انتقال در درمان

روابط مراجع و درمانگر در روانکاوی چگونه پیش می رود؟

انتقال در درمان چیست؟

انتقال زمانی اتفاق می افتد که فرد بخشی از احساسات یا خواسته هایی که نسبت به یک شخص دارد را به شخصی کاملاً متفاوت معطوف کند. یک نمونه انتقال وقتی است که خصوصیات پدرتان را در رئیس جدیدتان مشاهده می کنید. شما احساسات پدرانه را به این رئیس جدید نسبت می دهید.

آنها می توانند احساسات خوب یا بد باشند.به عنوان نمونه ای دیگر ، ممکن است با یک همسایه جدید ملاقات کرده و بلافاصله شباهت بدنی او را با همسر قبلیتان مشاهده کنید. سپس اخلاقیات همسر سابق خود را به این شخص جدید نسبت دهید. انتقال حتی در صورت وجود اختلافات مشخص ممکن است رخ دهد. غالباً باعث می شود که از اختلافات چشم پوشی کرده و تنها متوجه شباهت ها باشید.

 انتقال همچنین می تواند در یک محیط درمانی اتفاق بیفتد. به عنوان مثال ، انتقال در درمان هنگامی اتفاق می افتد كه بیمار عصبانیت ، خصومت ، عشق ، تحسین یا تعداد دیگری از احساسات احتمالی را به درمانگر یا پزشك خود نسبت می دهد. درمانگران می دانند که این اتفاق می افتد.

آنها فعالانه سعی می کنند که بر آن نظارت داشته باشند. بعضی اوقات ، بعنوان بخشی از فرایند درمانی ، بعضی از درمانگران آن را فعالانه تشویق می کنند. به عنوان بخشی از روانکاوی ، درمانگران سعی می کنند روند ذهنی ناخودآگاه فرد را درک کنند. این می تواند به آنها کمک کند تا اقدامات ، رفتارها و احساسات بیمار را درک کنند.

انتقال متقابل چیست؟

انتقال متقابل زمانی اتفاق می افتد که یک درمانگر احساسات یا خواسته های خود را معطوف به بیماران خود کند. این ممکن است واکنشی به انتقال بیمار باشد. همچنین می تواند مستقل از هرگونه رفتار بیمار باشد.درمانگران با قوانین سختگیرانه حرفه ای سروکار دارند.

به همین ترتیب ، آنها برای ایجاد مرزهای واضح بین خود به عنوان ارائه دهنده خدمات درمانی و شما به عنوان یک بیمار تلاش می کنند. به عنوان مثال ، یک درمانگر نمی تواند دوست شما خارج از مجموعه درمانی باشد. آنها باید فاصله حرفه ای خود را حفظ کنند. با این حال ، فضای بین درمانگر و بیمار می تواند یک فضای تیره و تار باشد.

انتقال در درمان همچنین می تواند وضعیت را پیچیده کند. برخی از متخصصان در بعضی از موارد درمعالجات خود با این موضوعات دست و پنجه نرم می کنند. درمانگران می توانند برای بهبود و یا جلوگیری از انتقال تلاش کنند. آنها ممکن است به همکاران مراجعه کنند و خودشان تحت معالجه قرار گیرند. درمانگران همچنین ممکن است بیماران را به همکارانشان ارجاع دهند تا اوضاع را آرام کنند و بهترین مراقبت ممکن را برای بیمار فراهم کنند.

تفاوت آن با فرافکنی چیست؟

فرافکنی و انتقال بسیار مشابه هستند. آنها هر دو شما را متعهد می سازند که هیجانات یا احساسات را به شخصی که واقعاً آنها را ندارد نسبت دهید. تفاوت بین این دو در جایی است که کژپیوندی ها اتفاق می افتد. فرافکنی زمانی اتفاق می افتد که شما رفتار یا احساسی را نسبت به یک شخص دارید، و آن را رفتار و احساس شخص نسبت به خودتان تلقی می کنید. سپس ، شما ممکن است شروع به دیدن “شواهد”  احساساتی کنید  که در شما فرافکنی شده است.

به عنوان مثال ، فرافکنی هنگامی اتفاق می افتد که متوجه شوید که به همکار جدیدتان علاقه ای  ندارید. شما مطمئن نیستید که چرا ، اما این احساس را دارید. با گذشت زمان ، شما شروع به متقاعد کردن خود می کنید که آنها علائمی مبنی بر بی علاقگی را نسبت بهتان نشان می دهند. رفتارهای فردی به عنوان “اثبات” نظریه شما عمل می کنند. هیجانات منتسب ممکن است مثبت باشد (عشق ، ستایش، پرستش) یا منفی (خصومت ، پرخاشگری ، حسادت).آنها همچنین می توانند با افزایش احساسات شما نسبت به فرد تقویت شوند.

چگونه از انتقال در درمان استفاده می شود؟

انتقال در درمان ممکن است غیر عمدی باشد. بیمار احساساتی راجع به والدین ، خواهر و برادر یا همسر خود را به سمت درمانگر هدایت می کند. انتقال همچنین می تواند عمدی باشد یا برانگیخته شود. ممکن است درمانگر شما تلاش کند تا این احساسات یا درگیری ها را بیرون کشد. از این طریق درمانگر می تواند آنها را بهتر ببیند و درک کند. در همه موارد ، یک درمانگر باید بیمار را از وقوع انتقال آگاه کند.

به این ترتیب می توانید درک کنید که چه احساسی را تجربه می کنید. انتقال نامشخص می تواند برای بیمار مشکل ساز باشد. حتی ممکن است از بازگشت آنها به معالجه جلوگیری کند.این یک اتفاق غیرسازنده است.
در اینجا برخی از موقعیت هایی که یک درمانگر ممکن است عمداً از انتقال استفاده کند ، آورده شده است:

روان درمانی متمرکز بر انتقال

در یک رابطه درمانی خوب ، یک بیمار و یک درمانگر می توانند از انتقال به عنوان یک ابزار درمانی استفاده کنند. درمانگر شما ممکن است به شما کمک کند تا  افکار یا احساسات معطوف به یک شخص را به  او منتقل کنید. سپس درمانگر شما می تواند از این تعامل برای درک بهتر افکار و احساسات شما استفاده کند. با کمک هم ، شما می توانید روند درمان را بهبود ببخشید  یا تغییرات رفتاری ایجاد کنید.

روان درمانی پویشی

اغلب اوقات این روش یک شکل کوتاه مدت از روان درمانی است. درمان پویشی به قابلیت درمانگر برای تشخیص سریع و کشف مشکلات بیمار متکی است. اگر این مسائل شامل احساسات یا افکار راجع به شخصی دیگر باشد ، ممکن است درمانگر به طور هدفمند سعی کند بیمار خود را با آن اطلاعات آشفته کند. این نوع انتقال می تواند به درمانگر کمک کند تا سریعتر بیمار را درک کند و درمان را شروع کند.

درمان شناختی رفتاری (CBT)

اگر می خواهید بفهمید که گذشته شما چگونه مشکلات فعلی شما را شکل داده است ، درمانگرتان احتمال دارد از CBT استفاده کند CBT.در نهایت به شما یاد می دهد که رفتارهای کهنه ی خود را درک کنید تا بتوانید رفتارهای جدیدتر و سالم تری را بازآفرینی کنید. این روند ممکن است یک سری مسائل عاطفی را به وجود آورد که دردناک است. انتقال در این شرایط می تواند زمانی اتفاق بیفتد که بیمار منبعی از آسایش یا دشمنی در درمانگر پیدا کند که برخی از آن احساسات را افزایش می دهد.

چه عواطفی در انتقال دخیل است؟

انتقال شامل طیف گسترده ای از هیجانات است. همه آنها موثر هستند.

احساسات منفی انتقال شامل موارد زیر است:

• عصبانیت

•ناامیدی

•ناکامی

• خصومت

•ترس

احساسات مثبت انتقال شامل موارد زیر است:

• توجه

• ایده آل کردن

•عشق

• محبت

•دلبستگی

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *