بررسی عشق شریک زندگی از دیدگاه علم روان شناسی

عاشق شریک زندگی

عاشق شریک زندگی: اکثر افراد مجرد اکنون گزینه های متعددی برای ماجراجویی در قرار ملاقات دارند.

بسیاری می‌بینند که از رابطه‌ای به رابطه دیگر می‌روند و برای مدتی از تجربه اولیه لذت می‌برند تا در نهایت احساس بی‌قراری کنند.

مردم اکنون می‌توانند بی‌پایان فرصت‌های دوستیابی جدید را کشف کنند، اما اغلب با ترس از انتخاب رابطه اشتباه غرق می‌شوند.

شرکای طولانی مدت می دانند که رابطه یک به یک آنها باید به طور مداوم محافظت و غنی شود.

بسیاری از مراجعان من از این نوع درگیری عذاب می کشند. آنها از رابطه فعلی خود ناراضی نیستند، اما هنوز در فکر این هستند که آیا باید به دنبال رابطه بهتری باشند یا خیر. آنها سؤالاتی از این قبیل می پرسند: «آیا ممکن است شخص دیگری وجود داشته باشد که بتوانم بیشتر دوستش داشته باشم؟ اگر این رابطه را ترک کنم و بعد متوجه شوم که بهترین رابطه ای است که تا به حال داشته ام، چه؟ چه می شود اگر من هرگز مطمئن نباشم مهم نیست که با چه کسی هستم؟ چگونه تصمیم درست بگیرم؟

در طول چهار دهه ای که من یک درمانگر رابطه بوده ام، تمرینی را ایجاد کرده ام که اغلب به آنها کمک می کند به سؤالات خود پاسخ دهند. از آن‌ها می‌خواهم تصور کنند که جستجوی آن‌ها برای یافتن شریک طولانی‌مدت مناسب می‌تواند مانند سفر در مجمع‌الجزایری از جزایر، نمونه‌برداری از جاذبه‌ها و محدودیت‌های هر یک باشد. همیشه شگفتی تجربیات جدید، کاوش در همه چیزهایی که ارائه می شود، و تصمیم به لانه سازی در آنجا یا ادامه جستجو وجود دارد.

استعاره رابطه-جزیره راهی آسان برای توصیف معضل بسیاری از جویندگان مشارکت امروزی است. آن‌ها متوجه می‌شوند که از رابطه‌ای به رابطه دیگر می‌روند و برای مدتی از زیبایی تجربه اولیه غرق می‌شوند، اما در نهایت احساس بی‌قراری می‌کنند و فکر می‌کنند که آیا زمان آن رسیده است که ادامه دهند.

همانطور که آنها آن سفرها را با من تصور می کنند، به سرعت متوجه می شوند که ممکن است امکانات بی نهایتی برای تجربه های جدید “جزیره رابطه” برای آنها وجود داشته باشد. آن‌ها همچنین می‌توانند ببینند که هر جزیره‌ای که در آن ساکن می‌شوند، در نهایت نمی‌تواند بعداً احساس انتخاب درستی داشته باشد، و می‌ترسند که این اتفاق بیفتد. آن‌ها تماشا کرده‌اند که دوستانشان تعهدات صمیمانه و معتبری را انجام می‌دهند که به نوعی با گذشت زمان از بین رفتند، و نمی‌دانند چگونه این دلشکستگی‌ها را برای خودشان پیش‌بینی کنند.

در گذشته‌ای نه چندان دور، جایی که افراد زیادی به دنیا آمدند، بزرگ شدند و برای همیشه در یک جزیره رابطه استعاری باقی ماندند، آسان‌تر بود. آنها اغلب در معرض امکان انتخاب های دیگر نبودند و آماده بودند که به آنچه به راحتی در دسترس بود راضی باشند. بسیاری اوقات این گزینه ها از قبل برای آنها ساخته شده بود.

امروزه، با تحولات دوگانه مهاجرت به دور از خانواده و انفجار تکنولوژی، اکثر افراد مجرد اکنون گزینه های متعددی برای ماجراجویی در قرار ملاقات دارند. آن‌ها این آزادی را به دست آورده‌اند که بی‌پایان فرصت‌های جدید را کشف کنند، اما اغلب با ترس از انتخاب رابطه طولانی‌مدت اشتباه غرق می‌شوند.

تعداد زیاد سایت‌های دوستیابی رسانه‌ای و فرصت‌هایی که ارائه می‌دهند می‌تواند به این معما اضافه کند. عدم قطعیت ویژگی‌ها و پیشینه‌های ناشناخته شرکای رابطه بالقوه می‌تواند در واقع این جزایر استعاری را جذاب‌تر، اما بالقوه خطرناک‌تر کند. آنچه در “راهنمای سفر گزینه رابطه” تبلیغ می شود همیشه آن چیزی نیست که در تجربه واقعی نشان داده شود؟

ترکیبی از همه این متغیرها باعث می شود که جویندگان رابطه برای همیشه به این فکر کنند که چه زمانی در شراکت فعلی خود باقی بمانند یا چه زمانی رها کنند و ادامه دهند.

آیا شریکی که من با او هستم بهترین است؟

آیا باید ریسک ترک این رابطه را بپذیرم و به جستجو ادامه دهم؟

آیا من بی‌پایان به دنبال رابطه‌ای هستم که فقط یک خیال است؟

چگونه می توانم بدانم که وقت آن است که به شریکی که با او هستم متعهد شوم یا به دنبال شخص جدیدی بگردم؟

آیا به چیزی که دارم رضایت می دهم زیرا می ترسم کسی بهتر از کسی که با او هستم پیدا نکنم؟

آیا من فقط محکوم به جستجو برای همیشه هستم زیرا هرگز مطمئن نخواهم شد؟

اگرچه ممکن است به تعداد روابط پاسخ‌های متفاوتی وجود داشته باشد، اما دستورالعمل‌هایی وجود دارد که می‌تواند به این تصمیم‌ها کمک کند. شش مورد زیر آنهایی هستند که به نظر من مفیدترین هستند.

1. آیا می توانم به ماندگاری عشق در نگاه اول اعتماد کنم؟

پاسخ بخش اول مثبت است. من زوج های زیادی را می شناسم که در اولین ساعات ملاقات می دانستند که برای یکدیگر مناسب هستند و روابط آنها قوی و موفق باقی ماند. من و شوهرم یک نمونه زنده هستیم. وقتی چهارده ساله بودیم در یک پیست اسکیت روی یخ با هم آشنا شدیم و در نوزده سالگی ازدواج کردیم. وقتی کنار هم بزرگ شدیم، به حمایت زیادی، درمان خوب و عدم تمایل به تسلیم شدن نیاز داشتیم.

من داستان های زوج های دیگری را که تجربیات مشابهی داشته اند جمع آوری کرده و جمع آوری کرده ام. عبارات زیر خلاصه ای از فلسفه هایی است که ما به اشتراک می گذاریم، و آنچه احساس می کنیم به ما کمک کرده است که نه تنها با هم بمانیم، بلکه هرگز از تصمیم خود پشیمان نشویم. مجبور به انجام این کار شد:

روابط خوب مستلزم تعهد و کار و کمک به رشد و بلوغ شریک دیگر در هر دو زمان خوب و بد است. شرکای درون آنها باید به یادگیری از یکدیگر ادامه دهند و مایل باشند که اشتباهاتی را که در این مسیر مرتکب می شوند، بپذیرند.

آنها زوج های دیگر را با دقت تماشا می کنند تا ببینند چه چیزی آنها را از هم جدا کرده و چه چیزی آنها را با هم نگه داشته است و در صورت امکان روابط خود را تغییر می دهند.

آنها در اوایل متوجه می شوند که می توانند برخی چیزها را در مورد دیگری تغییر دهند و نمی توانند یا نباید تلاش کنند تا چیزهای دیگر را تغییر دهند.

آنها با معامله گران احتمالی روبرو می شوند و می دانند که باید آنها را حل کنند تا به راه خود ادامه دهند.

آنها انتظار کمال ندارند، اما به طور کامل متعهد به انجام بهتر هستند.

آنها می‌دانند که همیشه وسوسه‌های دیگری وجود خواهد داشت، اما هرگز خطر از دست دادن یکدیگر را با افراط در آن خواسته‌ها نخواهند داشت.

تفاوت های آنها به عنوان چالش هایی در نظر گرفته می شود که آنها را به یکدیگر علاقه مند می کند.

آنها مصمم هستند که از درگیری های خود برای قوی تر کردنشان استفاده کنند.

2. درس گرفتن از موفقیت ها و شکست های روابط گذشته

این یک واقعیت غم انگیز اما واقعی است که بسیاری از افراد شرکای مشابهی را انتخاب می کنند و اشتباهات یکسانی را در هر رابطه تکرار می کنند. به دلایل قابل درک بسیاری، آنها به همان روش ها به تعامل ادامه می دهند، اما به نوعی معتقدند که نتایج متفاوتی خواهد داشت.

آن شرکای رابطه تمایل دارند انتظار داشته باشند که هر «جزیره رابطه» جدید بهترین مکان برای سکونت باشد، اما زمانی محکوم به ناامیدی هستند که آنطور که فکر می‌کردند پیش نیاید.

بسیاری از این جویندگان رابطه دارای نیت خوب هستند و واقعاً قصد دارند انتخاب های بهتری داشته باشند، با این حال خود را بی وقفه در حال تکرار الگوهای قدیمی می بینند. آنها ممکن است به نحوی از دیدن و درک اینکه چرا روابطشان همچنان آنها را ناامید می کند مسدود شده باشند. آنها اغلب در تلاش برای تعیین اینکه چه کسی “مرد بد” بود، به جای اینکه یاد بگیرند که هر یک از آنها چه کاری می توانست بهتر انجام دهند، درگیر نمره گذاری می شوند.

افرادی که به اندازه کافی خوش شانس بوده اند که از طریق تجربیات روابط خود رشد کرده و به نسخه های بهتری از خود تبدیل شوند، راه هایی برای ارزش گذاری گذشته خود پیدا می کنند، نه آنچه ممکن است آنها یا شرکایشان اشتباه کرده باشند. آن‌ها می‌دانند که بدون تجربه کاری که انجام داده‌اند نمی‌توانستند به آن چیزی که هستند تبدیل شوند. این نگرش ها، به اندازه کافی جالب، آنها را برای شرکای جدید ارزشمندتر می کند. هیچ کس نمی خواهد خشم یا ناامیدی را از روابط گذشته به ارث ببرد.

با استفاده مجدد از استعاره ما از جزایر رابطه، این افراد می دانند که چگونه از اشتباهات گذشته خود درس بگیرند و چگونه این دانش به آنها کمک می کند تا راه های بهتری برای بودن در آینده انتخاب کنند. آنها همچنین از اشتباهات یا شکست ها به عنوان تحقیرآمیز نمی ترسند، زیرا می دانند که روابط آینده نیز ادامه خواهد داد تا آنها را در مورد آنچه که برای شکوفا کردن روابط لازم است یاد بگیرند.

3.  داشتن چشم انداز روشن

اگر می‌خواهید به کاوش بروید تا مهم‌ترین رابطه زندگی‌تان را بیابید و بدانید که چه چیزی می‌تواند مهم‌ترین رابطه زندگی شما باشد، باید برنامه، هدف و چشم‌اندازی برای رسیدن به آن هدف داشته باشید. با وجود بسیاری از مشارکت‌های احتمالی که به طور بالقوه در دسترس هستند، چگونه متوجه می‌شوید که چه زمانی به اندازه کافی نمونه‌برداری کرده‌اید تا بدانید که زمان آن رسیده است که در آن مستقر شوید و از آنچه دارید بهترین استفاده را ببرید؟

اگر به طور تصادفی در جزایر رابطه خود پرسه می زنید، گاهی اوقات توسط اشیاء براقی که در لحظه وعده می دهند، منحرف می شوید، اما لزوماً در درازمدت آنچه را که نیاز دارید به شما نمی دهند. شما همچنین جذب آن مکان ها و چیزهایی خواهید شد که آشنا هستند و احساس امنیت می کنند، حتی اگر در گذشته نیازهای شما را برآورده نکرده باشند. اگر نیت شما مبتنی بر درک روشنی از اینکه چه کسی هستید، به چه چیزی نیاز دارید و چه چیزی می توانید بدهید باشد، احتمال اینکه عاقلانه انتخاب کنید بسیار بیشتر است.

بیایید تمرینی را برای کمک به توضیح این مفهوم انجام دهیم:

اگر می‌توانید یک شریک جزیره‌ای عالی برای رابطه طراحی کنید که شامل همه چیزهای خوبی باشد که ممکن است پشت سر گذاشته باشید، اما اعمال یا تجربیاتی را که به شما آسیب رسانده یا ناامید کرده‌اند را حذف کند، و دانش بالا را به وضوح در ذهن داشته باشید، او چگونه خواهد بود؟

به ویژگی های شخصیتی، رفتارها، فلسفه ها، باورها، محافل اجتماعی، مکانیسم های مقابله با بحران، جذابیت های فیزیکی، دلبستگی های خانوادگی، انتخاب های شغلی، خلق و خوی عاطفی، نگرش های مالی و تعهداتی فکر کنید که اگر همیشه شاد زندگی کنید، برای شما مهم ترین هستند. در این جزیره رابطه برای همیشه

چشم انداز روشنی از آنچه می دانید به آن نیاز دارید، چیزی که همچنین می دانید که نمی توانید بدون آن زندگی کنید و نمی توانید آن را تحمل کنید، به شما کمک می کند وقت خود را با افراد یا مکان هایی تلف نکنید که هرگز توانایی اندازه گیری آنچه را که نیاز دارید ندارند.

4. ترس از تعهد به عنوان به دام افتادن

شما به جدیدترین “جزیره رابطه” خود رسیده اید. شما آن را بدون تعصب یا تعصب از روابط گذشته خود بررسی کرده اید تا به طور دقیق آنچه را ارائه می دهد ارزیابی کنید. به نظر می رسد این جزیره نزدیک به همه چیزهایی است که شما در یک رابطه می خواستید و همچنین شما را می خواهد. تا اینجای کار خیلی خوبه.

سپس، تجربیات قدیمی شما از گیر افتادن شعله ور می شود و ظاهر می شود. شما در این انتخاب احساس شک دارید و اعتماد به نفس ندارید. شک به خود آغاز می شود:

اگر چیزی که تجربه می کنید فقط به دلیل جدید بودن حس خوبی داشته باشد چه؟

اگر به اندازه کافی همه چیزهایی را که قرار بود به خاطر بسپارید تا آنچه را که در مقابل شما قرار دارد به درستی ارزیابی کنید، چه می شود؟

اگر چیزی که تجربه می‌کنید واقعی نباشد، و ممکن است وقتی داده‌های بیشتری دریافت می‌کنید نتوانید انجام دهید، چه؟

اما اگر قبل از اینکه فکر کنید به انتخاب‌های اشتباه ادامه می‌دهید، هرگز نتوانسته باشید ادامه دهید، اما فکر می‌کنید که آیا واقعاً ترس خودتان از هر تعهدی است، چه؟ اگر فقط ترسیده باشید، چه می‌شود، زیرا معتقدید که اگر تعهدی داشته باشید، در نهایت احساس می‌کنید در دام افتاده‌اید؟

این ترس ها در همه ما وجود دارد. فکر کردن به اینکه یک رابطه در نهایت درخشش خود را از دست خواهد داد، زیرا تمام اکتشافات به پایان رسیده است و بی حوصلگی ناگزیر آغاز می شود، وحشت ذاتی بسیاری از افراد به دنبال شراکت طولانی مدت است. کسانی که لذت شگفتی جدید و بی حد و حصر از یک رابطه جدید را فقط برای بی‌درخشی و قابل پیش‌بینی شدن آن دانسته‌اند، به‌طور قابل‌توجهی می‌ترسند که دوباره اتفاق بیفتد.

کسانی که بر این ترس‌ها غلبه می‌کنند، اذعان دارند و می‌پذیرند که روابط طولانی‌مدت و جوان‌کننده همیشه با این خطر روبرو هستند، اما می‌دانند چگونه از وقوع آن جلوگیری کنند. آنها مطمئن می شوند که هر دو شریک تحول شخصی مستمر را در آغوش می گیرند و همچنان که به بلوغ رابطه می رسد، ابعاد جدیدی به رابطه اضافه می کنند. آن‌ها برای امنیت پیش‌بینی ارزش قائل هستند، اما همچنین می‌دانند که پیش‌بینی‌پذیری بیش از حد به ناچار منجر به خستگی می‌شود.

اگرچه همه شرکای طولانی مدت برای زنده نگه داشتن رابطه خود نیاز به جدایی گاه به گاه از یکدیگر و هیجانات بیرونی دارند، آنها همچنین می دانند که رابطه یک به یک آنها باید به طور مداوم محافظت و غنی شود.

شخص به راحتی می تواند گرفتار ترس از به دام افتادن، خود شود. اجتناب از صمیمیت عمیق تر و تعهدات انتخاب شده آن نسبت به دیگری می تواند فشار زیادی برای برخی افراد باشد. آنها ممکن است با پذیرش صادقانه نیاز خود به کاوش بی پایان مجمع الجزایر خود بدون احساس ناکافی یا اشتباه احساس بهتری داشته باشند. اگر قرار است در یکپارچگی رابطه باقی بمانند، صادقانه به هر شریک جدید حقیقت خود را می گویند. بسیاری هستند که هنوز هم ممکن است لذت موقت از یک رابطه بالقوه موقت را انتخاب کنند.

5. فانتزی ها

بسیاری از افراد هستند که نمی توانند یک رابطه خیالی را رها کنند، حتی اگر هرگز آن را پیدا نکرده باشند. آنها لزوماً احمق یا اشتباه نیستند که به امید و آرزوی آن فانتزی دست یابند، حتی اگر هرگز محقق نشود. انجام این کار انسانی است اما به ندرت منجر به موفقیت می شود.

متأسفانه، بیشتر افرادی که به دنبال روابط فانتزی می گردند، ممکن است در ارزش گذاری آنچه واقعاً می توانند داشته باشند، از دست بدهند. چیزهای زیادی خارج از کنترل آنها وجود دارد که می تواند در زمان های مختلف اتفاق بیفتد. به عنوان مثال، گاهی اوقات افراد ممکن است در مناطقی زندگی کنند که یک جنسیت بسیار زیادتر از دیگری است. یا این واقعیت که اکثر مردم با افزایش سن احساس ارزش کمتری می کنند یا نمی توانند در زمینه های دیگری که محافل اجتماعی آنها برایشان ارزش قائل است رقابت کنند. جذابیت ظاهری در لیست بیشتر مردان قرار دارد، در حالی که قدرت و رهبری ویژگی هایی هستند که بیشتر زنان در شریک زندگی خود ارزشمند می دانند. برخی از آن کلیشه‌های سنتی، به‌ویژه در روابط در حال گذار که به تازگی تعریف شده‌اند، در حال تغییر هستند، اما هنوز هم در بسیاری از مشارکت‌ها تأثیر دارند.

6. اعتقاد به اینکه روابط محدود نیستند

برای گسترش استعاره، تصور کنید که اکنون در “جزیره رابطه” هستید که تا پایان عمر در آن زندگی خواهید کرد. این بیشتر از همه چیزهایی است که می خواستید، اما نگران این هستید که با گذشت زمان، خواسته ها و نیازهای شما تغییر کند و به جایی نخواهید رسید.

با در نظر گرفتن تمام این موارد، شما تصمیم گرفته اید که اینجا جایی است که می خواهید بمانید. شما نمی خواهید زندگی خود را صرف ایراد گرفتن از چیزهایی کنید که اشتباه هستند یا از چیزهایی که از دست رفته شکایت کنید. در عوض، شما مصمم هستید که آنچه دارید را در آغوش بگیرید و به بهتر و بهتر کردن آن ادامه دهید.

شاید بدون اینکه متوجه باشند که آن‌ها این کار را انجام می‌دهند، بیشتر مردم وقتی تعهد بلندمدت می‌دهند، کاملاً قصد انجام این کار را دارند. آن‌ها نسبت به وعده‌هایی که می‌دهند احساس خوبی دارند و حتی با علم به اینکه در آینده احتمالاً دچار تردیدها و نگرانی‌هایی خواهند شد، با تصمیم خود راحت هستند.

بسیاری از کسانی که به شرکای فداکار همیشه شاد تبدیل می شوند، راز آن نتیجه را آموخته اند. آنها هرگز گزینه های ارائه شده در “جزیره رابطه” خود را به عنوان موجودیت های ثابت ندیده اند. آنها کاملاً اعتماد دارند و معتقدند که رابطه آنها سفت و سخت و محدود نیست. در واقع، آنها آن را دارای امکانات بی نهایت برای نوآوری و چشم اندازهای جدید می دانند. آنها این نگرش را در طرز فکرشان درباره با هم بودن بیان می کنند:

وقتی وسوسه هایی خارج از رابطه وجود دارد، آنها با هم در مورد آنها صحبت می کنند و با در نظر گرفتن داده های جدید به یکدیگر تعهد می دهند. آنها به جای حسادت یا ناامنی، رابطه خود را دوباره بررسی می کنند تا آن احساسات را در درون خود بازگردانند. هنگامی که احساس می کنند در دام افتاده یا بی حوصله می شوند، ابعاد جدیدی به رابطه می افزایند که آن را جوان می کند، چه با آوردن تجربیات بیرونی یا ایجاد آنها در کنار هم.

آنها متعهد به حل و فصل موفقیت آمیز تعارض هستند و بر آن تسلط دارند. استدلال ها هرگز “بازخوانی” نمی شوند. آنها مانند هر تیمی پس از بازی، در مورد چگونگی انجام بهتر این کار در دفعه بعد جستجو می‌شوند.

آنها مطمئن می شوند که تعاملات مثبت آنها به طور مداوم بر تعاملات منفی آنها بیشتر است.

آنها می دانند که در هر زمان می توانند یکدیگر را از دست بدهند و هرگز آینده را بدیهی نمی دانند.

به طور خلاصه، آنها اجازه نمی دهند جزیره رابطه ظرفیت خود را برای اکتشافات جدید متوقف کند، زیرا آنها خودشان در دگرگونی مداوم هستند. این ظرفیت ها در هر فردی و در هر رابطه ای وجود دارد، اگر شرکای آن حقیقت را باور داشته باشند و با هم آن را بپذیرند.

آخرین تمرین:

فهرستی از مهمترین جزایر رابطه ای که در گذشته در آنها زندگی کرده اید تهیه کنید. در کنار هر شراکتی بنویسید که هنگام شروع آن چه چیزی در آن دیدید، چه چیزی شما را تا زمانی که ماندید در آن رابطه نگه داشت و چرا در نهایت تصمیم به ترک آن گرفتید.

وقتی کارتان تمام شد، به الگوهای خود نگاه کنید. در روابط به دنبال چه بوده اید؟ آیا در انتظارات خود واقع بین بوده اید؟ در زندگی از طریق آنها چه چیزی در مورد خود آموخته اید؟ در حال حاضر به دنبال چه چیزی هستید که با آنچه ممکن است در گذشته داشته باشید متفاوت است؟

سپس هر محدودیتی در زندگی شما وجود دارد که گزینه های شما را در دسترس تر می کند، بپذیرید و بپذیرید. به طور انتقادی و صادقانه ارزش های واقعی خود را در محیطی ارزیابی کنید که در آن به بهترین شکل می توان از آنها قدردانی کرد.

در نهایت، از خود بخواهید صادقانه به این موضوع نگاه کنید که آیا واقعاً می توانید در یک رابطه طولانی مدت پیشرفت کنید یا خیر. همه مردم نیازی به چنین کاری ندارند، و اگر در شراکت‌های متوالی در دسترس هستند، رونق بیشتری پیدا کنیم. اگر افکار، احساسات و رفتارهای جالب، ارزشمند و هیجان انگیزی را به شریک زندگی خود ارائه دهید، حتی اگر هرگز قصد تعهد نداشته باشید، ممکن است افراد زیادی را پیدا کنید که با آن پیشنهاد خوب باشند. تا زمانی که از ابتدا معتبر و صادق باشید، چیزی را وعده نمی دهید که نمی توانید آن را انجام دهید.

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره 09010134684 تماس حاصل فرمایید.

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *