ADHD

دیدگاه یانگ درباره شخصیت مرزی

دیدگاه یانگ درباره شخصیت مرزی : یانگ مدلی را بیان می کند که بر طبق آن، ارتباط نوزاد با مراقب در دوران کودکی، شناختواره ها و طرحواره هایی از محیط را در ذهن کودک شکل می دهد که اگر کودک تجارب ناگواری در این دوران داشته باشد طرحواره های ناسازگاری شکل می گیرند که هسته اصلی اختلالات شخصیت می باشد.

در افرادی که در دوران کودکی مورد تجربه های ناگوار و خشونت قرار می گیرند، به دلیل آسیب ها و جراحت های روانشناختی حاصل از این سوء رفتار، طرحواره های ذهنی شکل می گیرد . این طرحواره ها در طول زمان به حرکت خود ادامه می دهند و خود را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند.

طرحواره بازنمایی از خود، دیگران و جهان است که موجب سو گیری در تفسیرهای ما از رویدادها می شوند و این سوگیری ها در آسیب شناسی روانی میان فردی مشخص می شوند. یانگ پیشنهاد می کند که ۹ تا از ۱۸ تا طرحواره های اولیه ناکارآمد در اختلال شخصیت مرزی نقش دارند اما همه این موارد حجم زیادی را تشکیل می دهند که نمی تواند به عنوان عقاید هسته ای اختلال مرزی در نظر گرفته شود.

تعداد کمی از تحقیقات، رابطه بین اختلال شخصیت مرزی و طرحواره های ناکارآمد که توسط بانگ ارائه شده را بررسی کرده اند.

طبق یافته های اخیر، اختلال شخصیت مرزی را نمی توان توسط یک دسته از طرحواره های آسیب زا توصیف کرد، بلکه مجموعه ای از طرحواره های مختلف که به شکل گردشی فعال می شوند، این اختلال را بهتر توصیف می کند. زیرا این بیماران، خیلی سریع از یک حالت عاطفی با پاسخ مقابله ای افراطی به یک حالت با پاسخ دیگر، تغییر جهت می دهند و از آنجائی که تمرکز عمده مدل اصلی طرحواره بر سازه های صفت مانند همچون طرحواره یا سبک های مقابله ای بود، لذا در نظر گرفتن این مدل جهت تبیین پدیده تغییر حالت های ناگهانی بیماران کافی به نظر نمی رسد. یانگ مدل ذهنیت طرحواره ای را برای توضیح و فهم بهتر نوسان های شدید در بیماران مرزی در نظر گرفته است که این ایده را قبلا بک در یک ورکشاپ بالینی استفاده کرده بود.

ذهنیت طرحوارهای یک الگوی سازمان یافته از تفکر، احساس و رفتار است که منشأ آن مجموعه ای از طرحواره هاست که از سایر ذهنیت های طرحواره ای، مستقل می باشد. فرض بر این است که بیماران مرزی به طور ناگهانی از یک ذهنیت به ذهنيت دیگر پرش دارند. طبق شواهد بک، بعضی از این حالات کودکانه بنظر می رسند که ممکن است برای خود بیمار و دیگران گیج کننده باشد.

یانگ فرض کرده است که بیماران مرزی چهار ذهنیت یانگ فرض کرده است که بیماران مرزی چهار ذهنیت طرحواره مرکزی دارند: محافظ بی تفاوت، کودک عصبانی / کودک رها شده (که بعدا به دلیل  نقش آزار در شکل گیری اختلال مرزی به کودک رهاشده/ آسیب دیده تبدیل شد) و والد تنبیه گر  علاوه بر این ذهنیت ها، یک ذهنیت بزرگسال سالم وجود دارد که نماینده بعد سالم می باشد که با توجه به آسیب شدید روانی در این بیماران این بعد در بیماران مرزی ضعیف می باشد.

در ذهنیت کودک رهاشده/ آسیب دیده، احساس ناتوانی و درماندگی در رسیدن به خواسته هایشان و گرفتن حمایت و مراقبت از مراقبین شان می باشند. علائم و نشانه های این ذهنیت؛ احساس درماندگی، ضعیف و بی ارزش بودن، ایده آل کردن والدین و تلاش های افراطی برای اجتناب از ترک شدن می باشد.

در ذهنیت کودک تکانشی، فرد به شکل تکانشگرانه ای برای رفع نیازهایش عمل می کند و به صورت شدیدی خشمگین، تکانشی، خوار کننده و پر تمنا می باشد. در ذهنيت مراقب بی تفاوت، ارتباط فرد با احساسات و نیازهایش قطع می باشد (به صورت دفاعی، بی تفاوت اند).

علائم شان؛ بی تفاوتی، ملال، سوء مصرف مواد و الکل، انزوای اجتماعی، خودزنی (که برای از بین بردن عواطف و شناخت های ناخوشایند می باشد). متناسب با این توضیحات، بیماران اختلال شخصیت مرزی در ذهنیت های ذکر شده نمرات بالاتری را نسبت به گروه غیر بیمار، خوشه C و اختلال شخصیت ضد اجتماعی بدست آورده اند. و طبق گزارش آرتز و همکاران  در روش القاء استرس، بیماران مرزی نسبت به سایر گروه ها، فعال شدن ذهنيت مراقب بی تفاوت را نشان دادند که حاکی از شدت اختصاصی بودن این ذهنیت در بیماران اختلال شخصیت مرزی  می باشد.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *