احساسات پيچيده

تعریف احساسات پيچيده و راهنمای برخورد با آنها

غم؟ خشم؟ عصبانیت؟با چه احساسی روبرو هستم؟


مترجم: رویا خلاصی


منظور از مفهوم «احساسات پيچيده»زماني است كه احساسي بر ما چيره مي‌شود كه آشكارا منجر به بي‌قراري گشته و توضيح ماهيت آن بس دشوار مي‌نمايد. احساسات پيچيده نماينده‌ي قسمت اعظم هيجانات ما هستند و خود دربردارنده‌ي مجموعه‌اي از احساسات مي‌باشند كه ظاهراً با يكديگر در تناقض‌اند. پس بهتر است راه تشخيص اين احساسات پيچيده را بيابيم تا وادار به تحمل اثرات زیان‌بار آن نشويم و ارتباط مؤثرتری با خود و با ديگران برقرار كنيم.

چكيده


شناخت ماهيت و هويت احساساتي كه در هرلحظه از روز تجربه مي‌كنيم كار آساني نيست، زيرا افكار و خودآگاه ما را تخدير مي‌كنند. براي مثال، بروز خشم مي‌تواند در واقعيت نمود غمي بزرگ باشد. همان‌طور كه گاهي اوقات نمي‌توان مرز ميان شادي، آشفتگي و ترس را به‌راحتی تشخيص داد.

بسيار دیده‌شده است كه فرد تلفيقي از عشق و نفرت يا دلسوزي و خشم و يا نفرت و ناراحتي را احساس نمايد. برخي موقعيت‌ها و اتفاقات زندگي موجب غلبه‌ي احساساتي مبهم بر فرد مي‌گردند كه روانشناسان چنين پديده‌اي را «احساسات پيچيده» مي‌نامند.

تعريفي كه دكتر سِت جي. جيلي هان، استاد روانشناسي دانشگاه پنسيلوانيا در آمريكا، از اين پديده ارائه داده است بدين شرح است: احساسات پيچيده مجموعه‌اي از هيجانات و عواطف است كه غالباً آزاردهنده و مخل اعصاب هستند چراكه اسم مشخصي براي معرفي آن‌ها نمي‌يابيم.

لايه‌هاي احساسي

با مثالي روزمره شروع مي‌كنيم: افسر پليسي دستور توقف براي بازرسي خودرويمان را مي‌دهد. پس‌ازآنکه از نبود مورد مشكوك اطمينان يافت و مداركمان را پس داد و خداحافظي كرد، درست در همان لحظه احساسات متفاوتي را تجربه خواهيم كرد؛ آسودگي خاطر از آنكه مشكلي وجود ندارد، درآن‌واحد عصبانيت از افسر پليس به خاطر اتلاف وقتمان و نيز آميزه‌اي از هر دو احساس كه منجر به بروز نوعي شعف و پيروزمندي از بابت اينكه افسر نتوانست چيزي عليه ما بيابد، مي‌گردد. اين احساسات هم ساخته در موقعيتي جدي‌تر، وخيم‌تر و چه‌بسا ناگوار، قادرند حالات هيجاني به‌شدت متلاطمي را رقم بزنند.

حال، شخصي را در نظر بگيريم كه اخیراً يكي از والدين خود را كه چندان هم با او صميمي نبوده ازدست‌داده است، والدي كه حتي پس از مرگش نسبت به او به خاطر كودكي نه‌چندان شادش كينه دارد اما بااین‌حال نمي‌شود گفت از او متنفر است.

مي‌توان متصور شد كه از دست دادن اين پدر يا مادر ممكن است همزمان مايه‌ي اندوه، خشم، آسودگي خاطر و نيز احساس گناه شخص باشد؛ اندوه به علت مقدور نبودن ديدار دوباره، خشم از جهت سلب امكان بهبود رابطه‌ي ميان فرزند و والد، آسودگي از رفع الزام خویشتن‌داری و پذيرش سرزنش اطرافیان و احساس گناه ناشي از كم‌كاري و کم‌لطفی خود شخص. بدين ترتيب درمي‌يابيم هيجانات و عواطف ما تا چه حد مي‌توانند متناقض باشند و نيز سبب شوند تا زير بار احساسات انباشته، تعادل و توازن احساسي خويش را از دست بدهيم.

راه تشخيص دادن احساسات پيچيده

پنج احساس پايه وجود دارد: شادي، غم، خشم، ترس و نفرت (البته برخي تعجب را نيز در شمار احساسات پايه قرار مي‌دهند.) در برخي موارد احساس ما بی‌واسطه و به‌تنهایی يكي از احساسات پايه است. هرچند، بعضی‌اوقات هر يك از اين احساسات پايه پنج‌گانه كه ذكر آن رفت، كلي‌تر از آن هستند كه بتوانند نماينده‌اي مناسب و گويا براي آنچه در لحظه احساس مي‌كنيم باشند. ترس آميخته با نفرت و يا خشم آميخته با ترس از اين قبيل احساسات‌اند.

براي تشخيص ماهيت اين احساسات، اولين قابليتي كه از آن صحبت خواهد رفت، داشتن ذهني منعطف است. ابتدا بايد به اين مسئله باور داشت كه نمي‌شود بر روي احساسات پيچيده برچسب زد چراكه اصولاً در دسته‌ي مشخصي نمي‌گنجند.

هم‌چنين بايد از قضاوت احساسات از منظر اخلاقي خودداري كرد. چيزي به نام احساس خوب يا بد وجود ندارد. اين كار به مديريت بهتر احساسات و انرژي دريافتي از آن‌ها كمك مي‌كند. از سوي ديگر، نبايد در ذهن خود مدام كلنجار رفت و به خود قبولاند كه احساسي بر احساس ديگر غلبه دارد؛ شادي و غم قابليت هم‌زيستي دارند، بدون آنكه لزوماً يكي بر ديگري غلبه داشته باشد.


اهميت معنا كردن و ابراز نمودن احساسات پيچيده

به زبان آوردن هر چيزي سبب رهايي و آسودگي مي‌گردد و به زبان نياوردن آن به هر دليل، سركوب گر و استرس‌زاست. گاهي ممكن است احساسي آن‌قدر قوي باشد كه خود را تحميل كرده و درنتیجه نتوانيم آن را از خود دور كنيم يا تغييرش دهيم.

با اين وصف، مي‌توانيم از بار آن بكاهيم و با شناخت ماهيت و هويت آن، كمتر متحمل اثرات زيان بارش شويم. تنها راه آن تجزيه و به عبارتي تحليل جزءبه‌جزء اين مجموعه احساسات است، تحليلي كه بر مبناي تفكيك احساسات كلي و نيز تأثیر متقابل آن‌ها از يكديگر صورت مي‌گيرد. بنابراين، اگر احساس خود را در قالب كلمات بيان كنيم، نه‌تنها ارتباط مؤثرتری با سايرين خواهيم داشت، بلكه كيفيت گفتگوي دروني‌مان نيز بهبود خواهد يافت. به‌علاوه، اين كار سبب شكل گرفتن درك بهتر از مخاطب، ايجاد يكدلي با وي و نيز برقراري آرامش دروني و بيروني مي‌گردد.

تفکیک احساسات


اما چگونه احساسات خود را تفكيك كنيم؟ به‌عنوان‌مثال، اگر آنچه احساس مي‌كنيم «شادي خشم‌آلود» است، پس درواقع از شادی و خشم به‌طور جدا صحبت مي‌كنيم. اگر احساس ما نوعي «ناراحتي تنفرآمیز و بزدلانه»است، عملاً سه احساس پايه (غم – نفرت – ترس)دخیل‌اند.

به‌این‌ترتیب احساسات مبهمي كه در ظاهر به هم گره‌خورده‌اند و موجبات رنجش خاطر ما را فراهم مي‌آورند، کاملاً قابل‌تفکیک‌اند. البته نبايد فراموش كرد كه هر يك از اين احساسات پايه خود به انواع دقيق‌تري تقسیم‌پذیرند. ازجمله خشم مي‌تواند بر تكدر اعصاب، غضب، ملالت و بسياري انواع ديگر مشتمل گردد. پس يافتن واژه‌ي مناسب براي توصيف دقيق احساسمان از اهميت بالايي برخوردار است.

دكتر مارك آر. ليري، استاد روانشناسي و علوم اعصاب دانشگاه دوك در ايالت كاروليناي شمالي در آمريكا، به‌منظور فهم بهتر اين مهم، روش صحبت از احساسات را به روش صحبت از آب‌وهوا تشبيه مي‌كند. به گفته‌ي او، طوري مي‌توان عبارت «هوا خوب است»را بيان كرد كه بار احساسي آن مشابه عبارت «من عصباني هستم» باشد. از طرف ديگر مي‌توان با اضافه كردن جزئيات و توضيحات بيشتر، بر دقت و ظرافت كلام افزود و عمق احساس را بر خود و بر مخاطب آشكار ساخت. «هوا خوب است ولي باد خفيفي هم مي‌وزد، ابر‌هاي سفيد آسمان را پوشانده‌اند»


دكتر ست جي. جيلي هان نيز به‌نوبه‌ی خود به تمام افرادي كه حس مي‌كنند تحت تأثیر احساسي ريشه‌دار‌تر و متلاطم‌تر از يكي از احساسات پايه قرار دارند، توصيه مي‌كند تا براي برداشتن اين فشار از روي خود، زماني را به توصيف دقيق احساساتشان اختصاص دهند. در اينجا نمونه‌اي از توصيف احساسات را مي‌بينيم:


من عصباني هستم، اما ناراحت هم هستم، احساس مي‌كنم به من خيانت شده، بااین‌حال خيالم راحت است.


تشخيص جزءبه‌جزء «احساس مادر» يا به بياني شناسايي لايه‌هاي احساسي علاوه بر كاهش اثرات زیان‌بار بي‌قراريِ ظاهراً بی‌دلیل (اما درواقع ریشه‌دار و با دليل) سبب مي‌شود از پس هر موقعيتي بر‌آييم و مشكلات را حل كنيم.


احتمالاً با اين توضيحات به اهميت كلمات در دست‌وپنجه نرم كردن با احساسات پيچيده پي برديد. سرودن شعر نيز به همين دليل است؛ شعر زباني است چند‌معنايي كه هيجانات و عواطف مبهمي را كه در درون انسان خانه كرده‌اند منعكس مي‌نمايد. در حقيقت شعر فراي جوانب ادبي و هنري خود، راهي است براي ايجاد ارتباط با خود و با ديگران.


تمريني براي تكميل فرايند تشخيص دادن، معنا كردن و ابراز نمودن احساسات پيچيده

جمله‌ي «من وقتي … احساس … مي‌كنم» را در نظر بگيريد. سعي كنيد جاهاي خالي اين جمله را با انواع موقعيت‌ها و احساساتي كه در آن موقعيت‌ها به شما هجوم مي‌آورند پرکنید. هرچه در ذهنتان مي‌گذرد را روي كاغذ بياوريد و در آخر به تحليل آن‌ها بپردازيد. تلاش كنيد تا با تفكر و تعمق صادقانه احساسات خود را دريابيد.به ياري اين تمرين خواهيد توانست به هماهنگي و نظم دروني بهتري دست‌یابید و به درك بهتري از حالات احساسي خويش برسيد.

References

Salvi, Flavia Mazelin. 2019. Comment apprivoiser nos «émotions complexes ». psychologies.com. 7 May.
https://www.psychologies.com/Moi/Se-connaitre/Emotions/Articles-et-Dossiers/Comment-apprivoiser-nos-emotions-complexes
(Accessed 2019-27-06)
Unknown author. 2019. Identifier, traduire et exprimer les émotions complexes. Nospensees.fr. 9 Mars.
https://nospensees.fr/identifier-traduire-et-exprimer-les-emotions-complexes/
(Accessed 2019-27-06)

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *