ترس مفید است و نوجوانان نباید وانمود کنند که آن را احساس نمی کنند.
والدین باید به ترس های نوجوان احترام بگذارند.
ترس یک پاسخ احساسی به خطر درک شده است.
بزرگ شدن مستلزم شجاعت در مورد چیزهایی است که مخاطره آمیز، امتحان نشده و ناشناخته است.
“بله” گفتن و “نه” گفتن به همسالان جسور هر دو می تواند ترسناک باشد.
دکتر کارل پیکهارت
دکتر کارل پیکهارت
به جز زمانی که برای سرگرمی و هیجان به کار می رود، ترس عموماً یک احساس منفور است. چه کسی می خواهد واقعاً احساس ترس کند؟
افرادی که با اضطراب مداوم دست و پنجه نرم می کنند می توانند شهادت دهند که ترس روزانه چقدر می تواند استرس زا باشد. در مورد نوجوانان، ترس اغلب حالتی قابل تحسین اجتماعی نیست. “چی شده – می ترسی؟”
گاهی ترس را می توان یک ضعف یا شکست در نظر گرفت. با چنین احساسی، جوانان میتوانند عجولانه عمل کنند تا ثابت کنند نمیترسند، یا در عوض ترس خود را پنهان کرده و آن را مایه شرمساری بدانند.
ترس مفید است
به طور کلی، بهترین توصیه والدین این نیست: “نترس.” بهتر است بگویید: «به ترس خود به خاطر چیزهایی که ممکن است برای گفتن داشته باشد احترام بگذارید. به خاطر ایمنی، از آن برای نظارت بر خطرات و افزایش آگاهی خود و اجتماعی استفاده کنید. ترس ما را از خطر احتمالی آگاه می کند، پس آن را به عنوان یک واکنش هشدار عاطفی در نظر بگیرید. با ترس به عنوان حساس رفتار کنید. از خود بپرسید: “آیا این فقط من احساس ناامنی می کنم یا واقعاً چیزی وجود دارد که باید مراقب بود؟”
ترس فرد را در حالت هشدار ترس قرار می دهد. فرد می تواند احساس نادانی، مضطرب، ناامنی، بی اعتمادی، آسیب پذیری، در معرض تعجب، شوک، تهدید، خطر، یا در غیر این صورت ناامن کند. ترس یک عیب، ضعف یا شکست نیست. این یک حساسیت ارزشمند، یک واکنش احتیاطی و یک محافظت است.
تلاش جسارت می خواهد
بیایید نوجوانی، آن سن افزایش ماجراجویی، زمانی که ناامنی فزاینده شایعتر است، در میان همسالان مضطرب که ترس را ابراز میکنند، میتوان نامی بد گذاشت: «از این کار میترسی؟»
احترام گذاشتن به ترس در دوران نوجوانی اغلب میتواند یک عمل شجاعانه باشد، خلاف جریان باشد – به دنبال آنچه همراهان شما را تشویق میکنند انجام دهید. همچنین طرف دیگر تلاش است: دادن چیزی که ناآشنا است، چیزی که دشوار است، چیزی که جسارت می خواهد: “من سعی خواهم کرد!”
یکی از دلایلی که چرا گروه های همسالان بسیار قدرتمند هستند این است که اعضای جوان می توانند برای پیوستن به فعالیت های خطرناک تر از آنچه که شخصاً می خواهند، تحت فشار باشند. “شجاعت جمعی” همراهان می تواند انگیزه آزمایش و ماجراجویی ترسناکی باشد که یک فرد هرگز به تنهایی جرات آن را نخواهد داشت. بنابراین، اکنون یک ترس (“این خیلی خطرناک است برای انجام!”) ممکن است به دیگری تسلیم شود (“اگر من رد کنم آنها کمتر به من فکر می کنند!”)
در دنیای جوانی که مملو از اضطرابهای فراوان است، گاهی به نظر میرسد که باید زهر خود را بچیند. احساس می کنید تحت فشار هستید تا با کاری که واقعاً نمی خواهید انجام دهید همراه شوید زیرا امتناع از آن از نظر اجتماعی بسیار پرهزینه است. “نه” گفتن و “بله” گفتن هر دو می تواند به شجاعت نیاز داشته باشد.
ترس و بقا
والدین می توانند راه های زیادی را پیشنهاد کنند که ترس ارزش بقای زندگی دارد:
ترس تهدیدها و خطرات احتمالی را حس می کند.
ترس خطرات مضر را شناسایی می کند که باید در نظر گرفته شود.
ترس کمک می کند تا با احتیاط پیش بروید.
ترس الهام بخش مقابله اضطراری است.
ترس به آینده فکر می کند؛
ترس به دنبال محافظت و پیشگیری است.
ترس انگیزه شجاعت و الهام بخش تلاش است.
ترس هوشیاری ایجاد می کند و محافظت می کند.
ترس منبع اساسی آگاهی از خود و موقعیت است.
مهم این است که جوانان به ترس احترام بگذارند تا در هنگام احساس ناامنی یا ترس فکر نکنند چیزی با آنها “مشکل” است. چنین نگرانیهای فزایندهای با افتخار به وجود میآیند، زیرا دوران بلوغ گاهی جرأت میطلبد و به آنها قدرت میدهد تا افراد آزمایشنشده را جرأت کنند و از ریسکهایی که تحمل آنها بسیار خطرناک است، امتناع کنند.
“بله” گفتن و “نه” گفتن به جسارت می تواند هر دو ترسناک باشد. با عدم اطمینان و چالش های فزاینده ای که دارد، نوجوانی معمولاً سن ترسناک تری است.
مدیریت ترس
مدیریت ترس دشوار است. ترس در حالی که می تواند یک خبرچین خوب باشد، می تواند مشاور بدی نیز باشد.
به نفع، قدرت ترس می تواند توجه را روی خطر متمرکز کند: “من باید مراقب باشم زیرا وضعیت اکنون خطرناک تر شده است.”
از بدیها، قدرت ترس میتواند به هشدار اجازه دهد قضاوت بهتر را تحت تأثیر قرار دهد: “من وحشت کردم و در همان لحظه انتخاب ترسناکی کردم.”
از آنجا که ترس احتمال آسیب را تصور می کند، پیش بینی ای است که همیشه درست نیست. بنابراین دانشجوی سال اول مضطرب اعتراف می کند: «بیشتر چیزی که از دبیرستان می ترسیدم هرگز محقق نشد.» با این حال، معمولا می تواند ناراحت کننده باشد. “این احساس سرگرم کننده نیست که همیشه می ترسید.”
از آنجایی که انرژی هشدار دهنده ترس می تواند اضطراب باشد، می تواند انکار بیشتری داشته باشد. “من فقط روی سرگرمی تمرکز می کنم”، “من به خطر فکر نمی کنم!” هیچ اتفاق بدی برای من نخواهد افتاد! اکنون والدین باید در نظر بگیرند: «اگر انجام دادن آن ترسناک است، به هشدارهایی که ترسهایتان میدهد گوش دهید، ذهن خود را روشن نگه دارید، و اگر تصمیم به ادامه دارید، این کار را با هوشیاری و هوشیاری و با احتیاط انجام دهید. گاهی اوقات درست و گاهی اشتباه، ترس همیشه خطرات را می سنجد و مراقب شماست.» مسئولیت پیش بینی
بخش سخت فرزندپروری یک نوجوان، تمایل به استفاده از ترس بهعنوان مشاور با تمرین مسئولیتهای پیشبینیکننده – فکر کردن به آینده است. این مستلزم وقت گذاشتن برای در نظر گرفتن احتمالات خطرناک و اقدامات احتیاطی قبل از اجازه دادن مقداری آزادی جدید و آموزش دادن به نوجوان خود برای انجام همین کار است.
به جای اینکه ترس را به عنوان نگرانی بیهوده یا تصور احمقانه نادیده بگیرید، به جای انتقاد از ترس به عنوان ترسو یا بزدلانه، با آن به عنوان احتمالاً حساس و عاقلانه برخورد کنید. “هر زمان که احساس ترس کردید، بایستید و فکر کنید و از خود بپرسید: “آیا خطر یا خطری وجود دارد که باید متوقفش کنم و در نظر بگیرم؟”
ترس های رایج نوجوانان
برای یک جوان، نوجوانی می تواند تجربه ای ترسناک از بسیاری جهات دردناک باشد. بنابراین، بسیاری از ترس های رایج نوجوانان را در نظر بگیرید.
ترس از رد شدن: “من را رد خواهند کرد.”
ترس از شکست: “من موفق نخواهم شد.”
ترس از عدم تایید: “من مورد انتقاد قرار خواهم گرفت.”
ترس از خجالت: “من احمق به نظر می رسم.”
ترس از جراحت: “آسیب می بینم.”
ترس از قرار گرفتن در معرض: “من ناتوانی را نشان خواهم داد.”
ترس از تمسخر: “من را سرکوب می کنند.”
ترس از درماندگی: «نمیتوانم کنار بیایم».
ترس از بی کفایتی: “من اندازه گیری نمی کنم.”
ترس از نادانی: “من نمی دانم چگونه.”
ترس از انزوا: “من تعلق نخواهم داشت.”
ترس از طرد شدن: “من شامل نمی شوم.”
ترس از ترس: “من احساس امنیت نخواهم کرد.”
اینها را اضافه کنید، و نوجوانی گاهی اوقات می تواند یک گذر بسیار ترسناک باشد. بنابراین، با در نظر گرفتن این ترسهای رایج، والدین باید مطمئن باشند که چنین ناامنیهای نوجوانی را مورد انتقاد قرار نمیدهند یا آن را کمرنگ نمیکنند. در عوض، آنها باید قدردانی کنند که چگونه برای بیشتر نوجوانان، هر روز نیاز به جسارت در دنیایی پرمخاطره دارد که در آن رشد و دانستن و ندانستن و عمل کردن در سنین بالاتر مورد نیاز است.
در مورد والدین، از طرف خود، آنها اغلب احساس نادانی، بی اطلاعی، عدم اطمینان، اضطراب و سردرگمی می کنند. بنابراین آنها برای جوانی که تحت مراقبت خود هستند، ترس های خاص خود را دارند. آنها از خطرات دنیوی می ترسند و می ترسند که همیشه تصمیم عاقلانه ای نگیرند و در نتیجه دختر یا پسرشان را در معرض آسیب قرار دهند.
گاهی اوقات نوجوانی باعث میشود که هم نوجوانان و هم والدین بیشتر احساس ترس کنند، بنابراین زمانی است که هر یک شجاعتر عمل کنند.