چرا فوبیای سرطان منسوخ و مضر است؟

درک اینکه ترس از کجا می آید و با ما چه می کند می تواند کمک کند.

علیرغم پیشرفت های بزرگ پزشکی، ما هنوز بیش از هر بیماری دیگری از سرطان می ترسیم.

درک تاریخچه و روانشناسی ترس مدرن ما از سرطان می تواند به کاهش آسیب ناشی از آن کمک کند.

این دومین پست از مجموعه پست‌هایی است که بر اساس کتاب جدید من “درمان فوبیا سرطان: چگونه خطر، ترس و نگرانی ما را گمراه می کنند” است.

این زن 75 ساله فلج بود و قادر به صحبت کردن نبود. پس از معاینه کامل، پزشک خانواده به فرزندانش گفت که توده‌ای در تیروئید مادرشان پیدا کرده است و مشکوک است که سرطان از آنجا شروع شده و به مغز او سرایت کرده است. او آنها را به یک متخصص سرطان ارجاع داد و به عنوان آخرین امید پیشنهاد کرد که درمان با ید رادیواکتیو ممکن است سرطان را از بین ببرد و به بهبودی مادرشان کمک کند.

این انکولوژیست واکنش غافلگیرکننده خانواده را هنگام ارائه خبر وحشتناکی که به نظر می رسید، توصیف کرد:

پیرزن فلج و بی‌حال روی تختش دراز کشیده بود. بالاخره تست ها کامل شد هیچ شواهدی از سرطان وجود نداشت.

به خانواده گفته شد: “هیچ کاری نمی توان کرد.” مادرت به دلیل شکستگی رگ خونی دچار سکته شده است. مغز به طور جبران ناپذیر آسیب دیده است. هیچ عمل یا درمانی وجود ندارد که بتواند کمک کند.»

دختر بزرگ‌تر خم شد و با تنش به جلو خم شد و با صدای لرزان پرسید: سرطان پیدا کردی؟

سرطان وجود نداشت.»

خانواده فریاد زدند: خدا را شکر.

– از سرطان و عقل سلیم اثر جورج کریل جونیور.

سرطان از زمانی که در دهه 1920 به دلیل شماره دو مرگ و میر در این کشور تبدیل شد، ترسناک ترین بیماری در ایالات متحده بوده است. اما از آن زمان تاکنون تنها دومین عامل مرگ و میر بوده است. بیماری قلبی همیشه تعداد بیشتری از ما را کشته است (به جز در دوران افسردگی در دهه 30، زمانی که ذات الریه برای مدت کوتاهی از آن تمایز مشکوک برخوردار بود).آیا نباید از چیزی که بیشتر از همه ما را می کشد بترسیم؟ خوب، ممکن است یک کارشناس بیمه خونسرد اینطور فکر کند، اما من و شما اینطور نیست. درک ریسک امری ذهنی تر است، ترکیبی از حقایق که از دریچه احساسات ما و زمینه زندگی خودمان دیده می شود. در نتیجه، از برخی چیزها بیشتر از آنچه شواهد نشان می‌دهند می‌ترسیم، و از چیزهای دیگر کمتر از آنچه شواهد به ما هشدار می‌دهند می‌ترسیم. این یک “شکاف درک ریسک” ایجاد می کند که می تواند ما را به خودی خود دچار مشکل کند. سرطان هراسی یک مثال واضح است.

خوشبختانه، تحقیقات پیشگامانی مانند پل اسلوویچ جزئیات روانشناختی سیستم ادراک ریسک عاطفی ما را آشکار کرده است. این کار چندین “عوامل ترس” را شناسایی کرده است که به توضیح اینکه چرا سرطان ما را بسیار می‌ترساند، کمک می‌کند.

شاید مهمتر از همه، این محققان دریافته اند که ما از هر تهدیدی که احساس می کنیم کنترلی بر آن نداریم، بیشتر می ترسیم. هنوز هم باور عمومی بر این است که تشخیص سرطان حکم اعدام است و هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم. به آنچه برخی از بیماران در یک مطالعه در سال 2014 درباره ترس از سرطان گفتند گوش دهید:

“ترس، مرگ، احساس اینکه نمی توانی آن را کنترل کنی، از کنترل تو خارج است.”

«به محض شنیدن سرطان به فکر نهایی می‌شوید. دیگر چیزی نیست جز این که این شخص بمیرد.»

تصویر اصلی من که با آن بزرگ شدم سرطان است: مرده!

یا به آنچه که آنجلینا جولی در «انتخاب پزشکی من» گفت، مقاله نیویورک تایمز در سال 2013 اعلام کرد که او ماستکتومی مضاعف انجام داده است: «سرطان هنوز کلمه‌ای است که در دل مردم ترس ایجاد می‌کند و احساس عمیقی از ناتوانی ایجاد می‌کند.»

نیاز به احساس کنترل، ایمان تقریباً کور عموم مردم به غربالگری سرطان را توضیح می دهد. میلیون ها صفحه نمایش بیشتر از گروه هایی که غربالگری برای آنها توصیه می شود. اما غربالگری کاری به ما می دهد که بتوانیم انجام دهیم. مشاهده جیمی هالند، محقق پیشگام در زمینه روان انکولوژی را در نظر بگیرید: “بسیاری از زنان و پزشکان آنها احساس می کنند که غربالگری ماموگرافی تنها اقدام مثبتی است که می توانند برای کاهش ترس خود انجام دهند.

سرطان همچنین ترسناک است زیرا در بسیاری از موارد مرگ ناشی از سرطان درد و رنج زیادی را به همراه دارد. همانطور که اسلوویچ و همکارانش دریافتند، آنچه ترس ما از یک تهدید خاص را شکل می‌دهد، احتمال مرگ ما را کمتر می‌کند و بیشتر ماهیت چگونگی مرگ ما است. در یک نظرسنجی در سال 2018 که توسط انجمن انکولوژی بالینی آمریکا (ASCO) انجام شد، بزرگترین دلیلی که مردم برای ترس از تشخیص سرطان، که با ترس از خود مرگ گره خورده است، ارائه کردند، درد و رنج بود.

ما همچنین از هر خطری که به نظر می رسد ساخته انسان باشد، بیشتر از خطراتی که به طور طبیعی به وجود می آیند می ترسیم. این قسمت از چشمه خاموش راشل کارسون را در نظر بگیرید: “به جای محیط طبیعی، به سرعت یک محیط مصنوعی متشکل از مواد شیمیایی و عوامل فیزیکی جدید جایگزین شد، که بسیاری از آنها دارای ظرفیت های قدرتمندی برای ایجاد تغییرات بیولوژیکی بودند. در برابر این مواد سرطان زا که فعالیت های خود او ایجاد کرده بود. انسان هیچ حفاظتی نداشت.» در یک نظرسنجی از افکار عمومی در سال 2001، 80٪ از پاسخ دهندگان گفتند که سرطان توسط آفت کش ها و افزودنی های غذایی ایجاد می شود و 88٪ گفتند که ناشی از آلودگی است. در به روز رسانی آن نظرسنجی در سال 2019، 79 درصد با این جمله که «همه چیز باعث سرطان می‌شود»، کم یا زیاد موافق بودند.

ما همچنین از خطراتی که به نظر می رسد به ما تحمیل می شود بیشتر از خطراتی که داوطلبانه درگیر آن می شویم می ترسیم. یک نظرسنجی در سال 2015 توسط مؤسسه تحقیقات سرطان آمریکا گزارش داد که طبق افکار عمومی، 10 مورد از 16 علت اصلی سرطان توسط منابعی مانند آفت‌کش‌ها بر روی غذا یا آزبست یا آلودگی صنعتی یا افزودنی‌های غذایی یا انرژی هسته‌ای به ما تحمیل می‌شود.

در نهایت، یک عامل روانی دیگر به ترس ما از سرطان کمک می کند. ادبیات از آن به عنوان «شخصیت‌سازی» یاد می‌کند. خطر مرتبط با یک شخص واقعی – با چهره و نام، مانند ما – ترسناک تر است. همه ما فردی را می شناسیم که سرطان داشته یا داشته است. همانطور که یک بیمار به هالند گفت: «مردم زیادی که می شناسم بر اثر سرطان مرده اند. میترسم.”

با این همه بار روانی، تعجب آور نیست که ما از شکاف درک خطر در مورد سرطان رنج می بریم. اینکه ترس از سرطان از برخی جهات بیشتر از خطر است کاملا قابل درک است. اما بدیهی است که این شکاف درک خطر، هر چند قابل درک باشد، هم به سلامت فردی و هم به جامعه آسیب های زیادی وارد می کند. شناسایی آن آسیب‌ها جایی است که این سریال در مرحله بعدی قرار دارد.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *