انتقال و انتقال متقابل در روانکاوی : هیجاناتی که به آسیب روحی ناشی از دلبستگی ارتباط دارند ، در روابط بیمار خود را نشان میدهند . و درمانگر نیز خودش بخشی از این روابط است که ممکن است عواطف مختلفی را در بیمار بیدار کند. به این روند فعالسازی هیجانات، اضطراب و حالتهای دفاعی در رابطه درمانی، انتقال گفته میشود.
عبارت انتقال متقابل دارای معانی متفاوتی است. اوتو کرنبرگ (1965)، انتقال متقابل را برای همه احساساتی که درمانگر در مورد بیمار خودش تجربه میکند، مطرح کرد. او سه نوع انتقال متقابل متفاوت را ارائه کرد:
- انتقال متقابل عینی: بیمار واکنشهای هیجانی را که بیشتر افراد دارند به درمانگر برمیگرداند. برای مثال، اگر بیمار دائماً دشنام بدهد، بیشتر درمانگران و دیگران بهصورت عینی در چنین برخوردهایی خشمگین میشوند.
- انتقالات معکوس ذهنی: بیمار با گفتن مطلبی در مورد زندگی درونی خود، احساس کشش را به درمانگر برمیگرداند. کرنبرگ (1965) دو نوع انتقال متقابل ذهنی را توضیح میدهد:
- انتقال متقابل هماهنگ که در آن درمانگر با تجربه بیمار آشنا میشود. این روند، نتیجه هم سویی تلقینی است که منجر به این میشود که درمانگر آنچه را که بیمار احساس میکند، حس کند. ما بهعنوان افرادی اجتماعی، میتوانیم هیجانات افراد دیگر را حس کنیم و میتوانیم همان تجربیات درونی فرد را به شکل مشابهی و بهطور مفصل، تجربه کنیم
- انتقال متقابل مکمل زمانی اتفاق میافتد که درمانگر بنا به مقاومت بیمار ، احساسات بیمار را حس کند.
- انتقال متقابل عصبی: درمانگر بنا به ضربه روحی حلنشده ناشی از دلبستگی بیمار، نسبت به او احساساتی پیدا میکند. بهویژه وقتیکه احساسات حلنشده گذشته درمانگر نیز به هنگام ارتباط با بیمار فعال شوند و بهصورت ترکیبی از حالت دفاعی و اضطراب ناخودآگاه، دربیایند.
برگرفته از کتاب درمان از راه پیروزی بر مقاومت نوشته الن عباس( نتشارات پرنده)