ژان لکان

لکان و مرحله آیینگی

            محیا بهرامعلی

مقدمه

ژان لکان پزشک و فیلسوف و روانکاو برجسته ای بود  که بخاطر ایده بازگشت به فروید معروف شد او می گوید: 

« من مفاهیم را از فروید گرفتم و برجسته کردم ، مفاهیمی که فروید بر روی آن تأکیدی نداشت» (1). رساله دکتری ژان لکان با عنوان « روانپریشی پارانویایی و روابط آن با شخصیت» مبنای نظریه او در مورد مرحله آینه ای را شکل داد. مرحله ای که کودک نخستین با تصویر خود در آیینه مواجه می شود و درکی از خود کسب می کند (2). کشف مرحله آینه ای توسط ژان لکان به سال های 1930 باز می گردد. وی آن را برای نخستین بار در چهاردهمین کنگره بین المللی روانکاوی در ماه اوت 1936 ارائه داد.

ولی هنوز سخنرانی اش به پایان نرسیده بود که ارنست جونز زندگی نامه نویس فروید که ریاست جلسه را بر عهده داشت آن را به علت ضیق وقت متوقف ساخت. متن این سخنرانی در دسترس نیست ولی مضمون آن در چندین نوبت و هر بار به نحوی کاملتر در مقالات و سخنرانی های لکان بین سالهای 1950-1940 مورد بحث قرار گرفت. مرحله آیینگی مقدمات لازم را برای لکان فراهم آورد تا بعدها نظریه خود در مورد دستگاه های نفسانی کامل کند و به کشف سه ساحت نائل آمد. امر خیالی ، امر نمادین ، امر واقع (3). 

کودک انسان در سن 6 ماهگی قادر به تشخیص تصویر خود در آیینه است این تشخیص کودک مانند فریاد «یافتم» ارشمیدس است.

این رفتار انسان برخلاف میمون ناپایدار نیست. به این معنی که میمون پس از درک این تصویر موجود در آیینه تهی است ، نسبت به آن بی توجه است اما کودک حرکات خود در آیینه را محور بازی خود قرار می دهد (4).

این حرکات کودک تا 18 ماهگی ادامه دارد و در 3 ماهگی پایان می یابد و کامل می شود.

حال این سؤال مطرح می شود که این شادمانی ارشمیدسی ناشی از چیست؟ تصویر کودک در آیینه تصویری است که برای نخستین بار شکلی کلی و هماهنگ از کالبدش بدست می دهد. کودک تا این زمان خود را بصورت ناهماهنگ در امتداد بدن مادر تصور می کرد.

این تصویر هماهنگ احساس اقتداری در کودک به وجود می آورد ولی این احساس با واقعیت در تعارض است زیرا کودک هنوز برای احتیاجات خود به دیگران وابسته است. در اینجا ایگو شکل می گیرد. با احساسی مملو از خودبزرگ بینی (پارانوئیا) که از این پس هسته اصلی امر خیالی را در تمام عصر تشکیل می دهد(5)

 خود بزرگ بینی یا پارانوئیا حالتی است که ایگو با دیگران دارد که باعث احساسات دردناکی در زندگی اجتماعی می شود. مانند حسادت ، جنون ، محبوبیت و یا توهمات پارانوییاک که در آن فرد احساس می کند مورد آزار و اذیت یا تحت تعقیب قرار دارد.

می توان گفت در مکانیسم اصلی شکل گیری ایگو عبارت است از مواجهه با خود به مثابه دیگری و همانند سازی با تصویر خود در آینه که به عنوان دیگری تلقی اش کردیم همچنین می توان گفت اساس ایگو در خیالی بودن آن است به زبانی دیگر ایگو اساساً خیالی و آمیخته با توهم غیر واقعی است.

این تصویر آیینگی یک تصویر معکوس است. در حیوانات همانطور که گفته شد مرحله آیینگی ایجاد رابطه بین ارگانیسم و واقعیش است اما در انسان بدلیل نارس بودن برای سوژه که در بند همزات پنداری است سلسله تخیلاتی را تولید می کند و در نهایت به اتخاذ هویتی بیگانه می انجامد (6).

مرحله آیینه در واقع شکل گیری ego را از طریق فرایند همانند سازی با تصویر آیینه ای خود توصیف می کند کودک در واقع در جهت غلبه بر اضطراب ناشی از درماندگی اش دست به ترفندی می زند و خود را با تصویر اندامی واحد همانند سازی هویتی می کند پس در واقع ego محصول یک تصور غلط است و به همین دلیل دچار حالتی پارانویا گونه می شود (7)

با شکل گیری ایگو کودک ، او خود را به عنوان عنصری جدا از مادر تعریف می کند.

در واقع وحدتی که میان مادر و کودک بود دچار دگرگونی می شود. کودک مادر را به عنوان موجودی جدا از خود درک می کند که لکان به عنوان ابژه در نظر می گیرد مادر به مثابه دیگری کوچک.

این فرایند باعث شکل گیری توهم خیالی دیگری هم می شود. به این شکل به کودک در این مرحله می پندارد میل مادر دیگری به تمامی متوجه اوست. بدین ترتیب در ساحت خیالی کودک و مادر به مثابه دیگری کوچک درگیر رابطه دو جانبه با خطی هستند ، لکان به تبعیت فروید این رابطه را صرفاً محبت آمیز نمی داند بلکه این رابطه حاوی خشونت نیز هست یا به گفته فروید رابطه مهراکین است (8).

نخستین همانند سازی با تصویر خود در آیینه است و تصویر خود در آیینه به مثابه دیگری خیالی و بعد از آن این همانند سازی را با افراد و ابژه های دیگر انجام می دهد. در واقع افراد و ابژه ها و دیگری هایی که سوژه با آن ها همانند سازی می کند الگوهای خیالی هستند که سوژه درصدد تبدیل شدن به آن هاست. البته تبدیل شدن خیالی چون مرحله آیینه ای هسته اش روابط خیالی است(9).

ایگو انسان را به سمت خودشیفتگی سوق می دهد البته در روانکاری دو معنی از مفهوم خودشیفتگی وجود دارد اولی را مرحله ای از رشد کودک در نظر می گیرند اما دومی خودشیفتگی در معنی بیماری روانی است.

دلیل خودشیفتگی از منظر لکان قبول نکردن سوژگی و مسئولیت است. قبول مسئولیت به معنی هستنده بودن است و تلاش فرد برای بدست آوردن هویت در فرد است. به همین علت است که نیچه بیان داشت که «هیچ گاه دوست نداشتم از خود دفاع کنم»(10)

در پایان می توان گفت مرحله آینه گذار کودک از تصویر تن پاره پاره به شکلی از تمامیت و انسجام ، و نهایتاً رسیدن به هویتی از خود بیگانه است. عملکرد ego که همان من خودشیفته است. پنهان ساختن ذات حقیقت آدمی است که در امر نمادین آشکار خواهد شد (11)

فهرست منابع

1- استاواراکاکیس (1999) لاکان و امر سیاسی : ترجمه محمد علی جعفری (1392). چاپ اول ، تهران ، ققنوس.

2- بوبتی ، ریچارد (2001) فروید در مقام فیلسوف ، فراروانشناسی پس از لکان ، ترجمه سیل سمّی (1390) ، تهران ، انتشارات ققنوس.

3- پین ، مایکل (1992) لکان ، دریدا ، کریستوا ، ترجمه پیام یزدانجو (1390). چاپ سوم ، تهران ، نشر مرکز.

4- راباته ، ژان میشل (1384) چرخش لکان به فروید . ترجمه احسان نوروزی ، فارابی ، 16 (1) ، 29-47.

5- ژیژیک اسلاوی (2007) لاکان به روایت ژیژیک. ترجمه فتاح محمدی (1390) چاپ اول ، زنجان ، انتشارات هزاره سوم.

6- کدیور ، میترا (1388) مکتب لکان : روانکاوری در قرن بیست یکم. چاپ دوم ، تهران ، انتشارات ققنوس.

7-  ، کرامت (1388) مقدماتی بر روانکاوی لکان : منطق و توپولوژی. چاپ اول ، تهران ، نشر دانژه.

8- موللی ، کرامت (1390) کبانی روانکاوی فروید-لکان. چاپ ششم ، تهران ، نشر نی.

9- هومر ، شون (2005) ژان لکان ، ترجمه محمد علی جعفری و سید محمد ابراهیم طاهاتی (1390) ، چاپ دوم ، تهران . انتشارات ققنوس.

10- Chessick.R.D. (1987). Lacan’s practice of psychoanalytic. American of  journal of psychotherapy . 41(4) , 571-579.

11- Contu .A. driver , M , & jones , C. (2010) Editional : jacues lacan with organization studies . organization studies. Orgnazation . 17 (3) , 307-315.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *