چرا احساس ارزشمند بودن نمی کنم ؟

چرا احساس ارزشمند بودن نمی کنم ؟-1توقعات و انتظارات بیش ازحد:
فردی که خود را با تمامی نقاط قوت و ضعفش به همان صورتی که هست پذیرفته و دوست میدارد، مسلما واکنشی بسیار متفاوت با فردی خواهد داشت که خودش را نپذیرفته و به دنبال تحقق بخشیدن به تصورایده آلی است که از خود دارد.

در چنین موقعیت هایی احساس ارزش و اعتمادبه نفس غیرواقعی این فرد فرومی ریزد و دچار احساس ناچیزی و بی ارزشی می گردد. دیگران را مسئول می داند، به این صورت که دیگران فهم ندارند، درکشان کافی نیست، عقلشان ناقص است، ناسپاساند و …درجه آگاهی اشخاص نسبت به توقعات نابجایشان متفاوت است.

هر چه نظر شخص نسبت به خودش و دیگران بیشتر تحت تأثیر تخیل (غیرواقعی) باشد، به همان نسبت کمتر متوجه می شود که توقعات وخواسته هایش غیرمعقول است.

-2کمال طلبی:


کمال طلبی (معیوب و منفی) به افکار و رفتارهای خود تخریبگرانه ای اشاره دارد که هدفشان نیل به اهداف به شدت افراطی و غیرواقع بینانه است. در جامعه ی امروز کمالگرایی به اشتباه چیزی مطلوب و حتی گاهی لازم برای موفقیت در نظر گرفته می شود. تحقیقات اخیر نشان می دهد که نگرش کمالگرایانه موجب اختلال در موفقیت می شود. هم احساس رضایت از خود را از فرد می گیرد و هم شخص را بیش از سایرین (کسانی که اهداف واقعگرایانه تری دارند) در معرض ناکامی قرار می دهد.

فعالیت: کمالگراها چه ویژگیهایی (افکار، احساسات، باورهایی) دارند؟


– ترس از بازنده بودن و اشتباه کردن: افراد کمالگرا، غالباً شکست در رسیدن به هدفهایشان را با از دست
دادن ارزش و بهای شخصی مساوی میدانند. آنها شکستها را به خودشان نسبت میدهند، نه شرایط
بیرونی؛ و این امر باعث میشود احساس نارضایتی بیشتری از خود داشته باشند.
– ترس از اشتباه کردن: افراد کمالگرا غالباً اشتباه را مساوی شکست میدانند. موضع آنها در زندگی،
اجتناب از اشتباه است.
– ترس از نارضایتی و عدم پذیرش از سوی دیگران: افراد کمالگرا، درصورتیکه دیگران شاهد نقایص یا معایب
کارشان باشند، غالباً به دلیل ترس از عدم پذیرش از سوی آنان، دچار وحشت میگردند. تلاش برای کامل
بودن درواقع روشی جهت حمایت گرفتن از دیگران بهجای موردانتقاد قرار گرفتن، طرد شدن یا نارضایتی
است. آنها همواره به دنبال راضی نگهداشتن همه اطرافیانشان هستند و کمتر خودشان را در نظر میگیرند.


– داشتن تفکر همهیاهیچ: افراد کمالگرا بهندرت بر این باورند که در صورت به پایان رساندن یک کار، بهطور
متوسط یا خوب هنوز باارزش هستند. برای مثال، دانشجویی که همیشه نمره Aداشته درصورتیکه نمره B
ً بگیرد بر این باور است که «من کاملا بازندهام.» باور دارند که فقط کاری باارزش است که در حد کمال به
انجام رسیده باشد و از دستیابی به موفقیتهای متوسط احساس رضایت نمیکنند.


– تأکید بسیار بر روی بایدها: زندگی این افراد غالباً بر اساس لیست پایانناپذیری از «بایدها» بنا شده است
و به دلیل تأکید بسیار روی آنها بهندرت خواستهها و مطالبات خود را در نظر میگیرند.

چرا احساس ارزشمند بودن نمی کنم : دپارتمان پژوهش مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *