دروغ بزرگ روانکاوی

دروغ بزرگ روانکاوی : ازمایش روزنهان، دروغ یا حقیقت؟ مروری بر کتاب «وانمودکنندگان بزرگ» که درک ما را نسبت به دیوانگی تغییر میدهد، نوشته سوزانا کاهالان:

وی در این کتاب نوشته است: «همه جزییات کوچک مثل: کلاه گیس، دروغ گویی در مورد تاریخ بستری شدن، بازی با اعداد، گم شدن اطلاعات هری، کتاب ناتمام، اینکه او هیچگاه مجددا با آزمودنیهایش روبرو نشد، همه اینها به من نشان می دهد که روزنهان کسی نیست که من می شناخته و به او باور داشتم(صفحات 269-270 کتاب)

دیوید روزنهان(2012-1929) روانشناس و تحصیل کرده دانشگاه استنفورد بود که با یافته های خود در مورد بیمارانی که با تظاهر در بیمارستان روانی بستری شدند، جامعه روانشناسی را شگفت زده کرد. او در سال 1973 مطلبی منتشر کرد که نشان می داد 8 آدم سالم، با تظاهر به نشانه های بیماری روانشناختی به بیمارستان روانی رفتند، تشخیص اسکیزوفرنی گرفتند و برای خروج از این شرایط به مشکل خوردند. 5 دهه بعد هم هنوز از این پژوهش بعنوان سندی بر عدم اعتبار تشخیصهای روانشناسی یاد می شود.

در این کتاب جدید، سوزانا کاهالان روزنامه نگار، مدعی شده است که روزنهان تقریبا بیشتر این داستان را از خودش ساخته است.کاهالان بعد از تشخیص اشتباهی که از روانشناسش گرفت، به بررسی در این موضوع علاقه مند شد.

کتاب وانمودکنندگان بزرگ، کتاب مهم این دهه است.با فرض اینکه تحقیقات کاهالان صحت داشته باشد، بسیاری از ژورنالهای روانشناسی باید نسخه های زیادی را از بازار جمع کنند و بسیاری از تکست بوک های روانشناسی باید مجدد چاپ شوند.خواندن این کتاب بسیار جذاب است و مستندات او قوی است.تحقیقات او به نظر جامع می آید و او در ابتدای کتاب، از محققی که حقایق را چک میکرد تشکر میکند.

همانطور که کاهالان می گوید، مطالعه روزنهان چیزی نیست جز دروغ یا اغراق. او نشان می دهد اکثر شبه بیماران اصلا وجود نداشته اند. علاوه بر خود روزنهان، تنها تایید می شود دونفر دیگر در این تحقیق حضور داشتند و یک نفر از آنها در حقیقت از بودن در بیمارستان لذت می برد.

یکی از دروغهای روزنهان این بود که میگفت تنها نشانه ای که افراد با آن بستری شده اند، شنیدن صدا است. در حالیکه پرونده خود روزنهان این را نشان نمی دهد:

«او بیان کرد که احساس میکند نسبت به سیگنالهای رادیویی حساس است و هر چه مردم فکر میکنند را می شنود. او درک میکرد که این تجربه ها غیر واقعی هستند ولی نمی توانست واقعیت را شناسایی کند. او سعی کرده با قرار دادن مس روی گوشش، آن را عایق کند. یکی از دلایلی که درخواست بستری شدن در بیمارستان را داشته نیز این بوده که در بیمارستان همه چیز عایق میشود. او همچنین تفکرات خودکشی نیز داشت»

از همه بدتر، کاهالان کشف کرد که روزنهان نتوانست در بیمارستان بستری شود و همسرش در این کار به او کمک کرد.

روزنهان بعد از برگشت به خانه، از این آزمایش در راه شهرت و ثروت استفاده کرد. او یک قرارداد پر سود دوطرفه با استنفورد، جایی که باقی عمرش را در آن سپری کرد، بست.

افسوس که این کار در در نهایت به بدبختی انجامید چرا که دروغ های او سرانجام آشکار شدند. بیمارستانی که در آنجا بستری شده بود، پرونده هایش لو رفت و به دست نویسنده DSM III، دکتر روبرت اسپیتز رسید. کاهالان از واژه باج خواهی استفاده نمی کند ولی نشان می دهد که اسپیتز روزنهان را وادار به سکوت کرد و برنامه های خود را برای بازنگری و گسترش DSM پیاده کرد.

طنز تاسف ناک این موضوع این است که همه افرادی که در این دروغ سهم دارند، بعنوان یک روانشناس، باید آگاه باشند که دروغ مانع اصلی رسیدن به آرامش و آسایش درونی یا سلامت روان است.

این کتاب برای من به این دلیل جذاب است که قبل از کاهالان و به دلایل آکادمیک در سال 2011، نظرم به تحقیقات روزنهان جذب شد. من متوجه شدم که بین تحقیقات روزنهان و یه کمدی باستانی رومی به اسم Menaechmus Brothers شباهت زیادی وجود دارد. حتی جمله های ابتدایی این دو موضوع شبیه هم دیگر هستند.: اگر دیوانگی و عاقل بودن وجود دارد، چطور این دو را از هم تشخیص دهیم؟

دروغ بزرگ روانکاوی : قبل از من، دانشمندی به نام سزاس هم در این زمینه بررسیهایی کرده بود. من به هر سه نفر این افراد ایمیل زدم-سزاس، روزنهان و اسپیتز- هیچکدام از آنها اطلاعی از نمایشنامه نداشتند ولی به جز این موضوع، واکنشهایشان بسیار متفاوت بود. سزاس مشتاق بود تا در مورد مقاله من بیشتر گفتگو کند و حتی یادداشتهایی روی آن برای من فرستاد.اسپیتز هیچ علاقه ای به صحبت با من نداشت و روزنهان از طریق پرستارش به من اطلاع داد که مقاله برایش قابل توجه بوده(خصوصا عنوان مقاله که بنظر می رسید در تکریم او نوشته شده است) اما هیچگاه پاسخ دیگری از او دریافت نکردم و او کمی بعد از آن فوت کرد.

کتاب کاهالان، در صورتی که پشتوانه واقعی داشته باشد، در تاریخ ماندگار خواهد شد. همانند بسیاری از گذشتگانی که در مورد مسایل مشکوک تحقیق کردند و ماندگار شدند(دوروتا دیکس، لیدی روزینا، الیزابت پاکارد و…) او عمیقا تحقیق کرده و در تلاش است که شارلاتانهای معاصر را شناسایی کند. اگر این موضوع اثبات شود، استنفورد باید رفرنسهای او را منتشر کند و از او بابت این فاش سازی تقدیر کند.

دروغ بزرگ روانکاوی : منتشر شده در شماره 40 ماهنامه روان بنه

نویسنده:مایکل فونتاین-مجله psychology today

مترجم:سجاد پورصیادی-کارشناس ارشد روانشناسی، رواندرمانگر



[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *