زندگینامه ویرجینیا اکسلاین(1911-1988)

ویرجینیا اکسلاین روانشناس قرن 20 بود که بنیانگذار استفاده از بازی درمانی است، روشی که همچنان در درمان کودکان بسیار مفید و کاربردی ست.

زندگی حرفه ای

در سال 1964 اکسلاین کتاب تاثیر گذار خود به اسم «دیب در جستجوی خویش» را منتشر کرد.این کتاب در مورد رابطه درمانی اون با پسر 5 ساله ای به اسم دیب بود که بنظر می آمد تمایلی به برقراری ارتباط ندارد و شخصیتی کناره گیر دارد. در حالی که والدین دیب به ابتلای او به اوتیسم و یا درجات شدید عقب ماندگی ذهنی مشکوک شده بودند، دیب در طول جلسات ممتد بازی درمانی خود را نشان داد.زمانی که دیب با ارتقای مهارتهایش توانست خود را آنگونه که بود به دیگران نشان دهد، اکسلاین دریافت که دیب نابغه ای است با ضریب هوشی 168.

جلسات درمانی اکسلاین با دیب منجر به پیدایش این کتاب انقلابی در زمینه بازی درمانی شد.این کتاب و رویکرد خاصش هنوز هم یکی از منابع اصلی ای است که در بسیاری از دانشگاههای مطرح تدریس می شود. اکسلاین در طول سالهای فعالیت خود کتابهای بی شماری نوشت.

او در سالهای 1940 و پس از مطالعات و بررسی های فراوان تکنیک خاص خود را در بازی درمانی بنا نهاد که بازی درمانی هدایت نشده نام دارد.هسته اصلی قواعد و تئوری بنیادی روش درمانی او ، درمان مراجع محور راجرز است.

خدمات اکسلاین به روانشناسی

ویرجینیا اکسلاین تاثیر گذار ترین فرد در تاریخچه بازی درمانی است.بازی درمانی روشی مبتنی بر ارتباط غیر کلامی در خلال بازی است.این فن تلاش می کند تا درمان را تسهیل کند و در همین حال تغییرات روانشناختی و رفتاری در مراجعانی که عموما کودک هستند ایجاد کند.

هدف این است که به کودک فرصتی برای رشد شخصی، ارتقای مهارتها و درهم آمیزی با جامعه داده شود.برخی اوقات بازی درمانی روشی برای تشخیص نیز می باشد.درمانگر می تواند در طول مشاهده بازی کودک و تعاملاتی که در این حین با کودک دارد، به درک عمیقی از مشکلات او برسد.

هر دو روش بازی درمانی، ساختارمند و غیر ساختار مند، با هدف فراهم سازی فرصت مناسب برای رشد شناختی و رفتاری کودک طرح ریزی شده اند.

یکی از روشهای معمول در بازی درمانی کاهش حساسیت[1](حساسیت زدایی) است. هدف این روش این است که به کودک کمک کند تا رفتارهای نادرست خود را دوباره برنامه ریزی کرده و بهبود ببخشد و این یادگیری را به غالب مسائل زندگی اش تعمیم دهد.

اکسلاین سخت کار کرد تا جایگاه رویکرد غیر مستقیم خود را در بازی درمانی استحکام بخشد.رویکرد او از 8 اصل اساسی پیروی میکرد.

این اصول عبارتند از:

  • رابطه درمانی باید فراخوان و درگیر کننده باشد و در کمترین زمان ممکن احساس صمیمیت و رابطه درمانی را به درمانجو انتقال دهد.
  • کودک باید بدون قید و شرط توسط درمانگر پذیرفته شود.
  • محیط درمان نباید قضاوت کننده باشد تا کودک بدون بازداری هر حس، رفتار و درونیاتی را که دارد آشکار کند.
  • درمانگر باید به کودک توجه کند و از رفتارهای او آگاه باشد و به این ترتیب به او پاسخ فعال دهد تا کودک به آگاهی از خودش برسد.
  • درمانگر باید به توانایی کودک در پیدا کردن راه حل اعتماد کند و مشکلات او را بپذیرد و مسئولیت کودک را در تغییراتی که می دهد یا نمی دهد قبول کند.
  • درمانگر مثل سایه است،به کودک اجازه میدهد این مسیر درمانی را با حرف و عمل رهبری کند.
  • درمانگر باید دقت کند که او نباید سرعت درمان را تعیین کند بلکه خود پروسه و روال درمان، سرعت را تعیین خواهد کرد.
  • تنها محدودیتهایی قابل پذیرش هستند که در مسیر بودن درمان را تضمین کنند، ارتباط کودک و واقعیت را محکم کنند و او را از نقش خود در درمان آگاه سازند.

انتقادات وارد به بازی درمانی

بسیاری از درمانگران و متخصصان به رویکردهای غیرمستقیم باور ندارند.آنها میگویند ذات درمان در مستقیم، امن و مرزبندی داشتن آن است اما در بازی درمانی درمانگر باید غیرمستقیم، کاوشگر و راه حل مدار باشد.

باید دانست در درمان کودکان، مانند بزرگسالات به تکنیک ها و رویکردهای مختلف زیادی نیاز داریم و تنها یک روش و رویکرد پاسخگوی نیازهای درمانی همه کودکان نیست.

این مقاله در شماره 24 ماهنامه روانشناسی روانبنه به چاپ رسیده است.

[1] desensitization

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *