ACT ، پیشرفتی در درمان های شناختی : نگاهی نقادانه به کتاب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ایزدی و عابدی، 1391) .درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) در ایران با استقبال خوبی روبهرو شده است. کثرت کارگاههای آموزشی، مقالهها و کتابهای تألیف شده شاهدی بر این ادعا است.
این استقبال البته به نظر میرسد همراه با اشکالاتی است که البته برای هر موج علاقهمندی طبیعی است.
این استقبال در بافت جامعه علمی روانشناسی صورت گرفته و یکی از مبانی علم نقد و داوری همکاران است، بنابراین برای رشد و اعتلای این علاقهمندی نقد سازنده آن ضروری به نظر میرسد. در این نوشته کوتاه بر آنم تا اشکالات موجود در بخشهایی از کتاب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ایزدی و عابدی، 1391) را بررسی کنم.
صدالبته این بررسی نقادانه بههیچوجه این معنا را نمیدهد که اعتبار و فایده این کتاب بهکلی زیر سؤال است. هدف برشمردن اشکالات مورد تصور این اثر باهدف اصلاح و اعتلای آن است و آنچه به من برای انجام این کار دلگرمی میدهد سخن نویسندگان در مقدمه کتاب است که خواستار بازخورد اندیشمندانهی همه خوانندگان کتاب شدهاند. شایانذکر است عمده اشکالاتی که به نظر من رسیده است مربوط به مقدمه این کتاب است که در آن سعی شده تا تاریخ تحولات موجهای رفتاردرمانی بهطور خلاصه بیان شود.
در صفحهی 10 کتاب، نویسندگان نوشتهاند که جان واتسون و همکارش کودک یازدهسالهای را جهت یک آزمایش انتخاب کردند. با مراجعه به مدخل آلبرت کوچولو در ویکیپدیا و مشاهده عکس آزمایش مذکور روشن میشود که آلبرت یازدهساله نیست و به نظر میرسد یازدهماهه است.
در همان صفحه نویسندگان میپرسند آلبرت کوچولو چگونه درمان شد؟ و جواب میدهند مسئولیت درمان آلبرت را مری جونز بر عهده گرفت. اسم کامل درمانگری که در اینجا به آن اشارهشده مری کاور جونز است که به جهت تدوین فن حساسیتزدایی برای درمان پریشانی کودکی سهساله به نام پیتر کوچولو (نه آلبرت کوچولو) در تاریخ روانشناسی مشهور است.
در صفحه 12 کتاب نوشتهشده است که اسکینر، آیزنک و ولپی تحت تأثیر شدید پوپر قرار داشتند. متأسفانه برای این ادعا منبعی ارائه نشده است. جستجوی گسترده اینترنتی من چنین نتیجهای را نشان نداد. در مدخل کارل پوپر در دایرةالمعارف فلسفی استنفورد هیچ اسمی از بروس اسکینر برده نشده است.
در مدخل بروس اسکینر هم در ویکیپدیا هیچ اسمی از کارل پوپر برده نشده است. در زندگینامه بروس اسکینر که در سایت زندگینامه ملی آمریکایی منتشرشده است تنها یکبار به کارل پوپر اشارهشده است. از قرار معلوم بعدازاینکه اسکینر کتاب فراسوی شان و آزادی را نوشت کارل پوپر او را دشمن آزادی و دموکراسی نامید.
در صفحه 13 کتاب نوشتهشده است از 1970 تا 1990 نظریهپردازی در رفتاردرمانی پیشرفت چندانی نکرد. با توجه به تاریخ تدوین ACT و FAP (رواندرمانی تحلیلی کارکردی) بهعنوان دو رفتاردرمانی رادیکال کهموج سوم رفتاردرمانی با آنها شروعشده است چنین حکمی نادرست به نظر میرسد.
طلیعه درخشان این دو شیوه رفتاردرمانی از اوایل دهه هشتاد میلادی شد و درنهایت در یکدست نامه معتبر رواندرمانی به نام رواندرمانیها در کاربست بالینی (نیل جیکوبسن، 1987)، استیون هِیز در فصلی از این کتاب با عنوان رویکردی بافتاری برای تغییر درمانی ACT را و رابرت کوهلنبرگ و ماروین سای در فصل دیگری از این کتاب با عنوان رواندرمانی تحلیلی کارکردی این دو شیوه درمانی را بهطور رسمی به جامعه روانشناسی معرفی کردند.
ACT ، پیشرفتی در درمان های شناخت : نویسندگان محترم کتاب بیان میکنند که در همان زمانها روشهای تجربی-رفتاری در درمان افسردگی زیاد موفقیتآمیز نبود. باز در پرتو بحثهای نویی که درباره تاریخ تحولات رفتاردرمانی انجامشده است این حکم صحیح به نظر نمیرسد.
رونق و محبوبیت موج دوم رفتاردرمانی یا همان چیزی که به نام رفتاردرمانی شناختی میشناسیم حاصل کارآمدی بیشتر درمان شناختی بک و الیس در مقایسه با رفتاردرمانی برای درمان افسردگی نبود، کاتنر، بوش و راش (2009) به فرا تحلیلی که روی 15 مطالعه مابین 1970 و 1990 توسط کوئیجپرز انجام شد اشاره میکنند که نشان داد رفتاردرمانی در مقایسه با فهرست انتظار یا گروه کنترل بدون درمان برای درمان بزرگسالان افسرده بسیار مؤثر بود.
ACT ، پیشرفتی در درمان های شناخت : با ادامه مطالعه کتاب کاتنر و همکاران (2009) این نکته هم برای ما معلوم میشود که کوئیجپرز و همکارانش دریافتند که در چندین مطالعه رفتاردرمانی بهاندازه درمان شناختی مؤثر بود و در دورههای پیگیری هم این عدم تفاوت در اثربخشی مشاهده شد.
امید است این انتقادات اگر نادرست هستند از سوی نویسندگان محترم کتاب جوابی درخور پیدا کنند و اگر صحت این انتقادات برای ایشان روشن شد در چاپهای بعدی کتاب آن را اصلاح کنند.
مشخصات کتاب موردنقد:
راضیه ایزدی، محمدرضا عابدی (1391). درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد. تهران: انتشارات جنگل.
علی فیضی. دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت