مرگ و میر ناشی از سرطان در سالهای اخیر کاهش یافته است، اما چرا ترس از سرطان (فوبیا سرطان) هنوز وجود دارد؟

مرگ و میر ناشی از سرطان از سال 1991 یک سوم کاهش یافته است.

مرگ و میر ناشی از سرطان کاهش یافته است، با این حال ما هنوز بیش از هر بیماری دیگری از سرطان می ترسیم.

ترس از سرطان به خودی خود می تواند آسیب جدی ایجاد کند.

هزاران نفر از درمان انواع سرطان که بیش از حد تشخیص داده شده اند آسیب می بینند و هرگز علائمی ایجاد نمی کنند.

سرطان. خود کلمه ترسناک است. مترادف های ترسناک عبارتند از بدخیمی، بیماری، فساد، و بلایت (“سرطان در جامعه”). در یک نظرسنجی، از دو سوم افرادی که از آنها پرسیده شد: “اولین کلمه ای که با شنیدن کلمه سرطان به ذهن می رسد چیست؟” گفت “مرگ”. چندین نظرسنجی دیگر نشان داده اند که ما بیش از هر بیماری دیگری نگران سرطان هستیم، از جمله بیماری قلبی، که تقریباً 100000 نفر را در سال می کشد. (در سال 2020، 696962 مورد مرگ ناشی از بیماری قلبی، 602350 مورد بر اثر سرطان وجود داشت.)

با این حال، در چند دهه گذشته، نرخ کلی مرگ و میر ناشی از سرطان در ایالات متحده کاهش یافته است. انجمن سرطان آمریکا به تازگی گزارش داده است که مرگ و میر ناشی از سرطان در ایالات متحده از سال 1991 به میزان 33 درصد کاهش یافته است. تقریباً دو سوم سرطان ها (بیش از 200 نوع مختلف و زیرگروه های بیشتری وجود دارد) اکنون می توانند به عنوان یک بیماری مزمن درمان شوند. یا به طور کامل درمان شود (نه بدون رنج قابل توجه در طول برخی از آن درمان ها).

تاریخچه و روانشناسی فوبیای سرطان

چرا ترس مداوم از سرطان؟ و مهمتر از آن، این ترس با سلامتی ما چه می کند؟ تا زمانی که به این سؤالات پاسخ ندهیم، آنچه که برخی آن را سرطان هراسی ما می نامند، همچنان آسیب زیادی به ما به عنوان افراد و جامعه وارد می کند.

ترس از سرطان نسبتاً جدید است. تنها 100 سال پیش بود که سرطان به یکی از علل اصلی مرگ و میر در کشور تبدیل شد. قبل از آن، ما آنقدر زنده نبودیم که تمام جهش‌ها در یک سلول ایجاد شوند که منجر به رشد کنترل‌نشده سلولی و انتشار متاستاتیک آن سلول‌های درنده در بدن می‌شود. اکثر سرطان ها در افراد 55 سال و بالاتر رخ می دهد. امید به زندگی در سال 1900 در دهه 40 بود.

مناقشات دو دهه ای در دهه 50 و 60 در مورد اینکه آیا سیگار باعث سرطان می شود یا خیر، یک کلمه تابو – “سرطان” – را رایج کرد. جنبش نوپای محیطی، فیلم‌ها و کتاب‌ها و رسانه‌های خبری، ترس از سرطان را در ذهن مردم سوزاند.

قانون ملی سرطان به طور نمادین “جنگ علیه سرطان” را در سال 1971 آغاز کرد و نوید یک “درمان” را برای همه سرطان ها داد، وعده ای که محقق نشده باقی مانده است. پیشرفت منعکس شده در آمارهای جدید واقعی و چشمگیر، اما افزایشی بوده است. و بیش از 600000 نفر در ایالات متحده هنوز در سال بر اثر سرطان جان خود را از دست می دهند.

سرطان به دلایل روانشناختی ذاتی نیز ترسناک است. ما از هر خطری که فکر می کنیم نمی توانیم کنترل کنیم می ترسیم، و اکثریت مردم هنوز معتقدند که نمی توانیم سرطان را کنترل کنیم، که تشخیص سرطان به طور خودکار به معنای مرگ است. ما از هر خطری که شامل درد و رنج بیشتر باشد، می ترسیم، مانند بسیاری از انواع سرطان. و زمانی که تجربه شخصی در مورد آن داشته باشیم، بیشتر از هر خطری می ترسیم. زندگی معدودی در آمریکا تحت تأثیر این بیماری ظالمانه قرار نگرفته است.

آسیبی که ترس ما می تواند ایجاد کند

ترس از سرطان عمیقاً در ما وجود دارد. اما صرف پذیرش این واقعیت به طرز خطرناکی ساده لوحانه است، زیرا ترس از سرطان صدمات بسیار زیادی را به همراه دارد، در برخی موارد بیشتر از خود بیماری. تقریباً 15000 زن در سال در ایالات متحده ماستکتومی جزئی یا کامل (یا در برخی موارد مضاعف) برای درمان نوعی از سرطان سینه، کارسینوم مجرای درجا انجام می‌دهند، که در شکل درجه پایین خود نرخ بقا یا 100 درصد بدون هیچ گونه‌ای دارد. رفتار. تقریباً 80000 مرد مبتلا به نوع کم خطر سرطان پروستات با رشد آهسته و کم خطر تقریباً مطمئن هستند که هرگز هیچ آسیبی در طول زندگی آنها نخواهد داشت، به هر حال جراحی تهاجمی یا درمان پرتویی انجام می دهند. هزاران نفر پس از یافتن یک گره کوچک از سلول های سرطانی، حتی پس از اینکه به آنها گفته شد که نرخ بقای نوع سرطان آنها بیش از 99 درصد بدون هیچ درمانی است، جراحی برای برداشتن غده تیروئید خود انجام می دهند.

این “ترس اکتومی” باعث آسیب به ده ها هزار نفر می شود. عوارض جانبی جدی، (درد مادام العمر قفسه سینه و بازو پس از ماستکتومی، اختلال نعوظ و بی اختیاری ادرار پس از پروستاتکتومی)، و در موارد نادر مرگ ناشی از عوارض جراحی. و میلیاردها دلار هزینه دارند. سیستم مراقبت های بهداشتی ایالات متحده سالانه نزدیک به شش میلیارد را صرف درمان سرطان هایی می کند که ما را از درمان هایی که شرایط بالینی ما نیازی به آن ندارند می ترساند.

همچنین میلیاردها دلار برای غربالگری سرطان هزینه می کنیم که مشخص شده است برای گروه های سنی خاص آسیب بیشتری نسبت به فایده دارد. ترساندن افراد با نتایج مثبت کاذب، یا ترساندن آنها به درمان تهاجمی تر و بالقوه مضر پس از تشخیص سرطانی که “تشخیص بیش از حد” وجود دارد، به احتمال زیاد هرگز آسیبی به همراه نخواهد داشت. CDC گزارش می دهد که 2.5 میلیون نفر در رده سنی 40-44 و 11 میلیون 75 سال و بالاتر در سال 2017 نوعی غربالگری سرطان کولورکتال را انجام دادند، در مجموع 13.5 میلیون نفر غربالگری شدند، اگرچه آنها خارج از سنینی بودند که چنین غربالگری برای آنها توصیه می شود. تمایل به غربالگری قابل درک است. غربالگری به نظر می رسد که ما در حال انجام کاری در مورد خطر هستیم – کنترل کردن. در اینجا یک مثال اخیر است. یک مطالعه گزارش داد که پزشکان همچنان آزمایش‌های غربالگری سرطان پروستات را برای مردان ۷۰ سال به بالا تجویز می‌کنند که غربالگری برای آن‌ها توصیه نمی‌شود، زیرا مشخص شده است که این آزمایش بیشتر از اینکه مفید باشد ضرر دارد. (بیشتر سرطان های پروستات در مردان در این سن به قدری آهسته رشد می کنند که در نهایت مرد با سرطان می میرد، اما نه از آن.) دلیل این آزمایش ها چیست؟ میل به کنترل، در برابر ترس از سرطان.

ما باید در این ترس تجدید نظر کنیم. سرطان یک علت اصلی مرگ است، بله، و اغلب بی رحمانه است. اما ترس ما اکنون در برخی موارد بیشتر از خطر است و این موارد آسیب بیشتری نسبت به خود بیماری دارد. رابطه عاطفی ما با امپراطور همه بیماری ها به پیشرفتی که در برابر سرطان داشته ایم، نمی رسد. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، سرطان هراسی به ایجاد آسیب های عظیم ادامه خواهد داد.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *