ADHD

آفازیا یا زبان پریشی-قسمت سوم

آفازیا یا زبان پریشی-قسمت سوم بیماری که کلامش را فراموش کرد آفازیا گستردگی زیادی در انواع و درمان دارد و شناخت همه جوانب آن برای کمک به بیماران از ضرورت بی اندازه ای برخوردار است. برای همین بررسی این موضوع در قسمتهای طولانی تری انجام می گیرد.

اگر قسمتهای قبلی را نخوانده اید، به دو شماره قبلی روان بنه مراجعه کنید.

سایر انواع آفازی

زبانپریشی حرکتی زیر قشری

مشکل شدید در شکل دهنده های فعالیت گفتار همراه با حفظ کامل تشکیلات زبانی در مبتلایان به این نوع از زبانپریشی مشاهده می شود. در این مورد تخریب در انتقال دهنده های جریان خروجی از مرکز تولید حرکتی گفتار به منطقه حرکتی اولیه که کنترل کننده تارهای صوتی است، وجود دارد. فهم شنیداری، خواندن و نوشتن طبیعی است.

کلمه کری خالص

مبتلایان علی رغم سالم بودن حس شنوایی، در فهم کلام مشکل دارند. تکلم، خواندن و نوشتن طبیعی است. این بیماران می توانند اصوات غیر گفتاری از قبیل پارس کردن، صدای زنگ و … را شناسایی کنند. آن ها از طریق لب خوانی می توانند صحبت های دیگران را بفهمند. دو نوع آسیب می تواند به این اختلال منجر شود: آسیب به درونداد شنوایی ناحیه ورنیکه و آسیب ناحیه ورنیکه.

نانويسي

نانويسي يعني ناتواني در بيان افكار از طريق نوشتن. افرادي كه از نانويسي رنج مي‌برند قادر نيستند تصويرهاي ذهني واژه‌ها را با حركتهاي بازو و دست مورد نياز براي نوشتن آنها واژه‌ها هماهنگ كنند. در نانويسي  حركتي (Motor Agraphia) شاهد كمبود مهارتهاي حركتي ظريف هستیم و زبردستي بیماران ضعيف است و در تنود ماهيچه‌اي مشكلات بسياري دارند. آنان در نوشتن مشكل دارند. مهارت املاء نويسي مختل نيست. ضربه زدن انگشت با سرعت كمتر از ميزان طبيعي است. افراد مبتلا به نانويسي فضايي (Spatial Agraphia) در درك روابط فضايي مشكل دارند. فرآيند كپي كردن داراي مشكل است. املا نويسي نرمال است و سرعت تايپ كردن طبيعي است. در نانويسي همراه با نارساخواني (Dyslexic Agraphia) افراد مبتلا در فرآيند كپي كردن خوب عمل مي‌كنند اما در املاء نويسي مشكل دارند. سرعت ضربه زدن انگشت (يك روش براي شناسايي مشكلات حركتي ظريف) طبيعي است. افراد مبتلا به اين نانويسي در ناحيه ساقه مغز و مخچه داراي مشكل هستند.

نارساخواني

نارساخوانی (Dyslexia) اصطلاح عمومي براي اشاره به نقص در توانايي خواندن است. نارساخواني در آغاز يك اصطلاح پزشكي براي توصيف مشكلات خواندن ناشي از انواع خاصي از آسيب مغزي بود. اين عارضه هم اكنون با اصطلاحات ناخواني (Alexia) و نارساخواني اكتسابي (Acquired Dyslexia) و يا نارساخواني آسيب زاد توصيف مي‌شود. نارساخواني رشدي خاص براي توصيف اختلال يادگيري كودكاني كه در اكتساب مهارتهاي خواندن مشكلاتي دارند، به كار برده مي‌شود. نارساخواني يك عارضه بحث انگيزي است. زيرا نارساخواني، تركيبي از مشكلات خواندن مي‌باشد كه هر كدام بايد با آزمونهاي مناسب مجزا مي‌شوند. كودكان مبتلا نيز به عنوان كساني كه مشكلات يادگيري خاصي در خواندن دارند توصيف شدند نه به عنوان نارساخوان. بعضي از صاحب نظران علايمي را به صورت جداگانه يا مركب، براي نارساخواني به شرح زیر مشخص كرده‌اند: اغتشاش در تشخيص چپ و راست، خام حركتي، بد خطي، ناتواني آشكار در تشخيص توالي حروف در نوشتن كلمات، مشكلاتي در تكرار متوالي اعداد در ترتيب معكوس و كندي ودشواري در درك مفاهيم عددي.

ناخواني (Alexia)

گاهي اوقات ناخواني را (واژه كوري) مي‌گويند و آن عبارت است از ناتواني در خواندن و كسب معنا از واژه‌هاي چاپ يا نوشته شده. ناخواني ممكن است بر اثر آسيب مغزي، چه بر اثر تصادف، چه بر اثر بيماري، ناشي مي‌شود. در ناخواني همراه با نانويسي (Alexia with Agraphia) ضایعه یا آسیب در نواحي گيجگاهي و آهيانه‌اي وجود دارد. اين افراد درك ضعيف و نامناسب كلمات و حروف الفبا را دارند. ناخواني اين گونه افراد سطحي است. در ناخواني بدون نانويسي آسيب به ناحيه پس سري رخ می دهد و افراد مبتلا در ناميدن كلمات، حرف به حرف عمل مي‌كنند. افراد مبتلا كلمات هجي شده را به خوبي مي‌فهمند. ناخواني اين افراد به طور كامل است و نانويسي به طور ملايم بروز مي‌كند. در ناخواني پيشاني (Frental Alexia) درك ضعيف و نامناسب كلمات و حروف الفبا بروز پيدا مي‌كنند. این بیماران اسم و صفت را بهتر مي‌فهمند.

کری خالص کلمات

کرى خالص کلمات تقريباً فقدان کامل ادراک شنيدارى همراه با عدم توانائى تکرار يا ديکته‌نويسى و تقريباً حفظ زبان گفتارى و نوشتن خودبه‌خودى مى‌باشد. ادراک موضوعات ديده شده يا نوشته شده اولى‌تر از اطلاعات شنيده شده مى‌باشد. ضايعه يا ضايعات به‌طور تيپيک داخل يا نزديک کورتکس شنوائى اوليه واقع در ژيروس تامپورال فوقانى قرار دارد. علل اين عارضه شامل انفارکسيون، خونريزي، يا تومور مى‌باشد.

کوری خالص کلمات

کورى خالص کلمات عدم توانائى خواندن و اغلب نام بردن از رنگ‌ها همراه با حفظ سلامت گفتار، ادارک زبان، تکرار و ديکته‌نويسى (آلکسى بدون آگرافي) مى‌باشد. ضايعه معمولاً کورتکس اوکسيپيتواستريت چپ و نواحى مشترک در بينائى و نيز فيبرهاى اسپلنيوم جسم پینه ای که نواحى مشترک در بينائى راست و چپ را متصل مى‌کند را درگير مى‌سازد. بيشتر بيماران دچار همى‌آنوپسى همونيموس راست، نقص حس نيمه بدن، و اختلالات حافظه به ‌دليل ضايعات عروقى درگيرکننده ناحيهٔ شريان سربرال خلفى چپ (PCA) نيز مى‌باشند. به‌ندرت تومور يا خونريزى مى‌تواند علت آن باشد.

ارزیابی آفازیا

زبانپریشی، آشفتگی در فهم یا تولید گفتار ناشی از آسیب مغزی است. باید توجه داشت همۀ آشفتگی های زبان، زبانپریشی نیستند. بیمار باید در فهم، تکرار، تولید گفتار معنادار دچار اشکال باشد و این اشکال از نقایص حسی یا حرکتی یا فقدان انگیزه ناشی نشده باشد. برای مثال ناتوانی در گفتار به علت آسیب یا فلج ماهیچه های گفتار، جز زبانپریشی ها محسوب نمی شود.

نوروسایکولوژیست باید توانایی داشته باشد تا:

  1. عملکرد دارای نقص راشناسایی کند. نتایج معنادار آسیب مغزی را از کیفیت پاسخ های بیمار استنباط کند. معمولا کیفیت و ماهیت الگوی پاسخ های انحرافی بیمار در قضاوت بالینی آزمایشگر مورد اغماض قرار می گیرد.
  2. بتواند قضاوت کند که آیا این نقص ناشی از آسیب مغزی است؟ تعیین منشا عصب شناختی زبان پریشی، مهم تر از تشخیص زیرگروه آن می باشد. با این حال تشخیص زیرگروه زبان پریشی ممکن است، جایگاه عصب شناختی آن را تایید کند.

زمانی که بیمار مشکوک به داشتن سندرم زبان پریشی است، حداقل، نوشتار، تکرار، سلاست و درک مطلب باید ارزیابی شود.  

نوشتن

در تمام انواع آفازیا به درجاتی نوشتارپریشی یا آگرافی را می توان مشاهده نمود. بنابراین ابتدا باید توانایی نوشتن ارزیابی شود. با استفاده از دستورالعمل “در یک جمله بنویسید که مشکل اصلی  شما چیست” می توان نوشتارپریشی را غربال کرد. چنانچه بیمار از عهده این آزمون برنیاید، آزمون با دیکته حروف و اعداد آغاز می شود. سپس از بیمار خواسته می شود نام اعضاء بدن یا اشیاء معمولی را بنویسد. اگر موفق شد از او خواسته می شود که جمله کوتاهی درباره خانواده اش یا وضعیت آب و هوا بنویسد. برای ارزیابی نوشتارپریشی نمی توان از بیمار درخواست کرد اسمش را بنویسد، زیرا در موارد بسیار شدید نیز ممکن است توانایی نوشتن نام خود محفوظ بماند. زمانی تشخیص آگرافی داده می شود که خطاهای اساسی زبانی در هجی کردن یا جابه جا نوشتن حروف، سیلابها، یا نابجانویسی کلمات دیده شود و این خطاها را نتوان به کم سوادی بیمار نسبت داد. آگرافی می تواند بدون وجود زبان پریشی رخ دهد.

تکرار

بر ای آزمون تکرار می توان از بیمار خواست کلمات و جملاتی را که به تدریج بر پیچیدگی آنها افزوده می شود تکرار کند. برای مثال:

  1. قدم زدن
  2. مدرسه
  3. ازپهنا
  4. هواپیما
  5. رودخانه می سی سی پی
  6. آن خانم به فروشگاه رفت.
  7. همه در یک زمان خانه را ترک کردند.
  8. بیایید به پارک برویم تا هوایی بخوریم.
  9. آقای پلیس قدبلند ترافیک شهر را کنترل کرد.

آفازیا یا زبان پریشی-قسمت سوم هرجنبه ای از این مشکل نیاز به بحث دقیق تری دارد. اشتباهات دستوری، حذف ها، اضافات، پارافازی ها و ناتوانی در تکرار مطالب نشان دهنده اختلال در آزمون تکرار است.

سلاست تکلم

تکلم غیرسلیس، پراکنده است و به زحمت ادا می شود، از قواعد دستوری پیروی نمی کند و شامل مکث هایی برای یافتن کلمه است. تکلم غیرسلیس عمدتا حاوی اسامی است (روش تلگرافی). سلاست را می توان حین تکلم خود به خودی بیمار مشاهده کرد.

درک مطلب

آفازیا یا زبان پریشی-قسمت سوم این حالت باید به روشی سنجش شود که نیازی به بیان زیاد نداشته باشد. می توان از بیمار خواست به پا، چشم و بینی خود اشاره کند اگر موفق به این کار شد از او خواسته می شود که به طور متوالی “اول به بینی بعد به چشم راست، بعد گوش چپ، و بعد به زانوی چپ اشاره کن“. روش دیگر عبارت است از پرسیدن شش سوال که جواب های بله و خیر دارند. مانند: 

     آیا دوشنبه قبل از چهارشنبه است؟

نامیدن و واژه یابی

در این قسمت می توان از بیمار خواست اشیای مختلفی را که به آنها اشاره می شود نام ببرد مانند اعضاء بدن، قسمت های مختلف یک ساعت یا لباس.

بلند خواندن و درک مطلب

این مهارت ها به این صورت ارزیابی می شوند که از بیمار خواسته شود که نام چند شیء را بلند بخواند و سپس به آنها اشاره کند. در مرحله بعد که مشکل تر است از بیمار خواسته می شود که جملاتی را بلند بخواند و سپس درباره محتوای مطلب به سوالات بلی یا خیر پاسخ دهد. معمولا در بیماران زبان پریش خواندن، درک مطلب یا هر دو مختل می شود.

آفازیا یا زبان پریشی-قسمت سوم همان طور که گفته شد ارزیابی آفازیا با آزمون نوشتن آغاز می شود. در واقع اگر بیمار این آزمون را به طور صحیح انجام داد، احتمالا زبان پریش نیست و می توان آزمون را متوقف کرد. در مرحله بعد اختلال در آزمون تکرار نشان دهنده آفازیای مرکزی است زیرا در این زبان پریشی ها نواحی مرکزی گفتار که در اطراف شیار سیلویوس متمرکز شده اند دچار آسیب می گردد. آفازی های پیرامرکزی در اثر ضایعات ایجاد شده در اطراف نواحی مرکزی تکلم ایجاد می شوند و لذا تکرار خوب است.

بیمارانی که غیرسلیس تکلم می کنند و زبان پریشی مرکزی دارند اگر درک مطلب سالم باشد به زبان پریشی بیانی و اگر درک مطلب مختل باشد به زبان پریشی سرتاسری مبتلا هستند. بیمارانی که غیرسلیس تکلم می کنند و دچار زبان پریشی پیرامرکزی اند اگر درک مطلب سالم باشد به ایزولاسیون مبتلا هستند واگر درک مطلب مختل باشد دچار زبان پریشی حرکتی ترنس کورتیکال اند. بیماران با تکلم سلیس با زبان پریشی مرکزی اگر درک مطلب مختل باشد دچار زبان پریشی دریافتی و اگر درک مطلب سالم باشد دچار زبان پریشی هدایتی هستند. بیماران با زبان پریشی پیرامرکزی نیز، اگر درک مطلب سالم باشد زبان پریشی نامیدن دارند و اگر درک مطلب  مختل باشد زبان پریشی حسی ترنس کورتیکال دارند. نامیدن در زبان پریشی های پیرامرکزی بیشتر از زبان پریشی های مرکزی مختل می شود. لذا آزمون نامیدن می تواند تشخیص زبان پریشی مرکزی یا پیرامرکزی را که از آزمون تکرار بدست آمده است، تایید کند.

آفازیا یا زبان پریشی-قسمت سوم صدرا بهبود منش، کارشناس ارشد علوم شناختی

ادامه این مطلب در شماره بعدی

[yasr_visitor_votes readonly="false"]

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *