سازمان یاد دهنده بسیاری از مدیران سازمانی از درک این موضوع که بهبود سازمانی نیاز به تعهد به یادگیری مداوم دارد، ناتوان هستند. سازمانهای یاددهنده منسجم تر از سازمانهای یادگیرنده هستند ، زیرا عقیدهای فراتر از این دارند که هرکسی در سازمان بایستی به طور مستمر دانش ها و مهارت های جدید را کسب کند. سازمان یادگیرنده افراد سازمان را به یادگیری سازمانی سوق میدهد اما سازمان یاددهنده از مدیران ارشد خود که نقش آگاهان در سازمان را دارند، می خواهد که آموخته های خود را به دیگران بیاموزند.
سازمان یاددهنده به طور خودکار یادگیرنده نیز می باشد اما سازمان یادگیرنده نوعاً یاددهنده نیست و تلاشی نظامند جهت یاددادن و انتقال دانش و مهارت خود به دیگران بعمل نمی آورد. در سازمانهای یاددهنده رهبران سازمانی برای بلند مدت باید به پرورش رهبران نسل بعد بپردازند و این پرورش را توسعه دهند. برای اینگونه رهبران یاددهی یک فعالیت دائمی محسوب میگردد. پیش از تعریف و پرداختن به یاددهی سازمانی، به بیان اطلاعات ودانش و میزان کاربرد آنها در سازمان ها با توجه به نوع سازمان می پردازیم.
کارکنان در محیطی که جستجوی دانش و دیدگاه های جدید، یک هنجار قابل قبول است بیشتر راغب هستند تا تغییرات بازار را جستجو کنند و نیاز به یافتن پاسخ های جدید برای آنها را بپذیرند. سازمانهای یاددهنده شخصیت کارکنان سازمان را منعکس میکنند و چون آنها به طور مستمر با تغییرات محیط وفق مییابند و ایدههای جدید را می پذیرند، مداوم تغییر می یابند؛ بر این اساس ویژگی های ساختاری سازمان یادگیرنده معرفی می شود :
1.الگوی ذهنی سازمان یاددهنده: سازمان یاد دهنده با این الگوی ذهنی ایجاد می شود که یاددهی یک فعالیت ارزشمند است؛ این الگوی ذهنی توسط رهبران ارشد شدیداً حفظ میشود زیرا یاددهی را یک هدف واضح و صریح در داخل سازمان می سازند و توسعه کارکنان الویت اول همه است.
2.الگوی ذهنی یادگیری رهبر: معلمان بزرگ یادگیرندگان بزرگی نیز هستند. کارکنانی که به حد کافی برای دانش ارزش قائل هستند تلاش میکنند آن را به دیگران انتقال دهند. الگوهای ذهنی یاددهی و یادگیری به شیوه های متعدد در سازمان یاددهنده منعکس میشود و تقویت میگردد.
الف) محیط غیر رسمی: اگر قرار باشد یاددهی و یادگیری در تمام جهات جریان یابد؛ عدم رسمیت، یک پیش نیاز است. اگر افراد دارای رتبه و مقام، گوشه گیر و بیاعتنا باشند فرصت یادگیری از دیگران را از دست میدهند.
ب) استفاده از اقتدار برای ارتقای جریان دانش: سازمان¬های یاددهنده از یاددهی و یادگیری به عنوان وسیلهای برای هماهنگ کردن و کنترل فعالیتهاشان استفاده میکنند و رهبرانی که آنها را میسازند از تظاهر به نمایش قدرت اجتناب میورزند ولی میتوانند در استفاده از اقتدارشان برای ارتقای یاددهی و یادگیری، کاملاً خلاقانه عمل کنند.
ج) پرورش اعتماد به نفس سالم: کارکنان نیاز به اعتماد به نفس دارند تا ذهن¬شان نسبت به دانش باز شود؛ نیاز است بدانند آنها دانشی دارند که ارزش یاد دادن به دیگران را دارد.
3.یاددهی در عملیات روزانه: در سازمان های یاددهنده ساختارهایی وجود دارد که برای حمایت از رشد و پشتیبانی از کارکنان بدون محدود کردن آنها طراحی شده اند. اینگونه سازمان ها جستجو و کنجکاوی را تشویق میکنند. تغییرات درونی سازمان یاددهنده در تمام سطوح به عنوان فرصتهای یادگیری تلقی میگردد.
4.زیر ساخت سازمان یاد دهنده: به منظور داشتن یک سازمان یاددهنده که تاثیرگذار باشد اطلاعات باید به سرعت و با صحت جریان یابد؛ حتی با یک فرهنگ قوی و فرآیند عملیاتی که مشارکت دانش را ارتقاء میدهد، یک سازمان نمیتواند چرخه یاددهی شرافتمندانه را بدون یک زیرساخت خوب تدوین شده حفظ کند.
به طور کلی در چنین سازمانهایی، رهبر، یاددهندهای است که همة اعضای سازمان از آن یاد میگیرند یا به عبارتی، دارای شانههای گرد گرفتهای است که تمام اعضای سازمان از آن بالا می روند. وظیفه رهبران در سازمانهای یاددهنده در اختیار گرفتن سرمایه انسانی و ایجاد ارزش افزوده برای آن است و اینکار فقط با یاددهی امکان پذیر میباشد. رهبران باید ایدههای خود را در راستای ارزشهای سازمانی و با قاطعیت به اجرا درآورند و تغییرات را به عنوان فرصت نگاهکنند.
مانا رضایی