فرزندخواندگی، پرورشگاه و مشکلات پیرامون آن
مژگان عطار. کارشناس ارشد روانشناسی عمومی
فرزندخواندگی و پرورشگاهها برای بسیاری از کودکان منافع بیشماری دارد و برخی دیگر از کودکان و جوانانی که در یک خانواده پذیرفتهشدهاند و یا در پرورشگاهها هستند، استرس و ضربههای جدی را تجربه میکنند که برخی از آنها عبارتاند از:
- مشکلات جابجایی بین پرورشگاه و خانههایی که آنها را به فرزندی میگیرد.
- مشکلات با سیستم پرورشگاه.
- والدین یا خواهر-برادرهایی که از آنها سوءاستفاده میکنند و یا از آنها غفلت میکنند.
حتی بچههایی که وارد خانوادههایی میشوند که به آنها عشق ورزیده میشود ممکن است دچار تعارضاتی شوند مثلاینکه چرا از اساس توسط والدین تنی خود رهاشدهاند. حتی برخی از آنها به دلیل اینکه اطلاعی نسبت به گذشته خود ندارند دچار استرس و اضطراب میشوند. مشکلات اینچنینی را باید در طی درمان برطرف کرد.
آمار کودکانی که در سیستمهای پرورشگاهی حضور دارند چقدر است؟
بهطور تقریبی 425000 کودک در سیستم فرزندخواندگی در آمریکا وجود دارد که 115000 نفر از آنها مناسب برای فرزندخواندگی هستند. تقریباً نیمی از آنها والدین زیر سن قانونی داشتند و 25% از کل این بچهها آفریقایی-آمریکایی بودند.
14 درصد از بچههایی که در سیستمهای پرورشگاهی هستند، در خانههای گروهی اقامت دارند.
22 درصد از بچههایی که در این سیستم هستند حداقل یک بار برای فرار تلاش کردهاند.9 درصد از آنها گزارش میدهند که با دوستانشان در بیرون از سیستم ارتباط برقرار میکنند ولی بسیاری از آنها بیخانمان شدهاند، بیکار ماندهاند و یا از آنها سوءاستفاده شده است.
در سال 2013 بیشتر از 23000 نفر از بزرگسالانی که در سیستم بودند، به خاطر بالا رفتن سنشان از سیستم خارجشده و یا به مکانهای دیگری منتقل شدند.
نوجوانانی که به دلیل بالا رفتن سن از سیستم پرورشگاهی خارجشدهاند بدون اینکه خانه ثابتی پیداکرده باشند بیشتر بیکاری، بیخانمانی و سوءاستفاده را تجربه میکنند. در کل بچههایی که از سیستم خارج میشوند بیشتر دچار مشکلات سلامتی، بارداری در سنین پایین و مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، میشوند.
مشکلات سیستمهای پرورشگاهی و فرزندخواندگی
بسیاری از بزرگسالانی که بچهدار میشوند ولی نمیتوانند مسئولیت خانواده را به گردن بگیرند و یا قادر به بزرگ کردن یک کودک نیستند فرزندشان را به یک خانواده دیگر میبخشند به امید اینکه زندگی بهتری داشته باشد.
برخی دیگر از بچههایی که از والدین سوءاستفاده گر و یا غفلت گر گرفتهشدهاند به پرورشگاهها منتقل میشوند. بعضی از این بچهها توسط خانوادههایی به فرزندی پذیرفته میشوند اما بیشتر آنها بین خانههای مختلف جابجا میشوند تا جایی که سن آنها از محدوده قابلپذیرش سیستم پرورشگاهی بیشتر میشود و مجبور به ترک سیستم میشوند.
بسیاری از بچههایی که به فرزندخواندگی گرفته میشوند توسط والدین خوانده مورد غفلت واقع میشوند و یا از آنها سوءاستفاده میشود. یک پژوهش در سال 2010 روی پسرانی که فرزندخوانده بودند و در دانشگاه تحصیلکرده بودند انجام گرفت. گزارش شد از هر 3 نفر، 1 نفر از آنها توسط یک بزرگسال در خانهای که آنها را به فرزندی قبول کرده بودند، مورد سوءاستفاده قرارگرفته بود.
بعضی از این بچهها در خانههای متعددی تجربه سوءاستفاده دارند، این بچهها در اعتماد کردن به بزرگسالان دچار مشکل میشوند و یا هیچوقت نمیتوانند به هیچ بزرگسالی اعتماد کنند. بهطورمعمول بهاندازه همه بچههایی که در سیستم پرورشگاهها هستند، خانههای مناسب وجود ندارد. همچنین مددکار بهاندازه کافی وجود ندارد که پس از سپردن کودکان به منازل مختلف بتوانند بهصورت مداوم از وضعیت آنها آگاه باشند؛ بنابراین خیلی از موارد آزار و اذیت و یا غفلت حتی شناخته نمیشوند.
علاوه بر این برخی از این بچهها، نیازهای ویژه دارند (مثل کودکان اوتیسم، کودکانی که اختلال یادگیری دارند و…) والدینی که نتوانند به نیازهای این دسته نیز پاسخ دهند نیز جزو دسته افرادی هستند که با بچهها بدرفتاری کردند و از آنها غفلت کردهاند هرچند که این امر بهصورت عمدی نبوده است.
برخی از بچههایی که در خانههای مناسب پذیرفته میشوند هم استرس پیدا شدن والدین تنیشان را دارند. اینکه مبادا روزی والدینی بیولوژیکی آنها پیدا شوند و آنها را خانهای که در آن، جا گرفتهاند جدا کنند. بچههایی که در سنین پایین واگذارشدهاند و والدین خود را نمیشناسند، سطوح قابلتوجه اضطراب، استرس و دیگر اختلالات اضطرابی را به دلیل اطلاع نداشتن از گذشتهشان تجربه میکنند.
برخی از آنها بااینکه فرزندخواندگی موفق و شادی دارند نیز در مورد والدین و یا خواهر برادرهای تنی خود خیالپردازی میکنند و باز به دلیل گمگشتگی هویت، پرخاشگر میشوند. درمانهایی که به شناخت هویت افراد کمک میکنند، فرزندخواندگیهای باز (کودک به اطلاعات والدین تنی دسترسی داشته باشد) و پاسخگو بودن خانواده ناتنی به سؤالات کودک در مورد نحوه و علت فرزندخواندگی میتوانند کمککننده باشد.
مشکلات دلبستگی و فرزندخواندگی
با توجه به اینکه فرزندخواندهها ممکن است در خانههای زیادی جابجا شوند تا خانه مناسبی برای زندگی دائمی پیدا کنند، مشکلات دلبستگی بین آنها رایج است. علاوه بر این بعضی از این بچهها به دلیل ضربات سنگین و متعددی که در کودکی با آن مواجه شدهاند ممکن است مشکلات رفتاری جدی و شدیدی را نشان دهند. این مشکلات رفتاری روی کل سیستم خانواده تأثیر میگذارد و میتوانند مسبب جابجاییهای سریع کودک بین خانهها و پرورشگاههای مختلف شود.
بعضی از بچههایی که در سنین پایین به سیستمهای پرورشگاهی سپردهشدهاند و دلبستگی سنین اولیه را تجربه نکردهاند، دچار مشکلات زیادی ازجمله عدم اعتماد، مشکلات رفتاری، وابستگیهای عاطفی شدید، بهره هوشی پایینتر و… نسبت به گروههای دیگر هستند. این مشکلات میتوانند بهبود پیدا کنند درصورتیکه کودک به خانوادهای سپرده شود و یا مراقبینی داشته باشد که در زمینه ضربههای روحی کودکی متخصص باشند و بتوانند با تنظیم هیجانات خودشان، به کودک محبت و توجهی را که نیاز دارد، فراهم کنند میتوان امیدوار بود که کودک بتواند با این مشکلات روبرو شود و انطباق یابد.
مشکلات روانشناختی همایند با فرزندخواندگی و بزرگ شدن در پرورشگاه
علاوه بر نگرانیهایی که در زمینه دلبستگی وجود دارد، کودکانی که در پرورشگاه زندگی میکنند و یا توسط خانوادهای به فرزندخواندگی پذیرفتهشدهاند ممکن است تأخیر در رشد داشته باشند و مشکلات سلامت روان زیادی مثل سطوح بالای اضطراب، افسردگی و یا مشکلات اجتماعی را تجربه کنند. حتی کودکانی که درنهایت در یک خانه به فرزندی دائمی پذیرفته میشوند هم مشکلاتی در زمینه اعتماد دارند و باعث میشود دیر با روال زندگی خانواده پذیرنده منطبق شوند.
تشخیصهایی که عمدتاً با فرزندخواندگی داده میشوند:
دلبستگی ناایمن دوسوگرا
اختلال نافرمانی مقابلهای
اختلال سلوک
اختلال استرس پس از ضربه
بزرگسالانی که در سیستمهای پرورشگاهی رشد کردهاند، موقعیتهایی مثل بیخانمانی، اعتیاد، اضطراب و افسردگی را بیش از جمعیت عادی گزارش میدهند. پژوهشی روی این افراد نشان داد آمار اختلال استرس پس از ضربه در این افراد دو برابر بازماندههای جنگ عراق است!
درمانهایی که میتواند به بهبود این مشکلات کمک کند
در مورد کودکانی که در سیستمهای پرورشگاهی هستند، درمانهای روتین بهتنهایی جواب نمیدهد. به عبارتی به بهبود حال آنها کمک میکند ولی ازآنجاکه شدت آسیب در این کودکان زیاد است، در کنار درمانگر این کودکان به یک مددکار نیز نیاز دارند تا در تمام طول مدت انطباق آنها با شرایط در کنارشان باشد؛ اما ازآنجاکه سیستمهای پرورشگاهی از کمبود مددکار اجتماعی رنج میبرند این کودکان بارها دچار سرخوردگی از سیستم میشوند و اعتمادشان سست میشود.
با توجه به این مسئله توصیه میشود خانوادههایی که تمایل به فرزندخواندگی دارند قبل از گرفتن کودک، حداقل به مدت 6 ماه در دوره درمان باشند تا با مسائل و مشکلاتی که با آن روبرو میشوند آشنا شده و نحوه واکنش را از قبل بدانند. این خانوادهها باید با نیازهای خاص و ویژهی کودکان بیسرپرست آشنا باشند تا بتوانند در جلب اعتماد آنها موفق شوند. باید به خانوادهها آموخت چگونه در مورد مشکلات رفتاری و نگرانیهایشان با کودکی که به سرپرستی میگیرند صحبت کنند.
برخی خانوادهها به دلیل ناآگاهی از نحوه برخورد و چالشهایی که رفتار با یک کودک بیسرپرست دارد، تصمیم میگیرند کودک را بعد از مدتی دوباره به پرورشگاه برگردانند که یکی از عوامل صدمات روحی شدید به کودکان است، بعضی از این مشکلات با درمانهای گروهی قابلحل میباشد و به این وسیله میتوان از صدمات بعدی جلوگیری کرد.
مورد پژوهی:
کودکی با سابقه غفلت، 12 ساله که تاکنون بیشتر از 20 بار در سیستم پرورشگاه جابجا شده است. به دلیل اعتیاد مادر، قبل از موعد مقرر به دنیا آمد و توسط هردو والد مورد بیتوجهی قرارگرفته است. به دلیل نامشخص بودن مرزهای خانواده او بارها توسط خواهر برادرهایش مورد سوءاستفاده قرارگرفته است. معلم سال اول دبستان او به دلیل نامرتب بودن لباسهایش و آثار دائمی سوختگی روی بدنش او را به سیستم حمایت از کودکان ارجاع داد و سرپرستی او از خانواده گرفته شد. در پرورشگاه بارها سابقه مشکلات رفتاری داشت، برای مثال خودزنی میکرد، وقتی ناراحت بود سرش را به دیوار میکوبید و اموال پرورشگاه را تخریب میکرد. بعد از جابجاییهای زیاد بین خانههای مختلف، در یکی از پرورشگاهها برای او تشخیص دلبستگی ناایمن دوسوگرا، سندروم الکل جنینی و تأخیر در یادگیری دادند. یک خانوادهای که درخواست فرزندخواندگی داشتند برای برخورد با این مشکلات آموزش دیدند و به مدت سه ماه درحالیکه او همچنان در پرورشگاه بود جلسات خانوادهدرمانی گروهی را با او گذراندند. بعد از کمکهای درمانگران و خانواده پذیرنده، او توانست عشق را بپذیرد، با مشکلات رفتاریاش کنار بیاید و با خانواده پذیرندهاش ارتباط مناسبی برقرار کند. در سه ماه دوم و زندگی با همان خانواده، حس امنیت در او افزایش یافت و مشکلات برقراری ارتباط کاهش پیدا کرد. خانوادهای که او را پذیرفته بودند با مشاور مدرسه در مورد مشکلات یادگیری او صحبت کردند و با کمک آنها، وی به سطح تحصیلی مناسبی رسید. او به همراه خانوادهاش در درمان باقی ماندند و تعهد خود را حفظ کردند تا جایی که کودک هم در خانواده و هم در مدرسه به سطح خوبی رسید. بعد از سال اول کودک توانست علاوه بر دریافت محبت از سوی خانواده، به آنها علاقه متقابل نشان دهد و به استحکام رابطهشان کمک کند.
منبع
Foster Care. (2013). Retrieved from http://www.childrensrights.org/newsroom/fact-sheets/foster-care
Luscombe, B. (2013, November 4). New adoption rules means more kids are left in orphanges. Retrieved from http://healthland.time.com/2013/11/04/the-dark-side-of-cleaning-up-international-adoptions-kids-are-left-in-orphanges-longer
National Adoption Month: Foster Care Adoption Statistics. (2009, October 1). Retrieved from https://davethomasfoundation.org/news_story/national-adoption-month-foster-care-adoption-statistics