حساسیت غذایی

اثرات روانشناختی عدم تحمل غذایی بر روان افراد.

بعنوان یک روانشناس آگاهید که بین وضعیت جسمی و سلامت روان افراد رابطه محکم و مستقیمی وجود دارد. یکی از بیماریهای جسمی نسبتا معمولَ عدم تحمل غذایی است. عدم تحمل غذایی، اثرات منفی زیادی مانند مشکلات معده، نفخ، درد، حالت تهوع و سردرد روی جسم دارد. چیزی که عموما افراد از آن ناآگاهند و حتی از دید روانشناسان نیز پنهان می ماند، اثرات روانشناختی این مشکل است.

چگونه عدم تحمل غذایی می تواند اثرات روانشناختی داشته باشد؟ در این مقاله به بحث در مورد این موضوع می پردازیم.

عدم تحمل غذایی یا حساسیت غذایی چیست؟

زمانی که افراد در هضم برخی غذاها مشکل داشته باشند و به دلیل این مشکل، علایم خاصی را بروز دهند شخص حساسیت غذایی دارد. این مشکلات برای هر فردی متفاوت است ولی دردهای معده و تهوع و نفخ از علایم شایع آن است. بسیاری از این افراد قبل از اینکه از ماده ای که به آن حساسیت دارند آگاه شوند رژیمهای غذایی سخت و عجیبی را آغاز میکنند. همین امر استرس ذهنی بیشتری به آنها وارد کرده و مشکل را شدیدتر میکند. این مساله به طور واضح روی سلامتی فیزیکی افراد اثر میگذارد ولی بررسی آن از دید روانشناختی مغفول است. بنابراین بعنوان یک درمانگر باید در نظر داشته باشید که آیا مراجع شما حساسیت غذایی دارد یا خیر.

احساس ناراحتی

احساس ناراحتی یکی از عواملی است که در طولانی مدت باعث مشکلات اضطرابی و افسردگی خواهد شد. زمانی که شخصی احساس ناراحتی میکند کوچکترین مسایل نیز تعادل روانی او را به هم زده و می تواند بر روحیه او اثر بگذارد. برای مثال وقتی فرد نفخ میکند، نمیتواند در لباس خود راحت باشد و یا حتی بخاطر تغییر فرم بدنش، احساس نارضایتی از خود دارد. از سمت دیگر خود درد باعث احساس ناراحتی و آشفتگی می شود. در مجموع احساس ناخوشایندی که تغییرات جسمی در فرد ایجاد میکند می تواند تاثیرات منفی جدی روی وضعیت روانشناختی فرد بگذارد.

اثرات روانی ناشی از محدودیت

تحمل محدودیت بسیار دشوار است به ویژه هنگامی که این محدودیت انتخاب فرد نیست. این احساس هر زمانی که فرد مجبور به انجام کاری شود که انتخاب او نیست برانگیخته می شود. مثلا در شرایط کنونی ماندن در منزل به دلیل کرونا هرچند که برای سلامتی افراد است، رعایت نمی شود و یا منجر به تظاهرات شده است.

غذا خوردن تنها یک فرایند برای سیر شدن نیست بلکه بخش مهمی از فرهنگ افراد را تشکیل میدهد. افراد به بهانه وعده های غذایی دور هم جمع می شوند، به رستوران می روند، در مورد نحوه طبخ آن با یکدیگر صحبت میکنند و یا مهمانی های حول محور وعده های غذایی برگزار میکنند.بعبارتی غذا میتواند محور تشکیل یک شبکه اجتماعی باشد.

کسی که دچار حساسیت غذایی است مجبور است از داشتن شبکه های اجتماعی چشم بپوشد. ممکن است از رفتن به یک رستوران به همراه دوستان و اعضای گروهش منع شود . چرا که غذایی متناسب با محدودیت های خود پیدا نمیکند. این امر برای هیچ کس ساده نیست و به مرور زمان حس طرد شدگی را در فرد ایجاد و تقویت میکند. خود این مساله منجر به احساس تنهایی عمیق شده و ممکن است به افسردگی میل کند.

احساسات منفی در مورد خود

کسانی که دچار محدودیت های غذایی هستند احساس میکنند رفت و آمد با آنها خسته کننده است و یا از آن بدتر احساس میکنند کنار گذاشته می شوند. اینکه یک بار از افراد بخواهند که رستورانی منطبق با نیازهای آنها پیدا کنند یک مساله است ولی چه اتفاقی می افتد اگر دیگران نتوانند هربار این درخواست فرد را براورده کنند؟ از سوی دیگر شخص تا چه زمانی می تواند به این درخواست خود ادامه دهد و انتظار پذیرفته شدن داشته باشد؟

خوردن و تجربه غذاهای جدید چیزی است که می تواند افراد را در یک تجربه مشترک به هم نزدیک کند. چه اتفاقی می افتد اگر هربار گروه بخواهند به رستوران جدیدی بروند و فردی که مشکلات غذایی دارد مجبور باشد غذای تکراری سفارش دهد؟ یا قبل از تست غذای جدید محتویات آن را با گارسن رستوران چک کند؟ بعد از چندبار تکرار این اتفاق، فرد احساس جذاب نبودن خواهد کرد؟

این احساسات منفی در مورد خود یک مسیر مستقیم و سریع به سمت اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب است. در مورد افراد مبتلا به مشکلات روانشناختی، گاهی دانستن عادات فیزیکی ساده منجر به پیشبرد درمان می شود. تفاوت زیادی وجود دارد بین کسی که به دلیل باورهای شناختی ناکارامد احساس تنهایی دارد و کسی که به خاطر مشکلات فیزیکی مجبور به فاصله گرفتن می شود. درمان برای این دو گروه مسیرهای مختلفی را طی میکند و درمانگر آگاه کسی است که بتواند این تفاوت را به درستی درک کند.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *