به اندازه کافی خوب

به اندازه کافی خوب بودن…

وینیکات از مفهوم مادر به اندازه کافی خوب چه منظوری داشت؟

مژگان عطار- کارشناس ارشد روانشناسی و بازی درمانگر

مفهوم مادر به اندازه کافی خوب اولین بار در سال 1953 شکل گرفت.از این مفهوم تقریبا در تمامی علوم استفاده می شود و گاهی با کمال گرایی اشتباه گرفته می شود. در این مقاله قصد داریم به بررسی ریشه ها، نقاط مثبت و نکات کلیدی آن بپردازیم.

ایده آل گرایی غیرواقع گرایانه

«او یک مادر ایده آل است. او هرروز از صبح زود تا اخر شب مشغول به کار است. هرروز ساعاتی اضافی ایجاد میکند تا بتواند با بچه ها سر و کله بزند، برنامه ریزی کند، به کارهای خانه برسد و شغلش را انجام دهد. از بین کوه اسباب بازیها رد می شود تا برای فرزندانش غذای سالم و خوشمزه فراهم کند. با بازوی سوم نادیدنی اش و دنبال کردن خستگی ناپذیر تعادل بین کار و زندگی، او میتواند در پروژه مدرسه کمک کند در حالیکه مشغول تمیز کردن بچه کوچکتر است. به یک تماس مهم کاری پاسخ داده و در همان زمان غذای فرزندش را آماده میکند. بخشی دکتر، بخشی معلم، بخشی رییس و بخش دیگر او راننده بچه ها بودن است. او یک مادر ایده ال است.»

این توصیف تنها میتواند وصف یک عروسک کارتونی باشد و نه یک انسان واقعی!همانطور که گفته شد بیشتر مردان و زنان در دنیای امروز، در جستجوی تعادل بین زندگی حرفه ای و شخصی خود هستند و به دلیل اینکه نمیتوانند همه چیز را به بهترین شکل انجام دهند استرس زیادی به خود وارد میکنند. خوشبختانه و یا شاید متاسفانه هنوز مفهومی به عنوان پدر فوق العاده ابداع نشده است. هرچند در مورد پدرها، مفاهیم پول در آوردن زیاد و ریاست جزو کلیشه های پدر خیلی خوب است. علاوه بر این کلیشه های قهرمانانه مثل سوپرمن، بتمن و… نیز در مورد پدرها وجود دارد.

اغراق نیست اگر بگوییم بیشتر والدین سعی میکنند بهترین چیزها را برای فرزندشان فراهم کنند و بسیاری وقتی قادر به انجام این کار نباشند احساس گناه میکنند. به نظر می رسد تمایل به کمال گرایی در شغل و زندگی شخصی به موضوعی نرمال در زندگی امروزی تبدیل شده است و مفهوم به اندازه کافی خوب نه شناخته شده است و نه چیزی که ارزش درنظر گرفتن دارد.

مادر به اندازه کافی خوب

دونالد وینیکات کسی بود که این مفهوم را مطرح کرد. او دیدگاه ملایم تری نسبت به فروید در برابر والدین داشت که باعث فراگیر شدن آموزه های او در زمان خودش شد. وینیکات بیان میکرد که بچه ها لازم است این مفهوم را درک کنند که:

یک مادر نه خیلی خوب است و نه خیلی بد و نه محصول توهم کودک، بلکه یک وجود مستقل و جداگانه است. یک مادر به اندازه کافی خوب کسی است که در ابتدای به دنیا آمدن نوزاد خود را تقریبا با تمامی نیازهای او منطبق میکند و همینطور که زمان به پیش می رود و نوزاد بزرگ می شود، کمتر و کمتر با او منطبق می شود تا جایی که نوزاد بتواند با شکستهای خود روبرو شده و خو بگیرد. ناتوانی مادر در انطباق با همه نیازهای کودک، باعث می شود کودک بتواند با واقعیت بیرونی سازگار شود.

آموزه های وینیکات به این موضوع خلاصه می شود که داشتن یک مادر به اندازه کافی خوب از داشتن یک مادر ایده آل بهتر است.

اصل به اندازه کافی خوب بودن

آیا ایده ای که پشت مفهوم «مادر به اندازه کافی خوب» وجود دارد می تواند به جنبه های دیگر زندگی نیز تعمیم پیدا کند؟به طور کل به اندازه کافی خوب بودن در تمام جنبه های زندگی بهتر از عالی و کامل بودن در برخی و بد بودن در برخی دیگر است. می توان این مفهوم را در جنبه های مختلف زندگی استفاده کرد. حس به اندازه کافی خوب بودن باید در روان افراد باشد و نه در رفتار آنها. بعبارتی به اندازه کافی خوب بودن درک این مساله است که در دنیای واقعی باید مزایا و معایب یک تصمیم را در نظر گرفت. هیچ چیزی تماما خوب نیست. پارادایم بهبود و ارتقا در طول انجام دادن، چیزی است که به فرد یاد گرفتن از شکست ها و کنار آمدن با پیچیدگی ها و نقطه ضعف ها را آموزش می دهد.

مزایای «به اندازه کافی خوب بودن»

نباید «به اندازه کافی خوب» را با «نسبتا خوب» اشتباه گرفت. برای اینکه مادری بتواند بگوید «یک مادر به اندازه کافی خوب» است باید گزاره های زیر در موردش صدق کند:

  1. فواید کافی در روش تربیتی او وجود دارد.
  2. مشکلات اساسی و جدی در رفتار او وجود ندارد.
  3. مزایای رفتار او نسبت به معایبش برتری دارد.
  4. در شرایط موجود، هرگونه تغییری برای بهتر شدن باعث می شود مادر «به اندازه کافی خوب» تبدیل به مادر ایده ال غیرواقعی شود که بیش از هرچیزی برای کودک مضر است.

به اندازه کافی خوب بودن به معنای متوسط بودن نیست. بلکه به معنای انتخاب های منطقی در برابر رفتارهای وسواس گونه است. این نوع نگرش یک رویکرد است برای پیشرفت مستمر و دستیابی به بهترین خود با چالش های تدریجی. یعنی ارتقای استانداردهای شخص بصورت پیوسته و منطقی در مقابل به دنبال توهم تمامیت و کامل بودن.

بهترین روش برای انجام هر کار، خصوصا مادر بودن، شروع کردن از به اندازه کافی خوب بودن است و بالا بردن سطح دانش و توانمندی تا حد هدفگذاری شده. یک مادر به قدر کافی خوب، کسی است که در توهم مادر کامل بودن، زندگی شخصی خود را قربانی بزرگ کردن کودکان نمیکند. برای آسایش خود نیز تلاش کرده و به دلیل رفتارهای وسواسی، فضای رشد را از فرزندش نمیگیرد.

این مقاله در شماره 52 ماهنامه روانشناسی روان بنه به چاپ رسیده است.

منابع:

Winnicott DW. Transitional objects and transitional phenomena; a study of the first not-me possession. Int J Psychoanal. 1953;34(2):89–97

Collins WR, Miller KW, Spielman BJ, Wherry P. How good is good enough? An ethical analysis of software construction and use. Commun ACM. 1994;37(1):81–91.

Winnicott DW. Mirror-role of the mother and family in child development. In: Lomas P, editor. The predicament of the family: a psycho-analytical symposium. London, UK: Hogarth Press; 1967. pp. 26–33.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *