ADHD

قسمت ششم :خودشیفتگی و جبران بیش از حد

قسمت ششم :خودشیفتگی و جبران بیش از حد : قسمت‌های غمگین این داستان برای هفته‌ها و در برخی موارد ماه‌ها در چرخه‌ی یک اتمام رابطه‌ی خشن و پیوست دوباره‌ی آن‌ها طول می‌کشید و رفته رفته این چرخه سخت‌تر و سخت‌تر می‌شد. بیشتر این دخترها در گذشته‌شان مورد استفاده‌ی جنسی قرار گرفته بودند. سرانجام، روی از بازی‌هایشان خسته می‌شد و رابطه را بصورت دائمی تمام می‌کرد و قسم می‌خورد که دیگر به آن‌ها تسلیم نشود. اما معمولا دختر بعدی که قرار بود وارد زندگی‌اش شود یک دختر مجنون بود.

من همیشه به مردها می‌گویم، اگر تمام دخترهایی که وارد زندگی‌تان می‌شوند شوریده‌اند و تعادل روحی ندارند، بازتابی از میزان کمال عاطفی خودتان هستند. بازتابی از اعتماد به نفس یا عدم اعتماد به نفس‌تان. از نیازمندی‌تان. مردم بی‌نیاز با آدم‌های نیازمند وارد رابطه نمی‌شوند و همینطور برعکس. نمی‌توانند چرا که هیچ جاذبه‌ای میان‌شان ایجاد نمی‌شود.

اگر تمام دخترهایی که جذب شما می‌شوند نیازمند هستند و از نظر عاطفی بی‌دفاع، این به شما چه می‌گوید؟

روی از یک آدم نیازمند تبدیل به یک آدم با خودشیفتگی بیش از حد شده بود. او از ستایش کردن دخترها و نادیده گرفتن خود، به ستایش خود و نادیده گرفتن دخترها رو آورد. کلید رسیدن به مرحله‌ی بی‌نیازی این است که هم به خود احترام بگذارید و هم به دختر مقابل‌تان.

تنها راه دائمی قرار گذاشتن با دخترهای بیشتر با جذابیت بیشتر این است که خودتان جذاب تر شوید. و راه رسیدن به جذابیت بیشتر حساب باز کردن روی خودتان است که باعث می شود کمتر نیازمند باشید.

تغییر دائمی در حساب باز کردن و احساس نیاز در رابطه داشتن با یک دختر خیلی سخت است و همه‌ی جنبه‌های زندگی فرد را ناسازگار می‌کند. اما سفری است که ارزشش را دارد. و بعنوان یک مرد، ممکن است بهترین سفر عمرتان باشد.

و کلید آن ممکن است چیزی نباشد که انتظار داشتید. در حقیقت، کلید آن چیزی است که اکثر مردها وقتی میشنوند مخالفت می‌کنند. راه حل اصلی آن آسیب پذیری است.

قسمت ششم :خودشیفتگی و جبران بیش از حد

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *