آیا خشونت خانگی تنها محدود به ضرب و شتم است؟

آیا خشونت خانگی تنها محدود به ضرب و شتم است؟ کبودیهای پیدا و پنهان

طبق تعریف ویکی پدیا، خشونت علیه زنان اصطلاحی تخصصی است که برای توصیف کلی کارهای خشونت‏آمیز علیه زنان به‏کار می‏رود. این شکل از خشونت برعلیه گروه خاصی از مردم اعمال می‏شود و جنسیت قربانی پایه اصلی خشونت است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد (UNGA) خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت‏آمیز برپایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اعمال جبار، یا سلب مستبدانه آزادی چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی» می‏شود. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال 1993 بیان می‏کند که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و حکومت اعمال شود. خشونت علیه زنان به اشکال زیر تحقق می‏یابد:

1) خشونت جسمی

تعریف: خشونت جسمانی علیه زنان به شیوه‏های گوناگون انجام می‏شود و کتک خوردن، شکنجه و قتل را دربرمی‏گیرد. این خشونت به هرگونه رفتار غیراجتماعی نیز اطلاق می‏شود که از لمس کردن بدن زن شروع شده و گاهی تا مرحله تجاوز جنسی جسم زن را مورد آزار قرار می‏دهد.

بهای خشونت جسمی: عبارت است از اعضای شکسته، پارگی‏ها، زخم‏ها، بریدگی‏ها، کبودی‏ها، جراحات داخلی، ضربه مغزی، اسیب اعضای تناسلی، عدم توانایی در وضع حمل، سقط جنین، بیماری‏های جنسی، حاملگی‏های ناخواسته و اقدام به سقط جنین غیرقانونی، مرگ زن در اثر آسیب‏های جسمی.

2) خشونت جنسی

تعریف: خشونت جنسی به هرگونه رفتار غیراجتماعی اطلاق می‏شود که از لمس کردن تا تجاوز را در برمی‏گیرد. این نوع خشونت ممکن است در حیطه زندگی خصوصی، زناشویی و خانوادگی، اتفاق بیفتد و به صورت لزوم به تمکین از شوهر یا رابطه محارم با یکدیگر در حلقه خویشاوندی علیه زن اعمال گردد. در حیطه اجتماعی نیز از سوی فرد ناشناس تحقق می‏یابد.

در ایران درجه پذیرش خشونت جنسی در زندگی زناشویی بسیار بالاست و معمولاً زنان در محافل خانوادگی از آن پرده برنمی‏دارند زیرا تحمل این نوع خشونت عادت شده است و آن را طبیعی می‏انگارند، لذا از طرح موضوع نیز احساس شرم می‏کنند.

قوانین ایران تمکین زن از شوهر، یعنی تسلیم به تمایلات جنسی مرد را دستور داده است و بر خشونت جنسی در زندگی زناشویی صحه گذاشته است. اما زنا با محارم که در مواردی زنان ایرانی در معرض آن قرار می گیرند به قدری مذموم و قبیح است که از ترس آبروری و پرده‏دری همواره (جز در موارد استثنایی) مخفی باقی می‏ماند و تمام افراد خانواده برای حفظ آبروی خود از طرح و افشای آن خودداری می‏کنند. با آنکه زنای با محارم (مانند عمو، دایی، پدر و برادر) در رده انواع خشونت علیه زنان در ایران قابل ملاحظه است اما آمار در این باره وجود ندارد و دولت نیز روی آن سرپوش می‏گذارد. به عبارت دیگر، همگان به نوعی توافق عمومی برای پنهان سازی موضوع رسیده‏اند و درنتیجه باب بحث و گفت‏وگو درباره‏ آن بسته است.

تجاوز جنسی هرگاه از سوی فرد ناشناسی انجام پذیرد، بازتاب اجتماعی و مطبوعاتی آن در ایران بسیار وسیع است و رفتار مرتکب از همه‏سو تقبیح شده و مردم مجازات او را با شدت هرچه بیشتر خواستار می‏شوند.

بهای خشونت جنسی: زنانی  که مورد خشونت جنسی قرار می‏گیرند دچار صدمات روانی، عصبی و عاطفی می‏شوند که بر کل رفتارهای آنها نسبت به جنس مرد تأثیر می‏گذارد. گاهی زنان صدمه دیده در زندگی جنسی دچار سردی و افسردگی شده و نفرت و واهمه از جنس مرد را هرگز در طول زندگی خانوادگی و اجتماعی خود از یاد نمی‏برند.

3) آزار جنسی

تعریف: هرگونه توجه نشان دادن نسبت به بدن زن بدون توافق صریح یا ضمنی، مشروط بر آنکه ماهیت جنسی داشته باشد، آزار جنسی به شمار می‏آید. آزار جنسی ممکن است در محیط کار، جامعه یا در محیط خانواده از سوی منسوبین مذکر اعمال شود. در این گونه موارد، زنان درگیر مسئله‏ای می‏شوند که گاهی برای همیشه سری و محرمانه باقی می‏ماند زیرا اگر تسلیم شوند، برخلاف باورهایشان عمل کرده‏اند و اگر تسلیم نشوند به بی‏آبرویی، از دست دادن شغل و تحمل انواع دیگری از خشونت می‏انجامد. ازجمله نمونه‏های آن مزاحمت‏های تلفنی، متلک‏پرانی‏های پسران و مردان در خیابان، مزاحمت در معابر و … است.

آزار جنسی در بسیاری از زبان‏ها لفظی است نوپدید که با تحول دیدگاه‏های حقوق زن در جوامع وارد حوزه اثر زبان متداول مردم می‏شود اما این نوع خشونت هنوز به‏طور روشنی تعریف نشده است و تا زمانی که از آن تعریف مشخصی ارائه نشود، نمی‏توان به طور جدی با آن مبارزه کرد. به‏محض ورود واژه «آزار جنسی» به فرهنگ لغات یک جامعه می‏توان اقداماتی علیه آن آغاز کرد.

در ایران، مثل اغلب جوامع، معمولاً وقتی زنی از مزاحمت مردی در تاکسی یا معابر عمومی شکوه می‏کند، طوری با او برخورد می‏شود که گویی خود او مسبب این مزاحمت است. لذا زنان بیشتر ترجیح می‏دهند برای حفظ حرمت خود حرفی از این گونه موارد به میان نیاورده و در سکوت و انزجار خشونت را تاب آورند.

بهای آزار جنسی، از میان رفتن حس اعتماد به نفس، گوشه‏گیری از اجتماع و ایجاد روح بدبینی در زن بهای هنگفتی است که از بابت آن پرداختن می‏شود و دربرگیرنده‏های زیان‏های مالی و معنوی است.

4) خشونت روانی

تعریف: رفتار خشونت‏آمیزی است که شرافت، آبرو و اعتماد به نفس زن را خدشه‏دار می‏کند. این رفتار به صورت انتقاد ناروا، تحقیر، بددهانی، تمسخر، توهین، فحاشی، متلک، تهدیدهای مداوم به طلاق دادن یا ازدواج مجدد کردن، جداکردن زن از دوستان یا خانواده و از این گونه موارد اعمال می‏شود.

در ایران می‏توان موارد بسیاری را در رده خشونت‏های روانی به شمار ‏آورد که شرافت و غرور و اعتماد به نفس زنان را مورد تعرض قرار می‏دهد. اما هنوز خسارات و ضایعات ناشی از آن ارزیابی نشده است.

بهای خشونت روانی: از کارافتادگی ادراکی؛ تلاشی اعتماد به نفس، انواع افسردگی‏ها، عدم کفایت زن در مدیریت خانواده؛ تقلیل جاه‏طلبی در محیط کار؛ گریز از مشارکت در امور اجتماعی، بازسازی رفتار خشونت‏آمیز در کودکان؛ عدم موفقیت کودکان در تحصیل؛ عدم کارایی زن در محیط کار (که گاهی به اخراج او منجر می‏شود)؛ پناه بردن به داروهای روان‏گردان، الکل و مواد مخدر؛ پناه بردن به قمار، فالگیری و رمالی؛ از دست رفتن استعدادهای بالقوه زن، دست زدن به خودکشی؛ از دست دادن اعتبار خانوادگی و اجتماعی .

5) خشونت مالی

تعریف: در بسیاری از نقاط جهان، زنان نیروی کار بی‏جیره و مواجب هستند و باید تا آخر عمر از خانواده خود مراقبت کنند بی‏آنکه امنیت اقتصادی داشته باشند. آنان دسترسی به منابع اقتصادی ندارند و تا پایان عمر کاملاً وابسته به مردی خانواده یا افراد ذکور باقی می‏مانند. چنانچه مردان خانواده نخواهند از خود سخاوتی نشان دهند، ادامه زندگی زنان جداً به مخاطره می‏افتد؛ گاه دچار سوء تغذیه می‏شوند و گاه حتی به ابتدایی‏ترین ضروریات زندگی دسترسی ندارند. در خانواده‏های فقیر، به‏خصوص، محدودیت دسترسی زنان به پول نقد مسئله مرگ و زندگی محسوب می‏شود، خاصه هنگامی‏که مرد اولویت دیگری در خارج از قلمرو منزل و خانواده برای خود قایل است.

آیا خشونت خانگی تنها محدود به ضرب و شتم است؟ افراد ذکور خانواده گاه حتی زنان را از درآمد یا ارث خود محروم می‏کنند. برخی از زنان بعد از ازدواج نیز به علت عوامل فرهنگی در خانه حبس می‏شوند و شواهرانشان اجازه اشتغال به آنان نمی‏دهند. در جوامعی که زنان اغلب سواد خواندن و نوشتن یا تجربه سرمایه‏گذاری ندارند، این محرومیت ابزاری می‏شود برای تشدید وابستگی آنان به مردی که با او زندگی می‏کنند و اغلب قربانی خواسته‏های فزاینده همان مرد می‏شوند.

بهای خشونت مالی: در ایران نیز خشونت مالی به صور گوناگون زندگی طنان را تحت‏الشعاع قرار می‏دهد.

– محرومیت زنان از سواد و آفرینش‏کاری و حرفه‏آموزی

– عدم دسترسی به فرصت‏های برابر ازحیث حرفه‏آموزی

– موانع قانونی ناظر بر ارث‏بری که زن را از مالکیت موروثی بر زمین و عرصه محروم می‏دارد.

– زن پس از طلاق (پس از سال‏های مدید زندگی با شوهرش) هیچ حقی بر سرمایه افزون شده زندگی مرد در دوران زندگی مشترکشان ندارد و در نظام حقوقی ایران شریک اموال همسرش نیست.

– مجوز قانونی چندهمسری، زندگی زنان را از نظر مالی متلاطم می‏سازد زیرا منابع مالی شوهر بین آنها تقسیم می‏شود. حتی ارث شوهر مشمول همین قاعده است.

– امنیت شغلی در دوران بعد از مرخصی زایمان در خطر قرار می‏گیرد.

– زنان در عمل، از دستمزد کمتری در محیط کار بهره می‏برند.

– شوهر مجوز قانونی و سنتی در اختیار دارد و می‏تواند با استفاده از آن مانع اشتغال همسرش بشود.

– زنان با وجود حقی که بر مهریه و اجرت‏المثل دارند، اما چون طلاق حق انحصاری و مطلق مرد است، اغلب همین حقوق مالی را به‏ازای طلاق بذل می‏کنند و دست خالی رها می‏شوند.

– زنان شاغل که تمام درآمد خود را به سالیان به خانه می‏برند و خرج می‏کنند. چون در اموال خانوار شریک مرد محسوب نمی‏شوند، در صورت وقوع طلاق یا مرگ شوهر یا ازدواج مجدد شوهر به شدت گرفتار فقر و استیصال می‏شوند و در ایام پیری تنها می‏مانند.

6) خشونت سیاسی

تعریف: خشونت سیاسی با عملکرد اهرم‏های قدرت رسمی یعنی دولت علیه زنان اعمال می‏شود. این خشونت به صورت غفلت از حقوق انسانی زنان در قانون‏گذاری انعکاس می‏یابد و به‏صورت عدم پشتیبانی از برابری حقوق زن و مرد در سیاست‏گذاری ظاهر می‏شود، به‏خصوص در برنامه‏های فرهنگی دولت تجلی می‏یابد.

خشونت سیاسی علیه زنان، که ناشی از عملکرد فرهنگی دولت است، در کشوری همچون ایران که در آن دین و دولت به‏هم آمیخته و حکومت دینی است، به شکل‏های خاصی ظاهر می‏شود زیرا در صورت لزوم برخی مجریان می‏توانند این نوع خشونت را توجیه کنند. همچنین، در جهان سوم که جهان‏بینی اغلب بر هنجارهای اجتماعی با برابری حقوق زن و مرد در تعارض است، خشونت سیاسی تقویت می‏شود.

آیا خشونت خانگی تنها محدود به ضرب و شتم است؟ از مصادیق خشونت سیاسی در ایران می‏توان این موارد را برشمرد: امر به معروف و نهی از منکر، اعمال سلیقه در نحوه اجرای قوانین، تأکید بر نقش خانگی، و جداسازی افراد دو جنس

بهای خشونت سیاسی: اسیب‏پذیری روانی، عاطفی و جسمی زنان مهمترین بهایی است که جامعه بابت تحمل این خشونت پرداخت می‏کند.

علاوه بر آن، عمیق شدن دم افزون فاصله ذهنی زن و مرد؛ گریز زن یا حذف او از عرصه فعالیت و رقابت اجتماعی و سیاسی، پذیرش فرودستی از سوی زنان و تقویت شالوده مردسالاری و تقویت کلیشه‏های تبعیض‏آلود در جامعه را نیز می‏توان در رده بهای خشونت سیاسی منظور نمود.

برای کمک به قربانیان خشونت، ابتدا باید به همه انواع خشونت آگاه باشیم و سپس به برطرف کردن آنها بپردازیم.

احسان هوشمند فراهانی-مشاور خانواده

آیا خشونت خانگی تنها محدود به ضرب و شتم است؟ برگرفته از شماره 43 ماهنامه روان بنه

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *