میشل فوکو و روانکاوی

ژاک- آلن میلر

موریس بلانشو گفته است: «فوکو هرگز آن‌قدرها دلبسته‌ی روانکاوی نبود.» حق با او بود. با این همه، دیرینه‌شناسی دانش بشری در واژه‌ها و چیزها و به تبعِ آن در دیدگاهی که به اقتضای دیرینه‌شناسی باید به دانش بشری نگریست، کاملاً و به روشنی به دست روانکاوی سازمان یافته است؛ به دست روانکاوی و قوم‌شناسی، گرچه این دو به طریقی به هم ارتباط یافته‌اند که بیش از قوم‌شناسی به روانکاوی ارجحیت داده شده است. فوکو هرگز آن‌قدرها دلبسته‌ي روانکاوی نبود. موریس بلانشو چنین گفت و شکی هم در آن نیست. با این وجود، روانکاوی در قلب پروژه‌ای قرار دارد که به نظر می‌رسد در سال‌های پایانیِ عمر فوکو ذهنش را مشغول کرده بود، یعنی تاریخِ سکسوالیته…

متن کامل مقاله را در مجله روان‌بنه بخوانید.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *