کمک برای افکار خودکشی

کمک برای افکار خودکشی (پارت سوم)

 کمک برای افکار خودکشی

عزیزم با افکار خودکشی دست و پنجه نرم می کند، اما از من خواست که به کسی نگویم. باید چکار کنم؟

معمولاً افرادی که افکار خودکشی خود را به هدف کمک برای افکار خودکشی به اشتراک می گذارند از آنها به اشتباه خواسته می شود که مخفی نگه داشته شود اما زندگی آنها ممکن است در خطر باشد، و مخفی نگه داشتن افکار خودکشی آنها برای خود ضرری به آنها وارد می کند و ممکن است آنها را در معرض خطر قرار دهد.

اگر شخصی که برای شما مهم است به شما بگوید که افکار خودکشی دارد، ضروری است که اقدامات لازم (چه از طریق تماس با خط تلفن خودکشی، تماس با شماره اورژانس محلی، یا تماس با یک متخصص بهداشت روان مثل مشاور، روان شناس و روان پزشک) را برای کمک گرفتن برای نجات او انجام دهید  

طبیعی است که احساس تعارض داشته باشید یا انگار دارید به اعتماد عزیزتان خیانت می کنید، و این درست است که ممکن است در ابتدا از دست شما به خاطر در میان گذاشتن راز خود عصبانی شوند. اما ایمنی عزیز شما باید در اولویت باشد. افکار خودکشی به راحتی می توانند رفتارهای کشنده یا آسیب زا ایجاد کنند، بنابراین همیشه باید جدی گرفته شوند و به آنها پاسخ مناسب داده شود. این احتمال وجود دارد که فرد مورد علاقه شما در نهایت سپاسگزار باشد که برای محافظت از او در برابر آسیب اقدام کردید.

پرداختن به خودکشی در طی روند درمان

هر فردی که افکار خودکشی (چه زودگذر، چه منفعل یا فعال) را تجربه می کند باید احساس قدرت کند که آنها را به متخصص سلامت روان خود برساند، تا او به عنوان یک درمانگر می تواند به آنها کمک کند هم خطری که افکار ایجاد می کنند را ارزیابی کنند و هم خود با افکار کنار بیایند.

مطرح کردن افکار خودکشی جهت کمک برای افکار خودکشی در درمان ممکن است ناراحت کننده باشد، اما کمک به درمانجو در مدیریت چنین افکاری بخش مهمی از کار درمانگر است. آنها برای گوش دادن، پاسخ مناسب و کمک در صورت نیاز آموزش دیده اند.

آیا باید به درمانگرم اطلاع دهم که افکار خودکشی را تجربه کرده ام؟

به مراجعانی که افکار خودکشی را تجربه می کنند حتی اگر مبهم یا منفعل باشند توصیه می شود که جهت کمک برای افکار خودکشی آنها را با درمانگر خود در میان بگذارند، حتی اگر انجام این کار چالش برانگیز است. درمانگران آموزش دیده‌اند تا با آرامش و حرفه‌ای در چنین بحث‌هایی پیشروی کنند، و یک درمانگر خوب زمانی که مراجع خودکشی خود را به اشتراک می‌گذارد، بیش از حد واکنش نشان نمی‌دهد یا ناراحت نمی‌شود.

اگر افکار در حال حاضر اتفاق می افتند، درمانگر یک سری سؤالات را برای ارزیابی خطر درمانجو، تعیین مراحل بعدی و یا تنظیم یک طرح ایمنی در صورت شدیدتر شدن افکار از او می پرسد. در موارد شدید که مشخص می شود مددجو در خطر فوری قرار دارد، ممکن است بستری شدن در بیمارستان در نظر گرفته شود. با این حال، اگر به نظر می رسد که درمانجو در بحران نیست، درمانگر به احتمال زیاد به او کمک می کند تا در هنگام ایجاد یک برنامه ایمنی طولانی مدت، افکار خود را در درمان هدایت کند. این احتمالاً شامل ارتباط مراجع با منابع (مانند مرکز بحران محلی یا خط تلفن خودکشی) در صورت تشدید افکار است.

اگر افکار در گذشته اتفاق افتاده و دیگر رخ نمی دهند، به اشتراک گذاشتن آنها با درمانگر همچنان می تواند مفید باشد. درک تاریخچه سلامت شخصی و روانی یک درمانجو می تواند به درمانگر کمک کند تا به او خدمات بهتری ارائه دهد و به درمانجو و بیمار کمک می کند تا افکار خودکشی آینده را در صورت بروز آن ها بهتر بشناسند و مدیریت کنند.

اگر به درمانگرم بگویم که افکار خودکشی دارم، آیا ناخواسته در بیمارستان بستری می شوم؟

هنگامی که یک مراجعه کننده مشخص می شود که یک خطر فوری برای خود یا دیگران است، ممکن است برای درمان بستری در بیمارستان بستری شود. این می تواند داوطلبانه (در صورت موافقت مراجع با دریافت مراقبت های ویژه تر) یا غیر ارادی (اگر مراجع مایل به بستری شدن در بیمارستان نباشد) باشد.

شواهد نشان می دهد که بستری شدن داوطلبانه در بیمارستان با هدف کمک برای افکار خودکشی نتایج مثبت بیشتری نسبت به بستری غیرارادی دارد. با این حال، گاهی اوقات بستری شدن غیرارادی در بیمارستان برای ایمنی فرد و ایمنی اطرافیان ضروری تلقی می شود.

بستری شدن غیرارادی در بیمارستان معمولاً فقط در موارد بیماری روانی شدید، خشونت، اقدام به خودکشی اخیر ویا خودکشی قریب الوقوع استفاده می شود. در حالی که ایده بستری شدن غیرارادی در بیمارستان به طور قابل درک برای بسیاری ترسناک است، اکثریت قریب به اتفاق درمانگران حقوق مراجعان خود را بسیار جدی می گیرند و تنها به منظور نجات جان مراجع خود یا نجات فرد دیگری از خطر، بستری غیرارادی را در بیمارستان در نظر می گیرند.

درمان جهت کمک برای افکار خودکشی چگونه به مدیریت رفتار خودکشی در فرد منجر می شود؟

درمان هم می تواند به مراجع کمک کند تا علت افکار خودکشی (مانند افسردگی، اختلال دوقطبی، ضربه اخیر یا استرس شدید اقتصادی) را شناسایی کند و هم به او کمک کند مکانیسم های مقابله ای را برای به حداقل رساندن تأثیر آنها یا مواجهه مجدد با آنها در آینده ایجاد کند.

از آنجایی که افکار خودکشی اغلب نتیجه الگوهای تفکر منفی تحریف شده است (مانند “اگر من می رفتم هیچ کس دلش برایم تنگ نمی شد” یا “زندگی من هرگز بهتر نمی شد”)، درمانگر ممکن است از تکنیک های رفتاری شناختی برای کمک به درمانجو برای تشخیص استفاده کند. افکار معیوب را به چالش بکشید درمانگران همچنین به مراجع کمک می‌کنند مکانیسم‌های مقابله‌ای جدید و راه‌های حل مشکلات را شناسایی کنند که به بازگرداندن حس عاملیت و امیدواری به زندگی آنها کمک می‌کند.

مدرسه روان شناسی. روان بنه

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *