والدین عاصی، فرزندان نافرمان : چگونه به والدینی که از نافرمانیهای فرزندان خسته شدهاند کمک کنیم؟
والد بودن شبیه یک دوره طولانیمدت از نق زدنهاست!
اسباب بازیاتو تمیز کن
مشق هاتو بنویس
این کار رو بکن
اون کار رو نکن
هنوز اجازه نداری اون کار رو بکنی و…
بسیاری از والدین با شکایت این موضوع پیش روانشناس میآیند که از دستور دادن به فرزندم خسته شدم و یا فرزندم حرف مرا گوش نمیدهد. این چرخه تکرار کردنهای والدین و گوش ندادنهای فرزندان، به رابطه والد-فرزندی لطمه وارد میکند و حتی در برخی موارد آسیبهای شدید به دلبستگی بین والد و فرزند میزند. والدین ممکن است عصبانی و یا نامهربان شوند و یا برای آموزش این مسائل به کودک، زمان زیادی صرف کنند و از بازی با او غافل شوند. متعاقباً فرزند نیز به انجام دادن آنها بیمیل میشود و یا حتی برداشت میکند که والدین تنها زمانی به او اهمیت میدهند که رفتارهای منفی انجام دهد؛ بنابراین چرخه رفتار منفی تقویت خواهد شد.
نق زدن به معنای روانشناسی در روابط والد-کودک یعنی چه؟
هر والدی باید برای فرزندش قوانینی تعیین کند. این قوانین میتواند آموزش تمیزکاری اتاق باشد و یا بستهبندی کردن خوراکی برای مدرسه.
نق زدن موضوع متفاوتی است و زیرساخت روانشناسی متفاوتی دارد. زمانی که والد دائماً تکالیف و وظایف فرزند را به او یادآوری میکند اصطلاحاً در حال نق زدن است! موضوع بنیادینی که در این کار وجود دارد این است که والد مسئولیت کارهای فرزند را به عهده میگیرد. بجای اینکه کودک برای وظایفش احساس نگرانی کند، والد مشغول این کار است. برای مثال والدین زمان فرزندانشان را مدیریت میکنند.
نق زدن برای فرزند و والد خستهکننده و آزاردهنده است. این کار به هر دو طرف به روشهای مختلف آسیب میزند. برای مثال:
بار روانی بیشازاندازه برای والد: پیگیری وظایف کودک میتواند بسیار خستهکننده باشد بهخصوص زمانی که این کار بهصورت وظیفه به گردن یکی از والدین میافتد. والدی که باید فرزندش را مدیریت کند زمان کمتری برای خود خواهد داشت. علاوه بر این فرد فضای ذهنی کمتری برای تفکر خلاق، استراتژیک و خیالپردازی روزانه دارند. این مسئله باعث خستگی مفرط و حتی افسردگی فرد میشود. زمانی که یکی از والدین این مسئولیت را گردن میگیرد حتی به رابطه خود با والد دیگر نیز آسیبهای منفی جدی میرساند.
والدین عاصی، فرزندان نافرمان :فرصتهای کمتر یادگیری برای فرزندان: بچهها از اشتباه کردن نیز درس میگیرند. در حقیقت گاهی شکست، انگیزه پیشرفت است. کودکی که در هیچ موضوعی شکست نخورد درواقع چیزی هم یاد نمیگیرد.
مستقل نشدن کودک: بچهها فرصتی لازم دارند تا زمان خود را مدیریت کنند، تصمیمهای خودشان را بگیرند و علایق خود را وارسی کنند. این مسیر به آنها کمک میکند تا در بزرگسالی مستقل عمل کنند و موفق باشند. والدینی که دائماً نق میزنند و فرزندشان را بیشازاندازه کنترل میکنند این مسیر را متوقف میسازند. آزادی دادن به فرزند باعث میشود مهارتهای مدیریت زمان را یاد بگیرد.
لذتبخش نبودن والدگری: والد بودن بهتنهایی مسیر سخت و طاقتفرسایی است. افراد در این مسیر بسیار خسته میشوند. اگر والدی نق زدن را هم به مسیر اضافه کند بیشتر و زودتر دچار خستگی مزمن میشود. نق زدن سیکل معیوبی را به راه میاندازد که ارتباط بین والد و فرزند را خشمگینانه و خستهکننده و فرسایشی میکند.
مهمتر از اینها، نق زدن جواب نمیدهد! اگر این کار جواب میداد والدین نباید دائماً آن را تکرار میگردند؛ بنابراین والدینی که دائماً نق میزنند تنها در حال تلف کردن زمان و انرژی روانی خود هستند.
ارتباط بهتر چگونه منتج به نتایج بهتر میشود؟
بزرگسالان بهسادگی فراموش میکنند که بچه بودن نیز کار سختی است! همدلی کلید درک این است که چرا کودک به حرف والد گوش نمیدهد. لیست بلند بالایی از وظایف که عموماً خستهکننده و نامربوط هستند باعث میشود کودک، والد را نادیده بگیرد. برخی استراتژیهایی که میتواند به هر دو طرف کمک کند تا این وضعیت را مدیریت کنند عبارتاند از:
درگیر کردن کودک با اهداف خانوادگی: به والد آموزش دهید تا از کودک در مورد طرز فکرش در مورد تکالیفش سؤال کند، به او در مورد آنها و علت انجام آنها توضیح دهد و چند بار در هفته باید هریک از این وظایف را انجام دهد.
فرزند را ترغیب کنید که روی زندگی خانوادگی حساب کند: کار سختی است که کودک را باانگیزه کنید در گردگیری خانه به والد کمک کند وقتی حتی برای او اهمیت ندارد که خانه چطور به نظر میرسد. به همین ترتیب وقتی به بچه بگویید اتاقت را مرتب کن اهمیت نمیدهد چراکه حس میکند مجبور به انجام کاری است که نمیخواهد. ولی اگر منافع این فعالیت را بداند (برای مثال اینکه اسباببازیهایت را راحتتر پیدا میکنی) و یا در برخی موارد شروع کردن فعالیت با تشویق بیرونی، به باانگیزه کردن کودک کمک میکند.
از والدین بخواهید کنترلگر نباشند: والدین عادت دارند فعالیت را به همراه روش انجام آن از کودک درخواست کنند. به بچهها باید با تناسب سنشان آزادی داد. کودک نباید مجبور شود تکالیفش را رأس ساعت معین به روش معین انجام دهد. این محدوده باید بهگونهای باشد که احساس اختیار را از بین نبرد.
آگاهی دادن از مراحل رشد: والدین باید به مراحل رشد کودک آگاهی داشته باشند و مطابق با آن درخواستهای خود را مطرح کنند. کودک ۴ ساله نمیتواند برای فردا برنامهریزی کند و کودک ۶ ساله اهداف بلندمدت را درک نمیکند.
آموزش درخواست مستقیم: به والدین آموزش دهید همواره درخواستهای خود را روشن و شفاف بیان کنند. کودکان را با پرخاش و یا ایجاد احساس گناه مجبور به انجام کاری نکنند.
شناخت نیاز در برابر خواسته
والدین گاهی قادر به تمایز گذاری بین نیازهای بچهها و خواستههای خود گیر میافتند. باید به والدین آموزش داد خواستههای آنها برای بچه، لزوماً به معنای نیاز او نیست. برای مثال یادگیری موسیقی در کودکی نیاز فرزند برای زندگی سالم و شاد نیست ولی تزریق مرتب واکسنها یک نیاز است. تمایز بین این دو را با چند ابزار ساده به والدین آموزش دهید:
۱. آیا میتوان برای فعالیتی به بچه خودمختاری بیشتری داد؟ حمام رفتن یک نیاز است ولی ساعت آن را، درصورتیکه کودک مشکل سلامتی خاصی ندارد، خواسته والدین تعیین میکند. بهتر است برای ساعت حمام به بچه خودمختاری بیشتری بدهید.
۲. آیا راه دیگری برای رسیدن به یک هدف مشخص وجود دارد؟ هدف از فرستادن کودک به کلاسهای ورزشی، فعال بودن و ورزش کردن اوست؛ بنابراین تفاوتی ندارد فرزند به کلاس فوتبال برود یا شنا. اگر والد به دلیلی روی یک کلاس خاص تأکید دارد در حال ارضای خواستههای خود است نه نیاز کودک.
۳. چرا کودک باید این کار را انجام دهد؟ برخی از رسومات، اتفاقات کودکی والدین، ترس از دیگران و یا بسیاری از موارد دیگر روی فرزندپروری والدین اثر میگذارد. درواقعیت هیچ جایی برای نگرانی نیست اگر کودک یک روز با لباسهایی که به هم نمیآیند بیرون برود.
تنظیم کردن رفتار والدین
تا اینجا در مورد مواردی که نیازمند درک بیشتری از جانب والدین هستند صحبت کردیم. در ادامه چند عنوان برای تنظیم کردن رفتار والدین پیشنهاد میکنیم:
۱. ایجاد احساس کنترل برای کودک، وقتی درواقع این کنترل وجود ندارد: تزریق واکسن کار ناخوشایندی است، بچهها به آن علاقه ندارند ولی نمیتوانند آن را رد کنند. بهترین گزینه در این مواقع ایجاد حداقل کنترل است، برای مثال: انتخاب اینکه کودک ترجیح میدهد روی کدام دستش واکسن بزنند و یا بعد از واکسن چه فعالیتی را با والد انجام میدهد.
۲. بررسی توان انجام: به والد توضیح دهید قبل از فعالیت و درخواستی، بررسی کنند که آیا این موضوع در توان فرزندشان قرار دارد یا خیر. بچههایی که چند بار در انجام فعالیتها شکست میخورند در برابر انجام فعالیت جدید مقاومت میکنند. موقعیت خاص بچهها هم اهمیت دارد. کودکی که اوتیسم دارد قادر به انجام بعضی فعالیتها نیست و نباید انتظار دیگری از او داشت.
درمان برای مشکلات پیچیده و مزمن
اگر والدین با انجام همه توصیهها نتوانستند در مسیر صحیح قرار بگیرند به این معنی است که نق زدن به حالت مزمن درآمده و نیازمند درمان جدیتر است.
بهعنوان یک درمانگر باید:
۱. به والد کمک کنید تا فاکتورهای رشدی که روی توانمندی کودک در گوش دادن به والد تأثیر میگذارد را شناسایی کند.
۲. به والدین کمک کنید مسیر صحیحی برای ارتباط با کودک پیدا کنند و مسیرهای تخریبشده را ترمیم کنند.
۳. الگوی فرزندپروری والدین را شناسایی کنید و اصلاحات لازم را انجام دهید.
۴. مشکلات خاص فرزندان را شناسایی کنید (ADHD، اوتیسم و…)، به والدین در مورد این موضوعات و نحوه برخورد با آنها اطلاعات لازم را بدهید. علاوه بر این کودک را وارد پروسه درمانی مناسب کنید.
۵. به والدین کمک کنید هیجانات خود را در مورد فرزند پروریشان مطرح کنند. گاهی والدین از سرپیچی فرزندشان ناراحت نیستند بلکه فکر میکنند اگر برخی رفتارها را انجام ندهند والد خوبی نیستند و یا نگران اظهارنظر و قضاوت دیگران هستند.
مژگان عطار-کارشناس ارشد روانشناسی و بازی درمانگر
منبع:
How to give kids effective instruction. Retrieved from https://childmind.org/article/how-to-give-kids-effective-instructions
Myers, R. (2011, July). Why nagging doesn’t work. Retrieved from https://childdevelopmentinfo.com/parenting/why-nagging-doesnt-work
یک دیدگاه برای “والدین عاصی، فرزندان نافرمان”