سه عامل را شناسایی کرد که می توانند در ایجاد اختلال شخصیت خودشیفته نقش داشته باشند:

طبیعت: خلق و خوی ذاتی کودک.

پرورش: شیوه تربیت کودک

سرنوشت: رویدادهای برنامه ریزی نشده ای که بر کودک تأثیر منفی می گذارد.

توجه: در این پست، من از عبارات خودشیفته و NPD به عنوان مختصر برای کسی که معیارهای کامل تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته را دارد استفاده خواهم کرد.

NPDمی تواند با توانایی مادر خوب بودن تداخل کند

متأسفانه، حتی اگر زنی انگیزه بالایی برای بچه دار شدن داشته باشد، اگر او دارای اختلال شخصیت خودشیفته باشد، ممکن است مادر خوبی برای او دشوار باشد. سه نقص مرتبط با NPD وجود دارد که می‌تواند در توانایی مادر کردن کودکان به طور مناسب اختلال ایجاد کند.

فقدان همدلی عاطفی

همدلی عاطفی توانایی احساس چیزی از آنچه طرف مقابل احساس می کند است. به عنوان مثال، اگر دیدید که شخصی با چکش به انگشت شست خود ضربه می زند و شما به نشانه همدردی به خود می پرید، این نمونه ای از همدلی عاطفی است.

بدون همدلی عاطفی، مادر خودشیفته باید بر همدلی شناختی خود تکیه کند. همدلی شناختی شامل توقف برای فکر کردن در مورد آنچه ممکن است فرد مقابل احساس کند و تلاش برای واکنش مناسب است. به عنوان مثال، پدر دوست شما فوت کرده است و شما هرگز آن مرد را دوست نداشتید. با این حال، شما در مراسم تشییع جنازه هستید و سعی می کنید به چیزی آرامش بخش برای گفتن به دوست خود فکر کنید، مانند: «خیلی متاسفم. می دانم که چقدر او را دوست داشتی.»

مادر خودشیفته که می‌خواهد فرزندی داشته باشد، تمام تلاش خود را برای پدر و مادر کردن نوزاد انجام می‌دهد، اما به دلیل عدم همدلی عاطفی‌اش، ممکن است در سازگاری با نیازهای کودکش دچار مشکل شود. تلاش‌های والدین او ممکن است بیشتر به نیازهای او مرتبط باشد تا نیازهای کودک. او ممکن است با توجه به خلق و خوی خود در لحظه، مزاحم یا غفلت کننده باشد.

فقدان روابط کل شی

روابط کل شیء (WOR) اصطلاح روانشناسی برای توانایی ایجاد یک دیدگاه پایدار، واقع بینانه و یکپارچه از خود یا شخص دیگری است که به طور همزمان دارای هر دو ویژگی دوست داشتنی و ناپسند است. بدون WOR، یک فرد فقط می‌تواند افراد را به صورت دوپاره به‌عنوان همه خوب یا همه بد ببیند. در مورد یک خودشیفته، همه خوب مساوی خاص و همه بد مساوی بی ارزش است.

از دیدگاه نظری روابط ابژه، چیزی که فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته را از فردی که دارای ویژگی های خودشیفته است متمایز می کند، فقدان روابط کل شی است (گرینبرگ، 2016).

بدون WOR، مادر خودشیفته نمی تواند دیدگاهی پایدار و واقع بینانه از فرزندش ایجاد کند. در نتیجه وقتی از فرزندش راضی است، کودک را خاص و کامل می بیند و بر اساس آن با او رفتار می کند. وقتی از فرزندش ناامید یا ناامید می شود، او را ناقص و بد تلقی می کند و رفتاری پست و بی ارزش نشان می دهد.

عدم ثبات شی

ثبات اشیاء(OC)  توانایی به خاطر سپردن جنبه های مثبت افرادی است که به آنها اهمیت می دهید (و سابقه مثبت گذشته شما با آنها و تمایل شما به آینده ای مثبت) در حالی که در لحظه احساسات منفی نسبت به آنها دارید. این بدان معنی است که وقتی یک مادر خودشیفته از پاسخ های فرزندش به تلاش هایش برای مادر شدن احساس ناامیدی، عصبانیت یا ناامیدی می کند، ممکن است از طرف کودک احساس طرد شدن کند. در این شرایط، مادر از عشق به فرزندش متنفر می شود. در این حالت ممکن است از نظر عاطفی یا جسمی برای کودک آزار دهنده شود.

مثال – بتی و کودکش

بتی از کودکی عاشق بازی با عروسک ها بود و ساعات زیادی را با تظاهر به مادر بودن سپری می کرد. او همیشه تصور می کرد که خودش بچه هایی داشته باشد. جوان ازدواج کرد و بلافاصله تشکیل خانواده داد. او از باردار بودن هیجان زده بود و تصور می کرد که داشتن یک نوزاد تازه متولد شده برای مراقبت از او چقدر لذت بخش خواهد بود.

متأسفانه، تصویر ایده آل بتی از یک نوزاد تازه متولد شده بیشتر شبیه یک عروسک بود تا یک شخص واقعی. او برای گریه کودک آماده نبود. عروسک ها گریه نمی کنند.

بتی زمانی که تلاش‌های او برای آرام کردن نوزادش همیشه مؤثر نبود، ناامید شد. این در تضاد با تصور خودشیفته او از یک مادر کامل بود. وقتی نوزادش به تلاش های مادرش پاسخ نداد، او احساس خودشیفتگی می کرد.

در نتیجه وضعیت فوق، فرزند بتی مادری غیرقابل پیش بینی داشت. وقتی بتی آرام و خوشحال بود، با فرزندش خوب رفتار می کرد و پر از تعریف و تمجید بود. وقتی بتی ناراضی بود یا احساس می‌کرد که طرح‌های او رد شده‌اند، از فرزندش متنفر بود و به طرز زهرآمیزی کنار کشید یا حمله کرد.

خلاصه

زنان خودشیفته می توانند غریزه مادری داشته باشند، اگر آن را به عنوان میل واقعی به داشتن و مادر شدن فرزند تعریف کنیم. با این حال، توانایی آنها برای مادری مناسب فرزندانشان به دلیل مسائل خودشیفتگی آنها، به ویژه فقدان همدلی عاطفی و ناتوانی آنها در حفظ دیدگاهی پایدار و واقع بینانه از فرزندشان، به شدت محدود شده است.

حتی مشتاق ترین مادر خودشیفته هم در تطابق با نیازهای فرزندش و برآورده کردن آن نیازها با محبت مشکل خواهد داشت. و اگر زن فقط از روی احساس وظیفه بچه دار شد، احتمالاً وضعیت بدتر می شود. آنها ممکن است نه میل و نه توانایی انجام وظایف طبیعی مادری را داشته باشند.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *