نارساخوانی

چه عواملی در نارساخوانی نقش دارد؟

هرگونه اختلال در خواندن را نارساخوانی می گویند. این اختلال شایع در کودکان گاهی با مشکلات ذهنی اشتباه گرفته می شود ولی باید دانست این اصطلاح اغلب برای کودکانی به کار می رود که علیرغم هوش طبیعی، توانایی خواندن ندارند.

تحقیقات در زمینه تصویربرداری مغز برای روشن کردن علل نارساخوانی در جریان است. نشریه Human Brain Mapping در سال 2019 مقاله ای منتشر کرد که در آن نظریه ای مبنی بر اینکه مخچه در دیسلکسیا نقش دارد را به مورد بحث قرار می دهد.

در حال حاضر به خوبی می دانند که قشر سمت چپ مغز در تبدیل آوای شنیده شده به شکل نوشتاری آن نقش دارد. استدلالهایی وجود دارد که بیان میکند مخچه در پردازش واجی نقش دارد. مخچه عریض ترین قسمت پس مغز است که در تنظیم حرکات بدن نقش اساسی دارد. قبلتر نظریه کم کارکردی مخچه به نقش آن در دیسلکسیا اشاره داشت ولی تحقیقات جدید نشان داد که در کسانی که به طور عادی قادر به خواندن مطالب هستند و کسانی که نارساخوانی دارند مخچه درگیر نیست.

تحقیقات پیشین تصویر برداری مغزی نتوانسته بودند اطلاعاتی در مورد نقص مخچه در نارساخوانی پیدا کنند ولی این نکته حائز اهمیت بود که این مطالعات روی قشر مغز تمرکز داشتند. در تحقیقات جدیدی که در حال انجام است، مخچه با جزییات بیشتری مورد بررسی قرار گرفته است و هنوز هم اثری از نقش آن در درگیری مخچه در زمینه خواندن دیده نشده است. فعالیت مخچه در بچه های نارساخوان و عادی هیچ تفاوتی ندارد.

روند تحقیقات جدید

از fMRI برای بررسی فعالیت مغزی در طول خواندن استفاده شد. علاوه بر این محققان تلاش کردند تا هنگام خواندن، ارتباطات کارکردی بین مخچه و قشر مغز را نیز بررسی کنند. اتصال کارکردی زمانی دیده می شود که دو ناحیه مغز در طول زمان فعالیت مشابهی نشان دهند و به مرور با هم همگام شوند. چیزی که پژوهشهای جدید نشان داد این بود که هیچ قسمتی از مغز در کودکان با و بدون نارساخوانی با مخچه ارتباط برقرار نمیکند و همگام نیست.

محققان در تحقیقات جدید مشاهده کردند زمانی که مغز در حال استراحت است(یعنی در حال خواندن چیزی نیست) ارتباط بین مخچه و قشر مخ در کودکان مبتلا به نارساخوانی قوی تر بود.این تفاوت ها با  تغییرات نوروبیولوژیکی گسترده که با نارساخوانی در ارتباط است، هماهنگند ولی همه آنها دلیلی برای مشکلات خواندن در این بچه ها نیستند.

آیا درمان ها مبنای درستی داشتند؟

با اینکه شواهدی از ارتباط بین مشکلات خواندن و ارتباط مخچه وجود نداشت، رویکردهای درمانی زیادی در درمان نارساخوانی تمرکز خود را روی تقویت مخچه قرار داده اند. ایستادن روی یک تخته، یک پایی ایستادن و تمرینهایی مانند اینا که توانایی مخچه را افزایش می دهد شواهدی از بهبود نارساخوانی را نشان نمیدهد. این نوع روشها به هدر دادن منابع و زمان برای درمان مشکل است و بهتر از از مداخلات ساختاری شامل یادگیری و پردازش آوا شناسی و درمانهای این چنینی برای برطرف کردن مشکل مراجع استفاده کرد.

تحقیقات قبلی در مورد نارساخوانی که توسط دکتر ساموئل اورتون انجام شد نشان می داد که مغز افرادی که بطور عادی می خوانند، اطلاعات دیداری رسیده از نیمکره راست را که قادرند در کلام فرد تداخل ایجاد کنند را سرکوب می کنند. در حقیقت یافته های fMRI نشان داد وقتی کودکان تبدیل به خوانندگان ماهر می شوند، تصاویر سمت راست مغز را کاملا بلاک میکنند. این یافته توانست نظریه اورتون در مورد خاموش شدن بخش دیداری تایید کرد.

برای اولین بار، در سال 2003 پژوهشگران متوجه شدند که مهارتهای واجی مختلف به فعالیت بخش های مختلف مغز مربوط هستند.

مهارتهای واجی به کودک اجازه می دهد تا کلمات را به درستی و با صدای همایند با تصویرشان تلفظ کنند. این مساله برای تلفظ درست اهمیت زیادی دارد و دیده شده که کودکانی که دچار مشکل نارساخوانی هستند، نقص رشدی دارند.

اسکن های fMRI نشان می دهند که کودکان در سن پایینتر با استفاده از لوب گیجگاهی سمت چپ خواندن را یاد میگیرند. با افزایش سن و افزایش مهارتهای خواندن، می توان مشاهده کرد که بخش های دیداری نیمکره راست مغز سرکوب می شوند که این هم تئوری اورتون را تایید میکرد.

علاوه بر این دیده شد که همان ناحیه در لوب گیجگاهی سمت چپ که در روال خواندن کودکان سن پایین نقش دارد، در کودکانی که آگاهی واجی بیشتری دارند فعال تر است. برای مثال اگر کودکی بداند کلمه «ستاره» بدون حرف «س» به «تاره» تبدیل می شود نشانگر توانایی واجی بالای اوست. برای شناسایی زود هنگام کودکانی که در ریسک مشکلات نارساخوانی هستند می توان از این ابزار و این نوع سنجش استفاده کرد. این شناسایی کودکان تحت خطر کمک می کند تا قبل از وخیم شدن مشکل، بتوان با تمرینات مناسب از بروز آن جلوگیری کرد.

نتیجه گیری

از آنجایی که هدف والدین و متخصصان در زمینه کار با این کودکان به طور مشترک، بهبود وضعیت خواندن آنهاست، راه اندازی سلسله پژوهش های این چنینی و مشخص کردن سبب شناسی اختلال نارساخوانی می تواند به این هدف کمک کند. نارساخوانی مشکلی است که تا زمانی که حاد نشده باشد میتوان آن را به سادگی برطرف کرد.اگر بتوان با استفاده از ابزارها، قبل از بروز مشکل، کودکان تحت ریسک را شناسایی کرد می توان طرح درمان بهتری برای آنها در نظر گرفت.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *