ADHD

معجزه ی صداقت

معجزه ی صداقت : درباره‌اش فکر کنید: یک مرد متوسط داخل بار برای دخترهای زیبا نوشیدنی می‌خرد. چرا؟ تا آن‌ها بنشینند و با او هم صحبت شوند. وقتی آن مرد شام‌های گران مهمان می‌کند و جواهرات برایشان می‌خرد، چه مقصودی دارد؟ تا آن‌ها را تحت تاثیر قرار دهد که او را ترک نکنند.

این‌ها نه تعریف هستند و نه هدیه. این‌ها قرارداد و معامله هستند. ممکن است شروط این قرارداد‌ها غیر مستقیم و ناگفته باشند، اما در هر صورت معامله است. هرآنچه به او می‌دهد، در قبالشان چیزی می‌خواهد. نوشیدنی‌ها بی قید و شرط نیستند. به این شرط خریداری شده‌اند که آن دختر بماند و معاشرت کند. آن تعریف‌ها برای این تدارک دیده شده‌اند که او در قبالشان به مرد علاقه نشان‌دهد.

و وقتی زن‌ها قدردانی نکنند و در قبال آنها علاقه‌ای نشان ندهند، آن مرد خشمگین شده و آن زن را پول پرست، دروغگو و فاحشه خطاب می‌کند. دوباره می‌گویم، “آدم خوب” بودن هیچوقت تفاوت زیادی با خودشیفتگی ندارد. یکی می‌بخشد و دیگری طلب می‌کند. اما هردوی آنها در ناامیدی برای مورد قبول قرار گرفتن یکسان هستند.

این یک فرم ظریفی از فریفتن است، و محور اصلی آن رو راست نبودن است.

یک بار دیگر می‌گویم، اکثر زن‌هایی با ارزش و اعتماد به نفس بالا باطن قضیه فوراً می‌بینند و سمت آن فرد نمی‌روند. درواقع، تنها زن‌هایی سمت این مردها می‌روند که سطحی‌ نگر هستند و حاضر می شوند محبت خود را با اجناس و سودهای سطحی معامله کنند. این زن‌ها بی روح هستند و احساسات خود را به اندازه احساسات مردانی که برایشان کادو میخرند،سرکوب کرده اند.

یک مرد جذاب، علایق خود را بدون این که چیزی بخواهد بیان می‌کند. همین زن‌ها را تحریک می‌کند و در قبال آن زن‌ها هم علاقه نشان می‌دهند.این خودش نوعی هدیه محسوب میشود.صداقت واقعی وقتی امکان پذیر است که بی قید و شرط باشد. حقیقت وقتی حقیقت است که بعنوان یک هدیه بیان شود. بدون این که درقبال آن چیزی خواسته شود. وقتی من به دختری می‌گوییم که زیباست، این را بدون این که چیزی از او بخواهم بیان می‌کنم. در آن لحظه رد کردن یا عاشق شدن او اهمیتی ندارد. آن لحظه فقط این مهم است که حس آن لحظه‌ام را بیان کرده‌ام.

من تعریف‌هایم را بعنوان وسیله‌ای برای معامله استفاده نکرده و بدون قید و شرط تعریف می‌کنم. یک مرد نیازمند وقتی از زنی که نمی‌شناسد تعریف می‌کند، در قبال آن هم صحبت شدن یا یک تشکر یا همخوابی می‌خواهد. من وقتی از کسی تعریف می‌کنم که واقعا درستی آن به من الهام شده باشد و معمولا بعد از ملاقات با یک زن و نشان دادن این که حاضرم تا با او مخالفت کنم، پذیرفته نشوم و اگر لازم بود راهم را بگیرم و بروم به من الهام می شود. این توانایی برای دور شدن از او و نخواستن چیزی در عوض،باعث ارزشمند شدن علاقه‌‌ی خالصم می‌شود.

وقتی تعریفی از طرف یک مرد بدون درخواست چیزی در قبال آن ایجاد می‌شود، این محبت واقعی است، که نتیجه‌ی مقداری آسیب‌پذیری و قدرت بی‌نهایت است.

و این تعریف صادقانه الهام‌بخش زن‌ها می‌شود که بیشتر روی مرد حساب باز کنند. بطور متناقض اگر از او سرمایه‌گذاری نخواهید، الهام‌بخش می‌شود تا حتی بیشتر روی شما سرمایه‌گذاری کند.

زن‌های زیبا اغلب از ظاهرشان تعریف می‌شود، و ۹۹% این تعریف‌ها دلیل‌شان نیازمندیست، ایده پردازی این که او کیست و چه کاری برای آن فرد نیازمند می‌تواند انجام دهد.

زن‌های زیبا بیشتر زندگی‌شان مشروط بر این بوده که بدانند کی یک مرد خالصانه صحبت می‌کند ، که آن تعریف یک هدیه است یا وسیله‌ای برای معامله.

و وقتی هدیه باشد، صادقانه باشد است و او متوجه می‌شود و از مردی که خالصانه از او تقدیر کرده است، قدردانی می‌کند. این مردها کمیاب هستند.

همه‌ی ما به کسی که به ما ارزش دهد ارزش می‌دهیم، بدون این که چیزی بخواهیم.

معجزه ی صداقت : برگرفته از کتاب مدل ها

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *