آیا به اندازه کافی به پرورش فرزندمان توجه میکنیم؟

دکتر اسما عاقبتی.عضو هیئت علمی دانشکده علوم رفتاری دانشگاه ایران

آیا به اندازه کافی به پرورش فرزندمان توجه میکنیم؟ وقتی از مادرها سؤال می‌شود که آرزو دارید چطور فرزندی داشته باشید، معمولاً آهی می‌کشند، بادی به غبغب می‌اندازند و سپس سیلی از صفات پسندیده و انسانی را ردیف می‌کنند. همه آن‌ها آرزو دارند فرزندشان انسان‌هایی راست‌گو، صدیق، مهربان، فداکار، دانشمند و… شود.

این موضوع در نگاه اول بسیار خوشایند و جالب است و همگان را امیدوار می‌کند که مادران فرهیخته در حال پرورش نسلی از کودکان توانمند و قوی هستند. به‌این‌ترتیب آمار اختلالات روان‌شناختی کاهش خواهد یافت، جرم و جنایت تقلیل می‌یابد و جامعه انسانی‌تر و شادتری پیش رو خواهد بود. مشکل اینجاست که داستان به اینجا ختم نمی‌شود!

کافی است از همین مادران صبور و مهربان که نگاهی روشنفکرانه به تربیت کودک خود دارند سؤال کنید ده‌جمله‌ای که امروز به کودک خود گفته‌اید را بنویسید. قبل از این‌که ادامه متن را بخوانید اگر والد هستید پیشنهاد می‌کنم شما نیز ده‌جمله‌ای را که امروز به فرزندتان گفتید بنویسید و سپس ادامه متن را مطالعه کنید.

(چند مورد از صحبت‌هایی که با کودکتان داشتید در رابطه با آموزش راست‌گویی، انسانیت، کمک به دیگران و نیکوکاری بود؟ چند جمله در رابطه با اصول اخلاقی زندگی بود؟ و درنهایت کدام جملات را اگر اصلاً نمی‌گفتید هیچ اشکالی در تربیت کودکتان رخ نمی‌داد؟)

بر اساس تجربیات بالینی خود در جلسات فرزند پروری و درمان مشکلات دوران کودکی، آنچه عملاً دستورات و سخنان والدین را تشکیل می‌دهد نگرانی در مورد انجام تکالیف، جمع‌کردن وسایل و غذا خوردن کودکان است. جالب این‌که معمولاً مسائل مربوط به غذا خوردن جزء پراهمیت‌ترین مواردی است که والدین به آن اشاره می‌کنند. اغلب والدین به‌ویژه مادران از این‌که کودکان چاق و فربهی داشته باشند خرسند می‌شوند.

از این‌که به‌اندازه کافی و گاهی بیشتر از میزان موردنیاز کودک به او غذا بدهند و درنهایت فرزندی فربه‌تر از سایر کودکان فامیل داشته باشند به خود افتخار می‌کنند. حتی مادران تحصیل‌کرده و شاغل نیز اگر مجبور باشند تنها به یکی از موضوعات مربوط به کودکشان توجه کنند موضوع غذا را در اولویت قرار می‌دهند.

غذا دادن، غذا خوردن، داشتن کودکی فربه و شادمانی از این‌که اطرافیان متوجه می‌شوند که والدین به‌خوبی فرزند خود را پرورش می‌دهند نکات مهمی هستند که به نظرمی رسد افکار زیربنایی والدین را شکل می‌دهند.

به‌کرات شنیده می‌شود که مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها، والدین جوان را به پرورش چنین فرزندی تشویق می‌کنند و خود نیز در این راه به‌شدت با والدین همکاری می‌نمایند. در مهمانی‌ها و مجالس، اقوام و خویشان از دیدن کودکی فربه و تنومند احساس رضایتمندی می‌کنند و والدین چنین کودکی را افرادی توانمند و مهربان می‌دانند. گویی باوجود شعارهای زیبا و روشنفکرانه، کودکان امروزی جهت صرف غذا و خوراکی بیشتر تشویق می‌شوند. انگار دغدغه اصلی والدین قبل از مسائل درونی و ذهنی کودک به‌ظاهر و ابعاد او معطوف شده است.

قبل از این‌که مبحث حاضر را جمع‌بندی کنم بر چند نکته تأکید می‌نمایم: اول این‌که موضوع مقاله صرفاً نگرانی نویسنده و ناشی از تجربیات بالینی خود اوست. هدف، به اشتراک گذاشتن این موضوع با سایر همکاران است و به‌هیچ‌وجه به معنای بیان یک واقعیت علمی کاملاً دقیق و بدون چون‌وچرا نیست اما اگر این موضوع صحت داشته باشد و چنان‌که به نظر می‌رسد مادران و پدران امروزی توان خود را صرف مسائل ظاهری کودک مثل غذا دادن به او می‌کنند نکات زیر به‌عنوان یک روانشناس یا درمانگر درزمینه کار با کودک به ذهن متبادر می‌شود:

آیا جامعه با توجه افراطی به‌ظاهر، والدین را در فشار پرورش کودکی فربه قرار می‌دهد؟ آیا ملاک‌های جامعه در ارتباط با پرورش کودکان بیشتر ظاهری و عینی شده است؟ آیا والدینی که در دوران کودکی خود درزمینه مواد غذایی با محرومیت‌هایی مواجه شده‌اند سعی می‌کنند این کمبودها را برای فرزندانشان جبران کنند؟

آیا والدین به دلیل ناآشنایی با نحوه پرورش صفات اخلاقی پسندیده و دشوار بودن این امر، به هدف آسان‌تر و سهل‌الوصول‌تری روی آورده‌اند؟ آیا کاهش قابل‌ملاحظه زمانی که والدین این نسل برای فرزندانشان دارند آن‌ها به سمت تأکید بر خوردوخوراک به‌جای سایر اهداف کشانده است؟

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *