تفکر خلاف واقع

سبکهای دلبستگی: رها کردن بعد از تمام شدن یک رابطه

چگونه بدون دلشکستگی یا حسرت از یک رابطه نامناسب خارج شوید؟

مردم مشکل جدی در مورد عبور کردن از روابط شکست خورده دارند، حتی وقتی زمانی که در آن رابطه بودند ارزش چندانی برای آن قایل نبودند.

بارها در اتاق درمان این را شنیده اید که: نمیتونم از فکرش بیرون بیام! این حرف را از کسی می شنوید که در یک رابطه ناامن و بدون احترام بوده و شریک او چندین بار ارتباطش را با او قطع کرده و باعث شده این فرد به دلیل احساس دوست نداشتنی بودن و افسردگی به درمانگر مراجعه کند.

یا

«شاید اگر جور دیگری رفتار میکردم هنوز با او بودم.من میدونم اون تنها کسیه که من میخوام باهاش باشم»

این را از دهان کسی می شنوید که بارها ذکر کرده از رابطه ای که در آن هست لذت نمی برد و مجددا شروع به آشنا شدن با افراد جدید کرده است.

«شاید اگر من جور دیگری بودم او مرا دوست داشت»

این را از دهان کسی می شنوید که با فردی در ارتباط است که دایما به او ابراز علاقه میکند ولی بارها و بارها به او خیانت کرده است.

این جملات برای بیشتر خواننده ها آشناست و ممکن است هرکدام از ما یکبار از این جملات و مشابه آنها در زندگی استفاده کرده باشیم.

هرکدام از این گزاره ها قوانین منطقی را زیر سوال می برند و بعبارتی غیر منطقی هستند و مثالهایی از تفکرات خلاف واقع هستند.

افراد زمانی درگیر تفکرخلاف واقع هستند که فکر کنند اگر در گذشته جور دیگری رفتار میکردند، اتفاق متفاوتی در زندگیشان افتاده بود. به این دلیل به این نوع تفکر، خلاف واقع گفته می شود که در تقابل با چیزی است که هم اکنون اتفاق افتاده است. واقعه ای که در صحبت فرد گفته میشود موضوعی در گذشته است که تغییر آن غیر ممکن می باشد. بنابراین این تفکر کاملا برخلاف واقعیت است.

تفکر خلاف واقعیت زمانی پدیدار می شود که برون داد ناشی از یک اتفاق با انتظارات افراد یکسان نباشد. برای مثال زمانی که یک رابطه عادی و غیر مستحکم به انتها می رسد، معمولا از طرف افراد راحت تر پذیرفته می شود. ولی وقتی یک رابطه این احساس را به یکی از طرفین می دهد که در یک رابطه عاطفی بنظر دایمی است، هر برون داد دیگری باعث پیدا شدن تفکر خلاف واقع می شود.

به وجود آوردن یک تفکر خلاف واقع مانند یک آزمایش روانشناختی یا آزمایش افکار است که در آن فرد تصور میکند با انجام دادن یک رویداد در یک سلسله اتفاق، نتیجه چگونه تغییر میکند.

افرادی که سبک دلبستگی ایمن دارند ممکن است بتوانند با این مساله به سادگی سازگار شوند زیرا که:
  1.  آنها در کودکی یاد گرفته اند که قوانین شفاف و منطقی و پیش بینی پذیر در روابط حکمفرماست و برون داد یک رابطه به آنها وابسته است.
  2. تنظیم هیجانی لازم برای نگاه از بالا به این تفکرات خلاف واقع را دارند و در هیجان منفی غیرقابل کنترل غرق نمی شوند.

در حالیکه افرادی که انواع سبکهای ناایمن دلبستگی را دارند نقشه راه مشخصی برای ارتباطشان ندارند و قادر به تحمل هیجانات منفی ناشی از تفکرات بر خلاف واقع نیستند. این نوع نگاه کردن باعث می شود این افراد احساس بدبختی کنند اما چون این نوع تفکر را برای درک روابط عادی راهگشا می دانند، روی آن اصرار دارند.

سوال:

اگر در المپیک مدال نقره ببرید خوشحال ترید یا مدال برنز؟

در تحقیقی مشخص شد عموم افراد به این سوال جوال می دهند که مدال نقره ولی محققین نشان دادند کسانی که مدال برنز میگیرند سطح بالاتری از خوشحالی را تجربه میکنند. زیرا کسانی که مدال نقره میگیرند دایم با این فکر درگیرند که اگر این کار را کرده بودم مدال طلا میگرفتم. بنابراین این گروه مدال نقره را به منزله نشانه ای از چیزی میبینند که می توانسته بهتر باشد. تجربه نشان داده برندگان مدال نقره بیشتر از حس شادی، احساس شکست یا پشیمانی دارند.

در حالیکه کسانی که مدال برنز گرفته اند، زاویه دید متفاوتی دارند. آنها عموما فکر میکنند که اگر این کارها را در گذشته نمی کردند هیچ مدالی نمی آوردند. در مقایسه با هیچ مدالی نگرفتن، مدال برنز اتفاق مثبتی است بنابراین این دسته احساس مثبتی به اتفاقات دارند.

با توجه به مطالب گفته شده در هنگام اتمام یک رابطه:

  1.  به جای نگاه رو به بالا، به پایین نگاه کنید. برای مثال بگویید اگر این کار را نکرده بودم، سالهای زیادی را برای یک رابطه ای که در آن احترامی نبود و دوست داشته نمیشدم تلف میکردم و بارها به من خیانت می شد.اگر با این سبک نگاه کنید هیجانات منفی کاهش پیدا کرده و حس قدرشناسی خواهید داشت.
  2. سعی کنید واقعیتهای دیگری را نیز در نظر بگیرید که در آنها همه چیز به بهترین نحو پیش نمیرود.برای مثال اگر در آن رابطه مانده بودم فرصت جستجو برای هدف بالاتر در زندگی را از دست میدادم یا نمی توانستم انسان سالم تری باشم.
  3. آگاه باشید که در بیشتر اوقات، مدال طلا در روابط بین فردی بی معناست. هیچ بهترینی وجود ندارد. آیا امکان دارد کسی که تا هفته گذشته با شما سرد رفتار میکرد و احترام شما را نگه نمیداشت به ناگاه تبدیل به یک فرد دوست داشتنی و ارزشمند شود؟ قطعا خیر! بنابراین چگونه ممکن است قطع رابطه با چنین فردی در هفته بعد، بعنوان از دست دادن یک فرصت تعبیر شود؟ دلیل این مساله این است که زمانی که فردی ما را ترک میکند احساس باخت میکنیم. در حالیکه این اتفاق یک باخت نیست بلکه شما به سادگی یک تصمیم گرفته اید.

جمله معروف «تو نمیدانی چه چیزهایی داری تا زمانی که آن ها را از دست بدهی» در روانشناسی بی معناست. چون هیچکسی نمیتواند به گذشته برگردد و چیزی را تغییر دهد. به همین دلیل نمیتواند بفهمد چه میشد اگر…

به جای این نوع تفکر، به واقعیت پیوند بخورید، درد را احساس کنید و به احساساتتان زمان بدهید.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *