ساختار شخصیت از دیدگاه اسکینر
اسکینر شخصیت را چگونه تعریف میکند؟
کاظم ستاری سفیدان جدید. دانشجوی دکترای تخصصی روانشناسی دانشگاه تهران و کارشناس اداره کل بهزیستی
در این مقاله از ساختار شخصیت از دیدگاه اسکینر سخن میگویین شخصیت را از هر بعدی تعریف نمائیم ناچاریم حداقل در چند بعد اشتراک نظر داشته باشیم. بر اساس تعاریف، کلمه «من» باعث تمایز ما از دیگران میشود.
با این اوصاف میتوان فهمید که شخصیت بهنوعی با مفاهیمیمانند بادوام بودن، منحصربهفرد بودن و آنگونه که دیگران ما را میپندارند، گرهخورده و درواقع تشکیل من مجزایی را میدهند که شخصیت نام برد.
شخصیت قابل پیشبینی و نسبتاً ثابت بوده و جنبه قابلرؤیت منش فرد بهگونهای که بر دیگران تأثیر میگذارند، است؛ اما این بدان معنا نیست که شخصیت تغییر نمیکند بلکه امکان تغییر در پاسخ به موقعیتهای متفاوت وجود دارد.
از طرفی ماهیت انسان دغدغه اغلب اندیشمندان بوده و بهتفصیل به آن پرداخته و هر نظریهپردازی با توجه به برداشت خود از ماهیت انسان به سؤالات مهمی راجع به شخصیت پاسخ میدهد. در اینجا ما به ماهیت انسان از دید اسکینر میپردازیم.
دیدگاه اسکینر
در اینجا ما به ماهیت انسان از دید اسکینر میپردازیم.
اصول و مفاهیم رفتارگرایی در دنیا و ایران جایگاه خاصی در امور درمانی، مدیریتی، آموزشی و … دارند. در بسیاری از موارد افراد با تقویت بیشتر از تغییر باور ترمیم و تغییر مییابند. رفتارگرایی مثل اسکینر، بجای طرح مبحث شخصیت، کل رفتار را بهصورت عینی بحث کرد و گفت اغلب رفتارهای اجتماعی انسان بر اساس تقویت به دست میآیند و شخصیت چیزی بیش از تجمع و ترکیب رفتارهای عادتی آموختهشده و مجموع رفتارهایی که از اصول شرطیسازی نشأتگرفتهاند، نیست.
تقویتکنندهها
تقویتکنندهها اثری قویتر از تنبیه در شکلدهی و ساختار شخصیت داشته و حتی پایدارتر و فراگیرتر هستند به خاطر همین، در ممالک غربی سهم مجازات اندک و توزیع پاداش زیاد است.
البته نتایج بهدستآمده از پدیدههای قابلمشاهده را نباید به پدیدههای غیر قابلمشاهده نسبت داد. بررسی علمی روانشناسی و جایگزینی مفاهیم عینی و قابلمشاهده بجای مفاهیمی مثل علاقه و پویش هدف اصلی است.
در رفتارگرایی علمی، پیشبینی و کنترل امکانپذیر است و متغیرهای مشخصی، رفتار و شخصیت را تعیین میکنند. رفتار در شرطیسازی کنشگر بهصورت صادر شدن است و صرفاً پاسخ ظاهر میشود که اینها در تاریخچه تقویت فردی ارگانیزم و تاریخچه تکاملی گونه، نهفته شدهاند.
رفتار مطلوب
رفتار مطلوب در صورتی صادر میشود که ابتدا محیط آن را شکل دهد. در شکلدهی، شخص یا محیط ابتدا تقریبهای رفتار و سرانجام خود رفتار مطلوب را تقویت میکنند و مجموع رفتارهای پیچیده شکل میگیرند.
محیط در شکل دادن و نگهداشتن رفتارها نقش گزینشی دارد، هرکسی با واکنش نشان دادن به برخی عناصر و واکنش نشان ندادن به عناصر دیگر، تاریخچه تقویت را رقم میزند که این تاریخچه افتراقی را تمییز گویند، علت تمییز در تفاوتهای محیطی و تاریخچه فردی است.
تعمیم
درباره تعمیم اسکینر میگوید، تقویت یک پاسخ، احتمال وقوع پاسخهایی را که شامل عناصر همانندند افزایش میدهد و همان پاسخدهی به محیط مشابه در غیاب تقویت قبلی است.
تقویت معادل پاداش نیست چون هر رفتاری که تقویتشده، لزوماً لذتبخش نیست. رفتاری که احتمال زنده ماندن فرد را افزایش دهد نیرومند میشود. بهنوعی شخصیت ما با تقویت و تنبیه گرهخورده و غالباً روابط و امور رفتاری را میتوان با آنها توجیه کرد.
تنبیه، ارائه محرکی آزارنده یا حذف محرکی خوشایند است که باعث نیرومندی پاسخ نمیگردد و تأثیر آن از تأثیر پاداش کمتر قابل پیشبینی است و سبب متوقف کردن رفتار و گسترش دامنه مؤثری آن میشود.
رسوم فرهنگی
رسوم فرهنگی و انتخاب طبیعی نیز در شخصیت اهمیت دارند، رفتارهایی که در طول تاریخ برای گونه مفیدند ادامه یافته ولی آنهایی که صرفاً ازلحاظ فردی تقویتکنندهاند حذف میشوند.
رد بخش کوچکی از رفتار انسان در انتخاب طبیعی و تکامل گونه و بخش بزرگتری، در وابستگیهای تقویت، مخصوصاً در فرهنگ ریشه دارند. انسانها برای انجام دادن کاری که به نفع جامعه است تصمیم جمعی نمیگیرند، بلکه آن جوامعی که اعضایش بهصورت جمعی رفتار کردند، باقی میمانند.
انسانها هشیارند و از این هشیاری آگاهاند، رفتار حاصل محیط بوده و بخشی از آن محیط، درون فرد قرار دارد که این قسمت از جهان به خود تعلق دارد. هرکسی بهصورت ذهنی از افکار و احساسات خویش آگاه است.
سائقها صرفاً خیالهای توجیهی بوده و نباید رفتار را به هیجان و قصد نسبت داد. چون قابلیت بررسی مستقیم بیرونی ندارند. از طرفی رویاها بهصورت شکلهای نا آشکار و نمادی رفتار در نظر گرفته میشوند و تحت تأثیر وابستگیهای تقویت هستند.
برای شخصیت ناسالم، زمانی که کنترل اجتماعی اعمال میشود، افراد میتوانند از سه راهبرد اساسی برای خنثی کردن آن استفاده کنند؛ گریز، تمرد و مقاومت منفی (لج بازی).
رفتارهای نامناسب
رفتارهای نامناسب از روشهای خودشکن مقابله کردن با کنترل اجتماعی یا از تلاشهای ناموفق در کنترل شخصی ناشی میشوند.
ساختار شخصیت از دیدگاه اسکینر اسکینر تعدادی از الگوهای نامناسب و رایج همراه با تقویت را داروها، رفتار بیاندازه نیرومند، رفتار بیاندازه محدود و از سر دور کردن واقعیت و تنبیه کردن خود میداند و اسکینر بهجز اجتناب از تحریک ناخوشایند و کسب تقویت مثبت، هدف خاصی را به آنها نسبت نداد.
جبرگرا
اسکینر جبرگرا بوده و انتخاب و توانمندیهای فردی در برداشت وی جایگاهی ندارند. آزادی و شأن بهاینعلت تقویتکننده هستند که افراد از این عقیده که آزادی انتخاب کردن دارند و از شأن انسان بودن برخوردارند، احساس خشنودی میکنند.
وی دید خوشبینانهای نسبت به انسان دارد و ازآنجاییکه اصول تقویت، رفتار انسان را شکل میدهند، اینگونه کاملاً سازشپذیر است.
ساختار شخصیت از دیدگاه اسکینر : به باور اسکینر، عوامل ژنتیکی نقش مهمی در رشد شخصیت دارند؛ ولی شخصیت انسان عمدتاً توسط محیط شکل میگیرد، بنابراین تمایل او بیشتر به سمت عوامل تعیینکننده اجتماعی رفتار است.
در آخر اینکه، تاریخچه فردی، رفتار را تعیین میکند و چون هرکسی تاریخچه وابستگیهای تقویتی منحصربهفردی دارد، رفتار و شخصیت نیز منحصربهفرد هستند.
منابع:
- فراسوی آزادی و شأن؛ بی اف اسکینر؛ ترجمه دکتر علیاکبر سیف
- نظریههای شخصیت؛ جس فیست و گریگوری جی فیست؛ ترجمه، یحیی سیدمحمدی
- نظریههای شخصیت؛ دوان پی شولتز و سیدنی الن شولتز؛ ترجمه، یحیی سیدمحمدی
- روانشناسی پرورشی نوین، دکتر علیاکبر سیف