(درمان آدلری راهی برای اجرای فلسفه اگزیستانسیال)
دلارام جمعیان. کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی
به داستانهای تکراری زندگیتان چه قدر توجه کردهاید؟
درمان ادلری : آن چیزی که همیشه مایهی حیاتتان بوده، آیا همانی نیست که اگر نباشد اولین عنصری است که شما را به وادی پوچی ِ روزگارتان سوق میدهد؟
حال اگر بخواهیم برعکس به این قضیه نگاه کنیم، چه طور؟ آیا آن کسی هستید که فقدان عنصر حیاتی روزگارش نقشی را بر دوشهای او میگذارد تا با بینش از آنکه کیست خود را بهعنوان انسانی مسئول بر آن دارد که از دل رنج خود معناپروری نماید بهجای اینکه رنج خود را به درد تبدیل کند.
تکتک پلانهای زندگی در گرو یک دریچهی دید، یک باور، یک معنا و یا بهتر بگوییم در گرو یک منطق شخصی است که ما تجربیات دنیایمان را با آن قاب دهی میکنیم. این منطق شخصی پایه و شالودهی نحوهی دستوپنجه نرم کردن ما با روزگارمان را شکل میدهد.
اگر کمی با دقت بیشتر، تجربیات حوزههای روزمرهی زندگیمان (روابط بین فردی، رابطهی عاطفی، محیط کسبوکار و شغلمان، تحصیل و یا حتی معاشرت خودمان) را رصد کنیم به یک داستان تکراری که در ظاهر، لباسهای متعددی به تن میکند، برمیخوریم که یک نقطهی مشترک در محتوای تمام آنها خودنمایی میکند.
این نقطه مشترک همان منطق خصوصی ماست که در شیوه و سبک چگونه زیستن ما جاری و ساری است. منطق خصوصی ما نشانگر سبک چگونه زیستن ماست.
آدلر این مفهوم را از راه دنبال کردن معنا در زندگی خلق کرده و بیان میدارد سبک زندگی هر فرد نحوهی تفسیر او از تجربیات زندگی، مجموعهی انگارههای او و اهداف هوشیار و ناهشیارش است و دستان این مفهوم گرهِ تودرتویی با مفهوم منطق شخصی او دارد بهطوریکه هر دو در خدمت یکدیگرند.
منطق خصوصی از منظر آدلر یک نقشهی خصوصی است که فرد بدان وسیله راه خود را در زندگی پیدا میکند. این مفهوم در درجه اول به اهداف و نیات و انگیزهی فرد وابسته بوده و با آن سازگار میشود. بهبیاندیگر برای شیوهی احساس، تفکر، رفتار و یا انتخاب یک هدف در زندگی دلایل ناهشیاری وجود دارد که تفسیر واقعیت هر فرد را بهطور محسوسی از سایرین متمایز میکند.
تلاش برای اینکه منطق خصوصی هر فردی چیست
زیر ذرهبین گرفتن همان نیروی پویا و معنای مشترکی ست که در پس هر اراده و کوشش هدفمند آدمی برای موفقیت و رسیدن به برتری وجود دارد. به گفتهی آدلر با زیر نظر گرفتن اهداف و گامهایی که در جهت رسیدن به آنها برداشتهایم میتوان کشف کرد که تابهحال از چه نوع عینکی برای معنا دادن به تجربیاتمان استفاده کردهایم.
انگیزهی پروراندن هدف در گرو ایجاد معناست و آدلر تلاش برای معناجویی و تکامل را یک هدف غایی میداند. هدفی که عبارت است از بهترینِ خود شدن نه بهترین در بین همگان و دقیقاً در همینجاست که منطق خصوصی هر فردی او را از دیگری متمایز میسازد زیرا که توانایی و مسئولیت شخصی هر فردی در خدمت یک وظیفهی مشترک است.
من خلاق در درمان ادلری
رنج همانطور که عنصری مهم در فلسفه و رویکرد اگزیستانسیال است .همان واژه ایست که آدلر مفهوم «من خلاق» نظریه خویش را بر اساس آن بنانهاده است.
رنجی تراویده شده از روزگار که بینش بر آن، تفکر خلاقی را شکل میدهد که از راه متفاوت نگریستن به زندگی، معنای جدیدی را میپروراند.
آدلر بیان میکند که افراد فقط محصول جریانات زندگی خود نیستند (همانند رفتارگرایان که رفتار را نتیجه محرک و یا همانطور که در روانکاوی کلاسیک گفته میشود رفتار بهعنوان نتیجهی تجارب آسیبزنندهی دوران کودکی است) بلکه افراد پدیدآورندگان خود و جریانات زندگی خود هستند و در اینجاست که اراده و معنای مشترک در دل منِ خلاق هر فرد در خدمت هدف و وظیفه مشترک هر آدمی قرار میگیرد.
این نیروی خلاق در کل شخصیت فرد فعال است
درنتیجه فرد بهعنوان یک کل رفتار میکند نه یک کلِ متشکل از چند جزء و همین مسئله ذهن آدلر را بهگونهای بارور کرد که اسم رواندرمانی خود را روانشناسی فردی نام نهد.
میتوان برای فهم و برجسته کردن نقطه مشترک رواندرمانی فردی آدلر با معنادرمانی به جملهای از ویکتور فرانکل اشاره کرد: انسان فهمیدارد از آنکه کیست و مسئولیتی دارد برای آنکه هست.
آدمی تماشاگر هستی نیست بلکه بازیگری در متن مجموعه حیات نیز هست. همچنین او اذعان میدارد رنج بهترین جلوهگاه ارزش وجودی انسان است.
درمان ادلری :یکی از اصولیترین ستونهای معنا درمانی این است که انگیزه و هدف زندگی گریز از رنج و صرفِ لذت بردن نیست، بلکه معناجویی زندگی است.
به همین دلیل انسانها رنجی را که معنا و هدفی داشته باشد با میل تحمل میکنند تا به هدف غایی خود که از منظر آدلر بخش اصلی شخصیت است و همانطور که وی بیان میدارد به نهایت خود بودنشان و بینش بر دیدگاهی که به تجربیاتشان طعم میدهد، برسند.
نقطه مشترک هر دو نظریه توانایی در پذیرش فرودهای زندگی و نگاه مسئولانه در ساختن است که بر آن تأکید میکنند.
درمان ادلری : اگر بگوییم آدلر روشنکنندهی فانوس روانشناسی تغییر و روانشناسی معنا بوده است، به بیراهه نرفتهایم. آدلر بهطور مستقیم و عمیق در جهت پیدایش معنا در تجارب و کشف پاشنهی آشیل مراجعان در داستانهای تکراریشان.
میخواهد به جسارت آغازگری فعالیت جدیدی که تابهحال آن را اجرا نکردهاند برسند و با بینش بر منطق خصوصی ِ تا به اکنونشان و سپس تغییر و در سایهی پروراندن یک معنای جدید که گاه از دل رنج بیرون میآید دست به ایجاد سبک زندگی جدیدی بزنند.
یکی از فنهای رواندرمانی فردی آدلر با عنوان «انگار که…» شاهدی بر تائید این مدعاست. بهگونهای که مراجع گزینههای تازهای برای سبک زندگی خود انتخاب میکند و سبک زندگی تاریک قبلی جای خود را برای ایجاد یک معنا و منطق خصوصی کارساز به سبک زندگی سازندهی جدیدی میدهد.
زندگی کردن مستلزم آن است که بدانی چگونه باید بمانی و به قول «آبه گالییانی»؛ فیلسوف ایتالیایی، آنقدر که زیستن با رنجها و کسب معنا مهم است، شفا دادن مهم نیست.
درمان ادلری : میتوان گفت پروتکل رواندرمانی فردی آدلر مسیر روشنی برای اجرای این ایده است. ایدهای که با آغازگریِ اجرایی آدلر در این وادی، جرقهی تشکیل پروتکل معنا درمانی را بهطور اخص و بهعنوان مکتبی مجزا در ذهن پیشگامان این طریقه روشن نمود.
منابع:
Gina Stepp(2011).”A psychology of change”.philosopy and idea1.
2.Henry Stein(2008).”Adler’s Legacy:Past,present and future”.I n journal of individual psychology
3. رواندرمانی آدلری. ابرست، استورت. ترجمه قادری و دژکام (1389). نشر ارجمند