چگونه واکنش های عاطفی خود را مدیریت کنیم؟

3 گام برای ایجاد عادات ذهنی مثبت

واکنش های عاطفی بر اساس عادات ذهنی است که اگر بخواهید می توانید آنها را تغییر دهید، باور کنید که می توانید و می توانید مراحل را متعهد کنید.

حتی زمانی که می دانید یک عادت ذهنی جدید استرس شما را از بین می برد، باید به طور مداوم مغز محافظ خود را در حین شکل گیری عادت جدید نادیده بگیرید.

با قدم های کوچک شروع کنید تا بتوانید پیشرفت خود را ببینید و موفقیت های خود را جشن بگیرید.

احساسات واکنشی به سیگنال هایی هستند که در بدن ما طنین انداز می شوند، نه رویدادهایی که خارج از ذهن ما اتفاق می افتد.

وقتی این را آموزش می‌دهم، گفته‌های من یا به چالش کشیده می‌شود یا مقاومت را در چهره مردم می‌بینم. به جای اینکه احساس آرامش کنند، با دانستن اینکه می توانند واکنش های خود را کنترل کنند، نمی خواهند مرا باور کنند. آنها ترجیح می دهند فکر کنند که افراد دیگر و رویدادهای جهان عامل واکنش آنها هستند. آنها نمی خواهند باور کنند که وقتی احساس آسیب، ناامیدی یا ترس می کنند می توانند آرام و منطقی بمانند.

آنها آرزوی آرامش ذهنی دارند در حالی که می خواهند باور کنند که رفتارهای دیگران آرامش آنها را مختل می کند. مسئولیت پذیرفتن واکنش های احساسی آن ها کار سختی است.

آیا می خواهید در چرخه واکنش گیر بمانید یا مایلید کار سخت اما پر ارزش تسلط بر واکنش های خود را انجام دهید؟

چه چیزی تنظیم واکنش های عاطفی را دشوار می کند

انسان ها در منطقی کردن مسیر آسان گیر ماندن استاد هستند. ما اضطراب را به عنوان “استرس خوب” و خشم را نتیجه اعمال “افراد احمق و ناآگاه” تعریف می کنیم. این الگوی تفکر برای محافظت از خودپنداره ما ایجاد شده است. عادت مغز به سرزنش کردن، ما را از احساس اشتباه، عدم اطمینان یا آسیب پذیری باز می دارد.

تمایل مغز به حفظ امنیت ما همیشه مفید نیست. این باعث می شود که ما در برابر هر تهدیدی واکنش نشان دهیم و بین خطر ضعیف و واقعی تفاوت قائل نشویم. زمانی که سرزنش کردن باید باعث شود ما احساس کنترل داشته باشیم، احساس می کنیم کنترل نداریم. این واکنش‌پذیری تمرکز را دشوار می‌کند، خلاقیت را مختل می‌کند و می‌تواند منجر به افسردگی یا فوران‌هایی که باعث تحقیر می‌شود، شود.

نوام شپنسر، دکترا، گفت: «…احساسات، مانند افکار، رویدادهای ذهنی هستند، نه رویدادهای جهان».

احساسات با آنچه در لحظه تجربه می کنید تحریک نمی شوند. آنها با نحوه تفسیر وقایع بر اساس تجربیات گذشته شما توسط مغز شما تعیین می شوند.

شما به آنچه هست واکنش نشان نمی دهید. شما بر اساس آنچه در گذشته تجربه کرده اید یا آموخته اید به آنچه فکر می کنید رخ داده است واکنش نشان می دهید.

دلایلی که ممکن است برای واکنش نشان دهید باعث می‌شود در مورد اینکه کی هستید و جهان چگونه باید کار کند، اطمینان داشته باشید، حتی زمانی که دلایل مربوط به زمان حال نیست. این تفاسیر باورها و عادات ذهنی شما در واکنش را تقویت می کند.

آلبرت انیشتین می‌گوید: «واقعیت یک توهم است، هرچند بسیار پایدار».

واکنش عاطفی رفتار آموخته شده است، به این معنی که اگر بخواهید می توانید روش های جدید تفکر و واکنش را بیاموزید. می توانید از تخیل خود به خوبی استفاده کنید.

شکستن چرخه واکنش های احساسی شما

هر بار که واکنش خود را نسبت به افراد، موقعیت ها و رویدادها تکرار می کنید، الگویی را در خود جای می دهید که تبدیل به یک عادت ذهنی می شود. هرچه این عادت قدیمی تر باشد، سفت و سخت تر است و تمرین منظم شما برای تغییر آن باید طولانی تر باشد

قدم اول این است که باور خود را تغییر دهید. آیا واقعاً می توانید احساس کنید که می توانید شدت و مدت واکنش های خود را کاهش دهید؟ تغییر باور اول از همه است، وگرنه مغز شما تعهد شما را خراب می کند، زمانی که در تمرین خود کامل نباشید. به یاد داشته باشید، تمرین به تدریج شایستگی را افزایش می دهد. تمرین به ندرت منجر به کمال می شود.

مرحله دوم این است که بدانید چرا می خواهید احساسات خود را مدیریت کنید. گفتن «من می‌خواهم آدم بهتری باشم» کافی نیست. شما باید بدانید که چه نتیجه ای برای شما مهم است که انگیزه شما را حتی زمانی که با شکست مواجه می شوید، افزایش می دهد.

بدانید چرا می خواهید تغییر کنید و سپس از تخیل خود برای تصور آنچه ممکن است استفاده کنید. آیا روابطی را که برایتان مهم است بهبود خواهید داد؟ این بهبود چگونه می تواند باشد؟ آیا در حین کار تمرکز بیشتری خواهید داشت؟ این تمرکز به چه چیزی به شما کمک می کند؟ آیا در بدن خود می خوابید، می خورید و احساس راحتی بیشتری می کنید؟ زمانی که استرس شما فروکش کرده و احساس می کنید مسئولیت انتخاب های خود را بیشتر می کنید، روزهای شما چگونه خواهد بود؟

ایجاد عادات جدید واکنش های عاطفی

مرحله سوم با تعریف دو موقعیت شروع می شود که دوست دارید با آرامش، شجاعت یا شفقت بیشتری به آنها واکنش نشان دهید. با سخت ترین موقعیت ها شروع نکنید. دو مورد را انتخاب کنید که می دانید با تمرین می توانید به آنها مسلط شوید تا به مغز خود نشان دهید که می توانید در ایجاد عادات جدید موفق شوید.

سپس هدف خود را به مراحل کوچک عملی تقسیم کنید که بتوانید جشن بگیرید. مغز شما به شواهدی نیاز دارد که نشان دهد می‌توانید در اهداف خود موفق باشید تا از رشد پایدار خود حمایت کنید، نه اینکه با ارائه دلیلی برای تسلیم شدن، از شما در برابر شکست محافظت کنید. وقتی متوجه می‌شوید که چه کاری را به خوبی انجام می‌دهید، حتی اگر یک قدم کوچک باشد، پاداش انگیزه تکرار را ایجاد می‌کند. هرچه بیشتر تمرین کنید، بهتر می شوید تا زمانی که رفتار جدید خودکار شود. عادت جدیدی شکل می گیرد. هر قدم باید یک رفتار کوچک باشد که شما را به سمت رسیدن به هدفتان پیش ببرد. به عنوان مثال، اگر می‌خواهید با شنونده بهتر بودن، روابط خانوادگی خود را بهبود ببخشید، ممکن است قبل از پاسخ دادن به سؤال، نفس خود را رها کنید. وقتی این کار را انجام می دهید تا زمانی که مکث به عادت تبدیل شود، توجه کنید.

مراحل بعدی ممکن است شامل موارد زیر باشد: 1) توجه کردن و تغییر دادن به احساس کنجکاوی پس از نفس کشیدن، 2) رها کردن از فکر کردن به چیز دیگری برای حضور در میان افرادی که با آنها صحبت می کنید، و 3) تلاش برای درک واضح تر آنچه که دیگران قبلاً نیاز دارند. تو نصیحت می کنی

هر روز صبح به خود یادآوری کنید که قدم خود را تمرین کنید تا زمانی که پیشرفت ثابتی را مشاهده کنید. هر شب به خودتان یادآوری کنید که می توانید موفق شوید تا مغزتان حتی زمانی که شک دارید از شما حمایت کند.

در مورد پیروزی های خود در یک مجله بنویسید. در مورد آنها با دیگرانی که از رشد شما حمایت می کنند صحبت کنید.

بی تاب نباش شما از روال های به خوبی تثبیت شده کنار می گذارید.

آیا می خواهید قربانی واکنش های احساسی خود شوید یا استاد واکنش های خود؟ اگر متعهد به ایجاد یک عادت ذهنی جدید در طول زمان باشید، می توانید استاد باشید. وقتی آن را ببینید باور خواهید کرد.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *