انکاراز دیدگاه آنا فروید ( قسمت دوم )

انکاراز دیدگاه آنا فروید ( قسمت دوم ) دفاع هایی ک واقعیت را انکار می کنند: 1. نادیده گرفتن: این شکل ضعیف تری از انکار است به این دلیل که واقعیت می تواند به مرکز توجه بازگردد. زمانی که بیماران، محرک احساس یا خود احساس را نادیده می گیرند، در درک ابعاد حیاتی واقعیت شکست می خورند ومعانی وقایع را اشتباه دریافت می کنند.

2. خنثی سازی: بیمار احساساتش را درک می کند اما معانی آنها را خنثی می کند. برای مثال، بیماری که ظالمانه توسط نامزد قبلیاش طردشده است،ممکن است بگوید: «من عصبانی نیستم.»

3. تقلیل: بیمار محرک را درک می کند (طرد شدن)؛ اما از عکس العمل های عاطفی خود می کاهد. برای مثال، او ممکن است بگوید: «شاید من کمی ناراحت شده باشم».

4. اغراق: بیمار نه تنها واقعیت را انکار میک ند، بلکه در مورد احساس های مخالف اغراق می کند. او تخیلات بزرگشده را باور دارد برای اینکه ازمواجه شدن با واقعیت و طرد شدنش اجتناب کند. برای مثال، ممکن است بگوید: «من بیشتر از همیشه عاشقش هستم.»

5. وارونه کردن: بیمار تجربه خشمش را به سوی مخالف آن تغییرمی دهد. اوممکن است بگوید: «من کاملاً خوشحال هستم.»

6. تحقیر: بیمار محرک (طرد شدن) را درک می کند؛ اما اهمیت آن را انکارمی کند و بنابراین، واقعیت هر احساسی را نیز انکار می کند. او ممکن است بگوید: «چیز مهمی نبود. من قبلاً مردان زیادی داشتم و در آینده نیز مردان زیادی خواهم داشت.»

7. خیال: بیمار درک خود را از واقعیت شناسایی می کند؛ اما آن را به توهمی که کمتر تهدیدآمیز باشد تغییرمی دهد. او تنها با آن بخش از واقعیت که درتناسب با توهماتش باشد، رابطه برقرار می کند. توهمات در مورد واقعیت، برپذیرش و درک آن اولویت پیدا می کنند. او ممکن است بگوید: «من میدانم که او رفته است؛ اما او واقعاً مرا دوست دارد. این فقط مرحله و گذری است که او باید بپیماید»..

انکاراز دیدگاه آنا فروید ( قسمت دوم ) : دپارتمان پژوهش مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *